Al-Sadeqin_ الصادقین
Al-Sadeqin_ الصادقین
February 1, 2025 at 08:03 AM
شنیدم که شیخِ زمان با یزید شبی داشت با عشق گفت و شنید به بحرِ حضورِ حقایق شهود خیالش "حبابش" نقابِ تمنّا گشود که یا رب چه آرم منِ بوالفضول که یابم در آن بزم رنگِ قبول ندا آمد از حضرتِ ذوالجلال که فرش است این جا دو عالم کمال ز جنسِ "زعرضِ" عبادات علم و عمل مُبرّاست این کشور بی خلل شبی شیخِ زمان با یزید بسطامی با حضرتِ عشق به راز و نیاز می پردازد و از حضرتِ باریتعالی می پرسد که من چه چیزی را با خود به آن درگاه می توانم بیاورم. از بارگاهِ حضرتِ حق ندا می رسد که در این جا، دو عالَم کمال، فرشِ زمینش می باشد و بی نیاز از عباداتی است که محصولِ علم و عمل باشد. از جانبی بایزید بدین بیان نیز مخاطب قرار داده می شود که مبادا با خود کمال بیاوری و یا عباداتی که از علم و عمل ذخیره کرده باشی. اگر توانستی با خود شکست بیاور که در این جا بازارِ شکست گرم است نه بازارِ کمال و عبادت. بیدل از قولِ حضرتِ عشق در وصفِ شکست چنین می گوید: ز جنسِ شکست آنچه پیدا شود بر این آستان قیمتش وا شود شکست تو این جا درستی نماست که بحرِ کرم سر بسر مومیاست محیطی که رنگِ گهر نقش بست نخواهد ز امواج غیر از شکست سلامت نمی زیبد از سازِ موج شکست است آغاز و انجامِ موج برآن گل کند گریه ابرِ بهار که رنگِ شکستن نکرد اختیار خدا را گر حق پرستی تو هم مکن در حق توبه چندین ستم ز نقدِ درستی چه داری به دست که شد توبه ات بی نصیب از شکست حضرت بیدل رحمة الله علیه
❤️ 6

Comments