داســتان ســࢪا┆𝑫𝒂𝒔𝒕𝒂𝒏 𝑺𝒂𝒓𝒂
داســتان ســࢪا┆𝑫𝒂𝒔𝒕𝒂𝒏 𝑺𝒂𝒓𝒂
February 13, 2025 at 04:37 AM
_*داستان : سر گذشت واقعی*_ _*قسمت : دوم*_ ✧ ▬▭▬ ▬▭▬ ✦✧✦ ▬▭▬ ▬▭▬ ✧ 𝐀𝐧𝐢𝐥 _*لینک قسمت گذشته*_👇🏻 *_https://whatsapp.com/channel/0029VaaisAR5vKAH53Arxj3E/9039_* خا دگ اینا یک گروپ داشتن از شاه ولی خاهش کدم گفتم مره ادد کو د گروپ شان خا مره ادد کدن د گروپ رفتم د گروپ مره خیلی گپ های تا و بالا میزدن اونجه هم جنگ شد لیف دادم از گروپ دوباره آمد معذرت خاست باز رفته بنام مه عکس انداخته ک ای دختر نسیم است خیلی ناراحت و قهر شدم گفتم کاش بیگانه میبودم ای از خودگی ایقسم کار هاره کدن باز یک چند وقت هیچ مسچ نکدیم بخاطر کار هایش زیاد سرم بد خورده بود باز همیشه ای بچه خالیم تمیم پرسان میکد ک کسی ره دوست داری میگفتم نی دوست ندارم واقعا هم کسی ره دوست نداشتم فقط کمی هوس باز استم زیاد برش گیر میتم نگم زود خسته میشم ازش😂💔 یک روز همرای پسر خالیم شرط بسته کدیم ک مه میرم از کبیر پرسان میکنم کی ره دوست داری باز شاه ولی گفت برو نمیگه برت مه گفتم برو سیس باز بییین مه از دهن ازی گپ‌گرفتم نگو ک بیچاره سخت عاشق مه بوده ای کبیرک😂😑 باور تان نخاد شوه مگم نام مه سر بازوی خود کتی پل نوشته کده بود کاش یک نام مه نوشته میکد هر دوی نام مه نوشته کده بود😂🤦🏿‍♀️ میگفت ک اگ مره نگیری خودکشی میکنم مه فکر کدم چیکنم همرای ازی اگ کدام گپ‌ میزدم خودم ملامت میشدم مام گرفتم ویدئو دستمه برش روان کدم گفت نکو ای کار هاره😥 کبیر ک ای ویدئو ره دید فکر کد ک حتمن مام ایره دوست دارم 🤦🏿‍♀️ یک خواهر دارم نامش سوما است ازش هیج گپ‌ پنهان نمیکنم راز نگهدارم است مام برش گفتم ک ایقسم یک‌گپ است خواهرم سوما گفت نکو برش مسچ اشتباه فکر میکنه مام دیوانه ب گپش گوش نکدم🤦🏿‍♀️ گفت تو د شار زندگی میکنی فکر میکنن با چند نفر د ارتباط استی مه گفتم باش یک امتحان کنم ک واقعا دوستم داره یانی گفتم اگ دوستم داری روان کو مادرته ب خاستگاری مادرش امی خاله جانگور شدیم آمد ب شیطانی گفت مکر زن از چهل شتر پیش است مه حیران ماندم گپ های چتی زیاد است گفت همرای بچیم چهار سال د ارتباط بود امتو گپ های ناق زیاد زد 😒 خدا ره شکر ب پدرم همه چیزه راست گفته بودم سرم باور داشت پدرم گفت دختر د شار فیسبوک داشت اگ میتانست با هزار بچه دگ د ارتباط میبود اما ای فامیل عاشق یکیش عاشق دوتایش عاشق سه تایش عاشق بسته خانه شان عاشق است 😂🤦🏿‍♀️ باز امی خاله جانگور شدیم پیش پدرم شیشته قصه بچه خوده میکنه ک دختر ره د باغ آورده بود واقعا هیچ شرم نداشت ب سر بلند افتخار قصه میکد 🤦🏿‍♀️ خلاصه یک گپ‌پشت مام جور کده بود ک نام بد شوم باز امی بچیش ک ب گفته خودش دختر ره د باغ آورده بود ایره نامزاد کد د نامزادی بچیش هیچ کس نرفت😉 چون با همگی جنگ‌کده بود مه همی ای گپا ره هیچ از مادرم پت نکده بودم اما ای کاشکه ک پت میکدم همه چیز پخته میشه اما انسان خام هیچ پخته نمیشه حالی مه امتو شدیم حالی سر مه هیچ‌کس باور نداره زیاد علاقه ب رومان خاندن دارم وقتی رومان میخانم همگی فکر میکنه ک باکسی مسچ داره د ای وقت هرکی د غم جان خود است و ها مادرم دوبار عروسی کده شوهر اولش فوت کده بود باز پدرمره گرفته مادرم هم شوهر اولشه زیا دوست داشت پدرمه نداره از امو خاطر ما اولاد هایشم دوست نداره مره میگه همه فامیلته ب خاک پایش نمیدانم منظورش شوهر اولش است😂🤦🏿‍♀️ حتمن ما از کدام فامیل دگ استم مقصدشه فامیدم میفامین هفت ماه گذشت ازی گپا اما طعنه هایش هنوزم مانده بعضی وقتا دلم میشه همگی ر رها کده یکجای دور برم اما کجا برم😅 اگ بچه میبودم حتمن میرفتم اما دختر استم اگ پای هم د بیرون بانم گپ جور میکنن پشتت😥 میگن زندگی آزار و درد سر های زیادی داره اما بخند ک گریه برت ضرور است ادامه دارد...!!! _*لایک شه زوتر به 1 هزار برسانید قسمت بعدی نشر میشه*_
❤️ 👍 😂 😢 😮 🆕 💓 🖕 221

Comments