
Panjshir Cultural Center فرهنگ سرای پنجشیر
February 7, 2025 at 02:59 AM
ژنرال محمد پناه؛ فرماندهی درهی مرگ!
بدون شک، در میان مجاهدین، مردان دلیری بودند که قلندرانه زیستند، شجاعانه مبارزه کردند و سرافرازانه پوز متجاوزان خارجی و فاشیستهای وطنی را به خاک کشاندند.
محمد پناه یکی از همان چریکهای سرافراز هندوکش بود؛ مردی سادهزیست و یکی از راستینترین مبارزان راه خدا که در برابر حکومتهای پوشالی خلقیهای چون ترکی، امین، نجیب و دیگران ایستاد و برای افسران و سربازان اتحاد جماهیر شوروی به یک سرطان کشنده تبدیل شد.
این چریک افسانهای که بهعنوان چشم و گوش احمدشاه مسعود شناخته میشد، سالها در منطقهی سالنگها زندگی را بر قشون سرخ شوروی و مزدوران کابلنشین آنها تلخ کرده بود. او یکبار به اسارت شورویها درآمد، اما بهطرز معجزهآسایی از چنگال آنها گریخت.
تولد و دوران کودکی
ژنرال محمد پناه، فرزند محمد امیر، در سال ۱۳۳۳ خورشیدی در یک خانوادهی دیندوست در دهکدهی سفیدچهر، در قریه زریه، از قوم عبدالله، در استان پنجشیر به دنیا آمد.
او تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسهی محلی زادگاهش به پایان رسانید و از همان دوران، مطالعات دینی و جهادی را آغاز کرد. در آن زمان، مدرسهخوانی در پنجشیر بیش از مکتب ارزش داشت و بسیاری از خانوادهها فرزندان خود را برای یادگیری دین به مدرسه میفرستادند. محمد پناه نیز از این قاعده مستثنا نبود.
او با شور و علاقه درس میخواند و در کنار آن، به مطالعهی کتابهای دینی و جهادی پرداخت. فضای سیاسی آن دوران، جوانان را به دو جبهه تقسیم کرده بود:
1. حزبهای خلق و پرچم، که وابسته به شوروی بودند و خود را خادمان مردم افغانستان میدانستند.
2. مجاهدینی که طبل مبارزه و جهاد را علیه حکومت کمونیستی به صدا درآورده بودند.
این کشمکشها باعث میشد که درگیریهای شدیدی بین دانشآموزان رخ دهد، زیرا حکومت کمونیستی برخلاف ارزشهای دینی و اعتقادی مردم، سیاستهای خود را تحمیل میکرد.
فرمانده محمد پناه با چالشهای پیچیدهی فرهنگی در مدرسه روبهرو شد، اما با استقامت و درایت، مسیر خود را پیدا کرد.
دوران سربازی و آغاز جهاد
در سال ۱۳۵۷ هجری خورشیدی، محمد پناه بهطور جبری به سربازی فراخوانده شد و از سوی حکومت کابل، به هرات اعزام شد.
این سال، سال جنگ و تحولات بزرگ در افغانستان بود:
• از یکسو کودتای هفت ثور به وقوع پیوست و حکومت کمونیستی قدرت را به دست گرفت.
• از سوی دیگر، قیامهای جهادی علیه دولت خلق و پرچم شعلهورتر شد.
در همین زمان، پنجشیر نیز شاهد افزایش تعداد مجاهدین بود. محمد پناه که در حال گذراندن دورهی سربازی بود، در قیام مجاهدین هرات بهطور مخفیانه شرکت کرد.
او در تظاهرات مردمی و جنگهای جبههای حضور داشت، اما هرگز حاضر نشد که بر مردم بیگناه و مجاهدین شلیک کند. روحیهی دینی و آزادیخواهانهی او، اجازهی همکاری با حکومت مزدور شوروی را نمیداد.
پس از پایان دوران سربازی، او به پنجشیر بازگشت و به صفوف مجاهدین احمدشاه مسعود پیوست. با مهارت نظامی و تجربهای که در ارتش کسب کرده بود، بهسرعت میان مجاهدین بهعنوان یک فرماندهی کارآزموده شناخته شد.
