آشمیزان نیوز🌍
آشمیزان نیوز🌍
March 1, 2025 at 07:58 PM
دزفول که وضعیتش اینچنین زاشد مناطق دیگر الله اکبر ماکه هرچه شرط بلاغ بود گفتیم خوته پند گیر و خواه ملال به کانال تلگرام مراجعه بفرمایید: https://t.me/takrn لطفاً به پست های نوشتاری و فایل ها دقت بفرمایید سپاس فراوان روزي بود روزگاري بود. الاغي بود که فکر مي‌کرد خيلي داناست. به خيال خودش از همه چيز انتقاد مي‌کرد و درباره همه ي موضوعات اظهار نظر مي‌کرد. روزي الاغ به باغي رفت و چشمش به بوته‌ي خربزه‌اي افتاد. بوته‌ي خربزه روي زمين پهن شده بود و ميوه‌اي به آن بزرگي داشت. الاغ از بوته‌ي خربزه خوشش آمد و با خودش گفت:« چه بوته‌ي خوبي! با اين که شاخه‌ي محکمي ندارد، توانسته ميوه‌اي به اين بزرگي بدهد.» کانال علوم باغبانی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز آذرآبادگان آتورپاتگان 🍇 🇮🇷 https://t.me/takrn الاغ کمي علف خورد و رفت زير درخت گردو تا در سايه‌ي آن استراحتي بکند. درخت گردو تکاني خورد و گفت: «جناب الاغ! آخر اين شد رسم دوستي؟! سلامت کو؟ احوالپرسيت چي شد؟ همين جوري سرت مي‌اندازي پايين و مي‌گيري زير سايه‌ي من استراحت مي‌کني؟ مثل اين که تعارف و تشکر هم بد نيست ها! من سال ها ست زحمت کشيده ام تا به اين قد و بالا و سايه رسيده ام.» الاغ که اهل اين حرف ها نبود، تا چشمش به گردوهاي درخت افتاد، عرعر بلندي کرد و گفت: «به تو هم مي‌گويند درخت؟ خجالت نمي‌کشي؟ فقط بلدي پز شاخ و برگ و سايه ات را بدهي . برو از بوته‌ي خربزه ياد بگير. يک هزارم تو هم قد و قيافه ندارد،اما با آن ساقه‌ي نرم و باريکش توانسته ميوه‌اي به آن بزرگي به دنيا بياورد. اما تو چي؟ ساقه‌اي به اين محکمي و کلفتي داري. هزار تا شاخه و يک ميليون برگ داري. آن وقت محصولت گردوست؛ گردويي به آن کوچکي. معلوم است که خجالت مي‌کشي از ميوه ات حرف بزني، هي سايه ات را به رخ ديگران مي‌کشي.» درخت گردو که از حرف هاي الاغ ناراحت شده بود، تصميم گرفت درسي فراموش نشدني به الاغ بدهد. درخت گردو صبر کرد تا الاغ چرتش بگيرد. هنوز اولين خرو پف هاي الاغ بلند نشده بود که درخت گردو تکاني به خودش داد و يکي از گردو هايش را درست انداخت وسط کله‌ي الاغ. گردو محکم به سر الاغ خورد، الاغ از خواب پريد و بناي داد و بيداد گذاشت و گفت: «آخ سرم! اين چي بود که تو سر من بيچاره خورد؟» درخت گردو خنديد و گفت:‌اي بابا! اين که چيزي نبود. فقط يکي از ميوه هاي کوچک من بود که افتاد و خورد توي سر تو.» الاغ گفت: « هر چه بود، سر من که خيلي درد گرفت. درخت گردو گفت: «خوب، اگر همه‌ي فکر هاي خرکي تو درست از آب در مي‌آمد چه مي‌شد؟ الاغ منظور درخت گردو را نفهميد. درخت گردو توضيح داد: « اگر ميوه‌ي من به اندازه‌ي يک خربزه بود و مي‌افتاد، سر کسي که زير سايه‌ي من خوابيده چه مي‌آمد؟ حتماً جا به جا مي‌مرد؛ اين طور نيست؟ https://t.me/takrn الاغ گفت: « هر چيز به جاي خويش نيکوست. همان بهتر که ميوه‌ي تو کوچک باشد.» از آن به بعد، هر وقت بخواهند از نامناسب بودن مقايسه‌اي حرف بزنند، مي‌گويند: «درخت گردکان با اين بزرگي، درخت خربزه الله اکبر ‏ ‏فیلم از طرف Bolvardi Manuchehr https://t.me/takrn

Comments