هــفــتــکلی‌هــا
هــفــتــکلی‌هــا
May 17, 2025 at 06:20 PM
⭕ وقتی روابط عمومی‌ها «درب باغ را نشان می‌دهند»! ✍️ محمد شریفی در تقویم این سرزمین، روز بیست‌وهفتم اردیبهشت را به نام «روابط عمومی» نام نهاده‌اند. لیک در بیشتر ادارات و صنایع این مرز و بوم، روابط عمومی را تنها دو وظیفه بسنده است: نخست، تصویربرداری و گزارش‌نویسی در مدح و ستایش مدیر مربوطه با آب و رنگ و لعاب آمارهای تخیلی و نجومی؛ دوم، نشان دادن «درب باغ» به آنانی که زبان‌شان گزنده است و نگاه‌شان کاوش‌گر. 🔹دیگر وظایف و شأن حرفه‌ای روابط عمومی، در این میانه یا به فراموشی سپرده شده یا در قفسه‌ای خاک‌خورده، چون پرونده‌های بایگانی، به حال خود رها شده‌اند. البته این بدان معنا نیست که همه‌ی روابط عمومی‌ها را به یک چوب برانیم؛ صد البته که انسان‌های شریف و بزرگی در میان آنان هستند که شایسته‌ی ستایش‌اند. 🔹می‌گویند در بلاد قزوین و الموت ، مردی بود به نام حسن صباح؛ سری پرشور داشت و تدبیری ژرف. چون عزم کرد که به سلطه‌ی ترکان سلجوقی پایان دهد و ضربه‌ی نهایی را بر پیکر غزنویان فرود آورد، جماعتی را تحت عنوان «فدائیان مطلق» گرد آورد. چون دید مردمان، جان و آبروی خویش را به ارزنی می‌فروشند، گفت: «بهتر آن است که این شور خام را در روغن حشیش تفت دهیم، تا مگر کارساز شود!» پس افیونی ترتیب دادند از عصاره‌ی تریاک و حشیش و سایر مخدرات نشئه‌آور. آن جماعت را به اوج خلسه می بردند، و در همان حال، ایشان را به باغی رهنمون می کردند که در آن، سبزه چون مخمل، آب چون بلور، و پرستوها چون غزل حافظ، در پرواز بودند. مردمان نشئه، چون به جمال باغ نظر می انداختند، با خود می گفتند: «بهشت موعود همین‌جاست!» از آن پس، هر مأموریتی که از سوی آن پیر صاحب تدبیر می‌آمد، بی‌چون‌وچرا انجام می‌دادند؛ به امید آن‌که بار دیگر، پای‌شان به همان باغ خیال‌انگیز باز شود. ✅ امروز نیز، در این زمانه‌ی ما، هرگاه منتقدی، روزنامه‌نگاری یا اهل اندیشه‌ای، زبان به نقد بگشاید، بی‌درنگ اداره‌ی روابط عمومی یا صنایع مستظرفه‌ی آن نهاد، او را به کناری می‌کشد و در گوشه‌ای از همان «باغ» مهمان می‌کند. چند کارت هدیه، یک پروژه‌ی نان و اب دار، عنوانی مشورتی یا فرصتی برای ظهور و بروز؛ این‌ها مخلفات «درب باغ»‌اند. که البته هر کدام قیمت خاص خودشان را دارند، اما اگر منتقدی سمج باشد و دل به تطمیع نسپارد، با لطایف‌الحیل، توسط لشکرهای مجازیِ اجیر شده، چنان به حاشیه رانده می‌شود که دیگر حتی سایه‌اش نیز بر صحنه نماند. این همان «درب باغ نشان دادنِ» حسن صباح است؛ منتها این‌بار با طراحی گرافیکی، بسته‌بندی دیجیتال و لفافه‌ای از «تدبیر و وفاق»! باری، باغ‌ها عوض شده‌اند، فناوری و ابزار دگرگون شده‌اند، اما «درب باغ» همچنان گشوده است؛ و جماعتی، همچنان در حسرت آن بوستان موهوم، مأموریت‌ها را بی‌چون‌ و چرا به پایان می‌برند... این مختصر را، چون سیاق سابق، به طعن و طنز نوشتم. در سلسله‌ نوشتارهای آتی، به جد و جهد، و با زبانی روشن‌تر، روشنگری خواهم نمود. منتظر بمانید۔ #هفتکلی_ها هفتکلی ها در اینستاگرام https://www.instagram.com/haftkelihaa?igsh=YzljYTk1ODg3Zg کانال هفتکلی ها در تلگرام t.me/haftkeliha کانال هفتکلی ها در واتساپ https://whatsapp.com/channel/0029VaySZfsLCoWySr3Fkd3n
👍 ❤️ 3

Comments