شماره ۱۳ *نویسنده: نازنین رسولي* *دلنوشته: من و ستاره سرد* در دل شب‌هایی که سرما تمام دنیا را فرا گرفته، وقتی به ستاره‌های یخ‌زده نگاه می‌کنم، قلبم با هیجان می‌تپد. مثل یک ستاره سرد که در آسمان دور دست می‌درخشد، تو هم در دلم درخشیدی، حتی اگر فاصله‌ها بین ما هزاران کیلومتر باشد. انگار که سرمای جهان هیچ چیزی از گرمای تو کم نمی‌کند، بلکه شعله‌های آن در دلم آتش می‌زنند. هر لحظه‌ای که بدون تو می‌گذرد، همچون لحظه‌ای است که برای رسیدن به آن ستاره سرد منتظر می‌مانم. شاید دنیا سرد باشد، اما هیجان حضور تو در زندگی من، همیشه دلم را به تپش می‌اندازد.