
📚 کتابخانه مجازی کتاب یار
June 3, 2025 at 04:50 PM
بنام خدا
نادرشاه افشار
جلد اول
قسمت : 49 》☆
جنگهایی را که نادر تاکنون کرده بود، همه با سرکشان محلی و نیروها و مردان سرکش ایرانی بود حتی در جنگی که با عثمان نعیم پاشا، تیمور پاشا کرد، به بخش کوچکی از نیروهای اشغالگر دست به گریبان شد. ولی این بار جنگ نادر با ((علیرضا پاشا)) در حقیقت جنگ دولت ایران با دولت عثمانی یعنی یکی از نیرومندترین دولتهای آن روز گیتی بود.
بر این پایه میباید این جنگ را جنگ مرگ و زندگی نادر بنامیم. زیرا با پیروزی دراین جنگ نامش جهانگیر میشد، و با شکست در آن، نه تنها خودش از میان میرفت، که بخش بزرگی از ایران که شامل کرمانشاه، تبریز، ماکو، سنندج، همدان، و قصر شیرین میشد رسماً به خاک عثمانی میپیوست. چون آنها با اعلان رسمی جنگی که در آن پیروز شده بودند، این شهرها را تصرف میکردند.
به همین دلیل نادر بسیار محتاطانه و دور اندیشانه عمل کرد و دو روز، فرمان دفاع داد، تا از زیر و بم شیوه های جنگی ترکها آگاه شود و در سومین و در روز نبرد، دستور تک و تاختن را داد. بسیار خونین و سخت بود. ترکهای مغرور از پیروزیهای دو روز پیش، و ایرانی های کینه جو، از کشته شدن برادران خود به دست ترکها، بی رحمانه میجنگیدند. نعره های نادر و دیگر سرداران ترک و ایرانی، زمین را میلرزانید. هنوز نیم ساعت از آغاز حمله ی متقابل ایرانیها نگذشته بود که ترکها متوجه شدند که از سه سوی زیر فشاری سخت قرار دارند.
علیرضا پاشا که از دور نگارنده جنگ بود، فرمان جنگ تن به تن داد و سربازان ترک بی توجه به باران تیر، خود را به خط نخست جبهه رسانيده و با شمشیر و دشنه، رو در روی پیاده نظام ایران قرار گرفتند. ولی با شیوه های جنگی که نادر به سربازان خود آموخته بود، شمار فراوانی از مردان ترک در این نبرد، از پای در آمدند.
تیمور پاشا و علیرضا پاشا حس کردند که سپاهیان ایران، آنسان که آنها، در دو روز پیش دیده بودند نیستند، و در این بیشه پلنگهای بسیاری خفته اند.
سربازان ایرانی که دو روز بر خلاف خواست خویش، حالت دفاعی به خود گرفته بودند در سومین روز نبرد، آنچه را در توان داشتند، بکار بردند و پاسخ فشار دو روز پیش ترکها را به گونه ای شایسته دادند و شمار تلفات آنها را هر چه توانستند بالا بردند. ترکها که در بامداد سومین روز نبرد،
خود را پیروزمند قطعی دانسته و برای از هم پاشیدن نیروهای ایرانی به پندار خود دست واپسین حمله زده بودند، اکنون که ساعت نزدیک نیمروز را نشان میداد، در لاک دفاعی فرو رفته، سخت ترین ضربه های مردان جنگی ایران را پذیرا میشدند.
علیرضا پاشا و تیمور پاشا نیز، مانند نادر، پای به میدان جنگ گذاردند و در حالیکه گارد ویژه شان گرداگرد آنها شمشیر میزدند، خود نیز دلاورانه میجنگیدند. ولی پهنه فعالیت آنها از پهنه ی فعالیت نادر، نزدیک به سیصد متر دور بود، و با پهلوی راست نیروهای ایرانی، در گیر بودند.
ساعت نزدیک یک پس از نیمروز بود که سرداران ترک متوجه شدند در گیری رو در رو با نیروهای ایرانی سودی ندارد و فرمان واپس نشینی آرام آرام به مردان جنگی خود دادند. و آنها را به سوی باختر کشیدند.
نادر دستور داد آنها را دنبال کنند و نگذارند که به آسانی از چنگ ایرانی ها بگریزد سربازان و سواران، این دستور را اجرا کرده، نیروهای ترک را تا نزدیکی های ((ارومیه)) (رضائیه) واپس نشانیدند. و پس از هشت سال در این بخش از کشور، به مرز رسمی ایران و عثمانی رسیدند. ( «اورمیه» به معنای «آب مقدس» است. و این نام را با انگیزه ی شفا بخشی آب دریاچه ای که در کنار این شهر قرار دارد به ((رضائیه)) داده اند و ((ارومیه)) نادرست است) در آنجا بود که به دستور نادر، در کنار مرز متوقف شدند.
