*قالوا: لمَ زوجكِ يحبكِ؟* *سألت زوجة:* لمَ زوجكِ يحبكِ؟ ولا يرى في الكون غيرك؟ وهناك مَن هُنَّ أجمل منكِ؟ *قالت:* قد لا أكون الأجمل، وقد لا أكون الأروع، ولكن إن آذاني زوجي أصفح، وإن جاءني مهموماً أسمع، وإن أعطاني كثيراً أمدح، وإن أعطاني قليلاً أقنع، هكذا علّمني ديني: الودّ لا يقطع، والطاعة لا تُمنع، ومهما حمَدتُ شوكاً أظلُّ للورد أزرع. *العربية لغتنا* فوزي يوسف الحلاق *ترجمه خلاصه:* پرسیدند: چرا شوهرت تو را این‌قدر دوست دارد؟ با اینکه زنانی زیباتر از تو هستند؟ زن گفت: شاید زیباتر یا بهترین نباشم، اما اگر شوهرم آزرده شود، او را می‌بخشم، اگر ناراحت بیاید، به او گوش می‌دهم، اگر زیاد بدهد، ستایش می‌کنم، اگر کم بدهد، قانع می‌شوم، دینم این را به من آموخته که محبت را قطع نکنم، اطاعت را دریغ نورزم، و حتی اگر با خارها روبرو شوم، همچنان گل خواهم کاشت. متن زیبا و آموزنده‌ای درباره مهربانی، قناعت، صبوری و وفاداری در زندگی زناشویی است.