یاد و خاطره‌ ای از شهید مراد جان انصاری شهید مراد جان انصاری جوانی خوش‌ اخلاق ساکت و پرخنده بود با قلبی سرشار از محبت خود را وقف خدمت به مهاجرین و مجاهدین کرده بود با اینکه مشغله فراوان داشت اما همواره در خط مقدم خدمت حاضر بود بی‌ ادعا بی‌ توقع و خالصانه. او هم‌ نشین و همراه همیشگی شهید استاد حافظ حسان بود. در پایگاه قانونی داشتیم که همه باید دو ساعت پیش از نماز فجر بیدار می‌ شدند برای تهجد تلاوت و راز و نیاز.. حافظ حسان درس می‌ داد و مراد جان سراپا گوش بود با دلی نرم و مشتاق. هر ده روز سه روز را در کنار استاد در پایگاه می‌ ماند این سه روز مانند ایام جماعت تبلیغ بود اما نه در شهر و آسایش بلکه در کوه و بیابان زیر نگاه پهپادهای دشمن و در دل خطر دوستانی که از انصار قدیمی بودند و مشغله‌ ی فراوان داشتند خوش‌ نصیب بودند که این ایام را در کنار مجاهدین و فضای جهاد می‌ گذراندند روزهای پربرکت و پرنوری بود که دل‌ ها را تازه میکرد. روزی عطری خوش‌ بو به من هدیه داده بودند بوی عود می‌ داد شهید مراد جان از آن عطر خوشش آمده بود هر روز می‌ آمد و آن را بو می‌ کرد. سرانجام گفتم «این برای تو»و برق شادی در چهره‌ اش درخشید. او با همان روحیه‌ ی خدمت و صفا سرانجام در مسیر جهاد به قافله‌ ی شهدا پیوست یادش زنده راهش پرنور و ما ماندیم و چشم‌ انتظار دیدار دوباره... سنگربان عدل https://t.me/sangarbanadl کانال واتساپ https://whatsapp.com/channel/0029VawsZemDzgT6kwreBW0Y