
Panjshir Cultural Center فرهنگ سرای پنجشیر
February 15, 2025 at 12:08 AM
عملیات نهرین
دومین قدم در تعرض استراتژیک (١٥ عقرب ١٣٦٥)
شعار سالهای اخیر ببرک کارمل این بود: “به پیش از شهرها به سوی دهات”.
افسران و فرماندهان ارتش سرخ، باوجود آنکه با پیروزی در جنگ جهانی دوم شهرت و هیبت جهانی کسب کرده بودند، میتوان گفت در سالهای اول ورود به افغانستان، در مقابله با جنگهای چریکی، بیسواد بودند.
تا اینکه بعد از سال ۱۳۶۳ تجربه کافی به دست آوردند و ضربات مهیب و دقیقی را علیه پایگاههای مجاهدین به اجرا درآوردند. علاوه بر آن، دولت کار وسیع سیاسی را با ایجاد کندکهای قومی و همچنین امضای نوعی موافقتنامه عدم تعرض با فرماندهان کوچک مجاهدین که به “پروتوکول” معروف بود، به حداقل رساند.
پاداش دولت به پروتوکولیها، نهتنها کمک اقتصادی، بلکه شامل اكمال مهمات حربی در جنگهای ذاتالبینی مجاهدین نیز میشد.
این وضعیت، از نظر احمدشاه مسعود، خطرناک بود.
استراتژی آمر صاحب نقطه مقابل آن بود. میتوان آن را اینگونه تعبیر کرد:
“به پیش از دهات به سوی شهرها!”
بنابراین، باید راه خود را به سه ولایت بدخشان، تخار و بغلان باز میکردیم تا سال آینده به شهرهای فوقالذکر دست یابیم.
پایگاه نمکآب، وادی کاسهمانند محصور میان کوهها است که در بین شیره، ماندره و فرخار موقعیت دارد. دامنههای سرسبز و خلوت آن قرارگاه موقت برای تعلیمات نظامی قطعات محلی شورای نظار بود که توسط معلمین نظامی قطعه مرکزی تربیه و تعلیم میشدند. اکنون، مرکز تجمع و مبدأ حرکت به سوی نهرین بود.
تلاش و تحرکات مقدماتی هر عملیات با محوریت صالح ریگستانی، رئیس اوپراسیون شورای نظار، انجام مییافت. او باید از تعیین هدف تا مطالعه اراضی، ارزیابی نیروهای دشمن و راههای حمله به آنها، و حتی شیوههای دقیق جابجایی قوتها را طوری برنامهریزی میکرد که اصل غافلگیری برهم نخورد. اکنون او آخرین کار مقدماتی (تهیه میز ریگی) را انجام داده بود.
برای اولین بار، عده زیادی از جوانان عرب برای اشتراک در عملیات در آنجا بودند. پیش از این، آنها تحت تأثیر تبلیغات حزب اسلامی حکمتیار، احمدشاه مسعود را به خاطر دست دادن با زنان، رابطه خوب با خبرنگاران غربی، و نداشتن سخنرانیهای احساسی دوست نداشتند.
حضور آنها اگرچه در عملیات تأثیر چندانی نداشت، اما میتوانست کمکهای مالی قابل توجهی را به جبهه جذب کند.
آمر صاحب شخصاً پلان و اوامر عملیات را تشریح میکند.
فاصله نمکآب با نهرین در عدم موجودیت وسیله نقلیه، سه روزه راه بود.
چرا مبدأ حرکت این همه دور انتخاب شده بود؟
زیرا غافلگیری، اساسیترین شرط یک حمله چریکی است. چهبسا افشای برنامه یک عملیات، مساوی به شکست آن است.
سپس حرکت به سوی نهرین آغاز میشود. قطعات مرکزی گردنه بلند نمکآب را از میان درختان ارچه و ارغوان گذشته و وارد سلطان شیره میشوند. با سپری کردن شب در آنجا، دوباره به سمت هدف راه میپیمایند.
فقط در یاهور، مردم محل توانستند قطاری از جوانانی را ببینند که با چهرههای مصمم و نورانی، و ملبس با یونیفرم یکدست لیموییرنگ روسی و کلاه پکول، در سکوت و آرامش کامل از آنجا میگذشتند.
مردم از کوی و برزن، با نگاههای آمیخته با تعجب و تحسین، تا غایب شدن از نظرها، آنها را بدرقه کردند.
سپس، قطار رفتار در شب مهتابی و زیبا، راه همواری را که از کنار نهر آب زلال و رسته طولانی درختان بید میگذشت، طی کرد و در نزدیکترین محل به هدف (فرقه نهرین) توقف نمود.
این شب را تا فرا رسیدن عصر روز دیگر، که ساعت صفر یعنی آغاز عملیات بود، به استراحت پرداختند.
قوماندان اسلحه ثقیله، ریگستانی بود و قطعات پیاده مرکزی را قوماندان پناه رهبری میکرد.
قوماندانی قطعات محلی را نیز عبدالحی حقجو، قوماندان ملا شمس بغلان، و قاری رحمتالله قندز به عهده داشتند.
همه فرماندهان باید از مرکز (آمر صاحب) دستور میگرفتند.
آمر صاحب در نقطهای که میتوانست صحنه محاربه را ببیند، جابهجا شد.
حدود یک ساعت مانده به شام، عملیات با شلیک ناگهانی اسلحه ثقیل مجاهدین آغاز میشود.
نقطه اصلی و تعیینکننده سرنوشت جنگ، تپه درازی بود که حدود ۵۰۰ یا ۶۰۰ متر طول داشت. سه پوسته در فراز آن بود که سپر اصلی فرقه نهرین محسوب میشد.
قطعات مرکزی و متحرک وظیفه داشتند آنها را تصرف کنند.
اولین قطعهای که موفق شد به سرعت به هدف خود دست یابد، قطعه متحرک پنجشیر بود.
آمر صاحب به معاون و سرپرست قطعه، شیر دل حصارک، دستور میدهد که با همکاری نیروهای تحت قومانده آمر عبدالحی حقجو، به طرف مرکز فرقه حرکت کند.
همزمان، قطعه دوم مرکزی باید پوسته هاوان را که در حاکمترین نقطه جابهجا بود، تصرف میکرد.
اما وقتی گروه حمله به منطقه میرسد، متوجه میشوند که خندق از خاک پر شده و زمین برهنه میان آنها و دشمن حایل است. بنا، گروه حمله متوقف میشود.
آمر صاحب برای کمک به آنها، به قطعه قوماندان مسلم (قطعه سوم مرکزی) که تا آن لحظه در احتیاط بود، دستور میدهد به موضع قطعه متحرک پنجشیر جابهجا شود.
اما پوسته خطرناک هاوان به نیروهای قطعه سوم فرصت نمیدهد. چون از هیچ طرف زیر آتش نیست، آزادانه محل تجمع آنها را زیر باران خمپارهها قرار میدهد و آنها را فلج میکند.
وقتی گروه پیاده به نزدیکی فرقه نهرین میرسد، بیرقهای سفید دشمن به علامت تسلیم بالا میشود.
تپه هاوان که شب گذشته فتح نشده بود، اینبار بهراحتی تصرف شد.
با فتح فرقه نهرین، پیروزی نهایی اعلام شد.
آمر صاحب در مخابره دستور داد:
“با اسیران رفتار بد نداشته باشید!”
او میدانست که خطر این جنگ برای آینده، تنها با اخلاق و رفتار انسانی، کنترل خواهد شد.
نوشته فرمانده حسین خان سعیدی

❤️
😢
2