سرداران ایران، واز آن میان ((حسینقلی خان زنگنه)) برای گذشتن از مرز ورود به خاک عثمانی پا فشاری میکردند، ولی نادر با این درخواست موافقت نکرد
زیرا هنوز شمال آذرآبادگان، به ویژه شهرهای تبریز و خوی و ماکو و کرکوک و موصل (که آنروزها از آن ایران بوده)
(نویسنده :در این بخش ما میخوانیم وقتی نیروها و ارتش ایران به فرماندهی سپهسالار ایران نادر به مرز ایران و ترکیه عثمانی میرسند با دنبال کردن نیروهای ترک و فرار آنها از دست نیروهای جنگی ارتش ایران حسینقلی خان و بعضی فرماندهان پیشنهاد میکنند حمله را ادامه دهیم و تا آنکارا را تصرف کنیم ولی نادر موافقت نمیکند...
در اینجا متوجه میشویم که نادر به قوانین مرزی و حد و حدود کشورها احترام میگذاشته و آدم قانوننمندی بوده با اینکه در موضع قدرت بود ولی این اجازه را نداد که به حریم مرزی کشور دیگری تجاوز کرد ما در آینده بطور مکرر میخوانیم که فرماندهان نادر بهش پیشنهاد میکنند حمله را ادامه دهیم تا آنکارا و ترکیه عثمانی را میتوانیم به راحتی تصرف کنیم ولی نادر قبول نمیکنه و در جواب میگوید اگر ما تجاوز کنیم به خاک همسایگانمان پس فرق ما با آنها چیست آنموقع ما هم متجاوز خواهیم شد باید فرقی باشد بین ما و متجاوزین به مرزها، و شهرهای ما، این درسی بود که نادر به ترکهای عثمانی داد ولی متاسفانه آنها توجهی به این موضوع نداشتند.
پس در اینجا متوجه میشویم
١. نادر متجاوز نبوده
٢. و نادر احترام میگذاشته به حریم کشورهای همسایه
٣. نادر یک فرمانده با انضباط و قانونمندی بوده. در ضمن این کتابی را که ما داریم از تاریخ نادرشاه افشار دنبال میکنیم حاصل چهل سال تحقیق «دکتر ناصر انقطاع» میباشد این کتاب از روی حدیث یا حدس و گمان نوشته نشده است از روی یادداشتهای این مرد وطنپرست « میرزا محمد مهدی استرآبادی» دبیر نادر که تمام نامه های رسمی و اداری نادر را ایشون مینوشتند و از نزدیک تمام این اتفاقات را ثبت کردند و همچنین تاریخ جهانگشای نادری به توسط ایشان (میرزا محمد مهدی استرآبادی) نوشته شده است.)....
در اشغال ترکها بسر میبرد و میباید آنجا ها را نیز آزاد میکردند. سرداران ایران بناچار به دستور سپهسالار، به سوی تبریز حرکت کردند.
مردم دلاور تبریز و آذرآبادگان که پساز هشت سال گرفتاری در چنگال بیگانه خبر پیروزی هم میهنان خود را میشنیدند، سر از پای ناشناخته برای دیدار سربازان و سرداران دلیر خود.
ثانیه میشمردند.
نادر از سر راه خود از رضائیه به سوی تبربز، با احساسهای غرور انگیز و پاک مردم آذر آبادگان روبرو شد، و از هر شهر و ده و روستایی میگذشت، با گلبارانها و قربانی کردن های فراوان پیشباز میشد، و این همه مهربانی و تشویق، او را در گرفتن حق شان از بیگانگان استوارتر میساخت و اشک به چشمان سربازان و سرداران وی میآوردند.
خبر شکست تیمور پاشا و علیرضا پاشا به نیروهای ترک مقیم تبریز رسید، و بی درنگ دروازه های دژ را بستند و در برج ها و باروها سنگر گرفتند و آماده ی رو در رویی با سپاهیان ایران شدند.
مردم قهرمان تبریز، که در آغاز نیز به هنگام ورود نیروهای ترک به شهرشان، با آنان به ستیز برخاسته و مردانه ایستاده بودند، اینبار که میدانستند سرداری آزادی بخش در راه است و بزودی به شهرشان خواهد رسید، آرام ننشستند و شروع به فعالیت های زیر زمینی کردند، تا به محض آغاز جنگ میان ترکهای مدافع شهر با نیروهای نادر، آنها نیز از درون، به اشغالگران آسیب برسانند و دست به جنگ های چریکی بزنند.
https://t.me/ketab1yar?boost📚
پایان قسمت 49
ادامه دارد.....🌸🌸🌸
👍
❤️
3