فرماندهی قطعات متحرک و قرارگاه چمالورده
در سال ۱۳۵۹ هجری خورشیدی، محمد پناه بهعنوان فرماندهی قطعات متحرک در پنجشیر منصوب شد. این قطعات متحرک، از نخبهترین و چابکترین یگانهای مجاهدین بودند که نیروهای ارتش شوروی و حکومت کابل را بهشدت زمینگیر کرده بودند.
او بعد از مدتی، به فرماندهی قرارگاه چمالورده منصوب شد. این قرارگاه، مهمترین پایگاه جهادی در پنجشیر بود و در برابر شدیدترین حملات شوروی مقاومت کرد.
در بهار سال ۱۳۶۰، ارتش شوروی چهارمین حملهی خود به پنجشیر را آغاز کرد. در این حمله، بازارک و دیگر مناطق پنجشیر بهشدت بمباران شدند، اما نیروهای شوروی نتوانستند از دره عبور کنند.
در سال ۱۳۶۱، شوروی حملهی پنجم خود را اجرا کرد که وسیعترین و طولانیترین نبرد در پنجشیر بود. در این جنگ، مجاهدین تحت فرماندهی محمد پناه، حماسههای بزرگی آفریدند و دشمن را با شکست سنگین مواجه کردند.
فرماندهی سالنگها و نبردهای بزرگ
در سال ۱۳۶۳ هجری خورشیدی، محمد پناه به فرماندهی عمومی سالنگها منصوب شد.
تونل سالنگ، مهمترین مسیر اکمالاتی شوروی در افغانستان بود. حفظ این مسیر برای شورویها بیش از پنجشیر اهمیت داشت، زیرا از طریق آن، تجهیزات و نیروی کمکی از شمال افغانستان به کابل منتقل میشد.
محمد پناه، با طراحی عملیاتهای بینظیر، مسیر سالنگ را برای ارتش شوروی به جهنم تبدیل کرد.
او در چندین عملیات، کاروانهای اکمالاتی دشمن را منهدم کرد و مسیر را بهمدت طولانی بست. همین اقدامات، ارتش سرخ را با بحران جدی مواجه ساخت.
دستگیری و فرار معجزهآسا
در یکی از مأموریتهای اطلاعاتی، محمد پناه توسط نیروهای شوروی شناسایی و دستگیر شد.
او را از موتر پایین کشیدند و به اسارت گرفتند. اما با هوش و سرعت عمل خود، بهطور معجزهآسا از اسارت فرار کرد و در میان موترهای کاروان دشمن پنهان شد.
او با استفاده از جمعیت و مسیرهای مخفی، توانست به یک پوستهی دیگر دشمن نزدیک شود و با کمک یک زن سالخورده، از آخرین سد امنیتی شوروی عبور کند.
حضور در شمال و نقش کلیدی در جنگها
در سال ۱۳۶۵، با گسترش جبهات مجاهدین در زون شمال، احمدشاه مسعود، محمد پناه را به آن منطقه فراخواند.
او در حملات فرخار، نهرین، کلفگان، و تخار نقش کلیدی ایفا کرد. همیشه در خط مقدم نبرد حاضر بود و مجاهدین را رهبری میکرد.
فرماندهی کابل و شهادت
با ورود مجاهدین به کابل، محمد پناه بهعنوان قوماندان فرقهی ۲ جبلالسراج منصوب شد و به درجهی تورنجنرالی ارتقا یافت.
او نقش برجستهای در دفاع از کابل ایفا کرد. در خطوط مقدم نبرد، شجاعانه میجنگید و نیروهای متفرق را گردهم میآورد.
اما سرانجام، در ۲۴ حوت ۱۳۷۳ هجری خورشیدی، در غرب کابل، در نبردی مستقیم با نیروهای طالبان، جان را به جانآفرین تسلیم کرد.
یادش گرامی، راهش پایدار و جاویدان باد!
❤️
1