
شعر و سخن
February 14, 2025 at 09:26 PM
کلیات شمس تبریزی؛
ای رستخیز ناگهان! وی رحمت بی منتها!
ای آتشی افروخته، در بیشه اندیشه ها!
امروز خندان آمدی، مِفتاحِ زندان آمدی
بر مستمندان آمدی، چون بخشش و فضلِ خدا
خورشید را حاجب تویی، امید را واجب تویی
مطلب تویی، طالب تویی، هم منتها، هم مبتدا
در سینه ها برخاست، اندیشه را آراسته
هم خویش حاجت خواسته، هم خویشتن کرده روا
ای روحبخش بی بدل! وی لذتِ علم و عمل!
باقی بهانهست و دَغَل، کاین علت آمد وان دوا
ما زان دَغَل کژبین شده، با بیگُنه در کاین شده
گه مستِ حورالعین شده، گه مستِ نان و شوربا
این سُکر بین، هِل عقل را، وین نُقل بین هِل نَقل را
کز بهر نان و بَقل را، چندین نشاید ماجرا
تدبیر صدرنگ افکنی، بر روم و بر زنگ افکنی
وندر میان جنگ افكني، في اِضطناع لايرىٰ
میمال پنهان گوشِ جان، مینِه بهانه بر کسان
جان ربّ خَلِّصنی زنان، والله! که لاغ است ای کیا!
خامُش! که بس مُستعْجَلم، رفتم سوی پای عَلَم
کاغذ بِــنِه، بشکن قلم، ساقی درآمد الصّلا!
شعر: مولانا جلالالدین محمد بلخی(مولوی)
*شعر و سخن*
https://t.me/shar_o_Sokhan
