سهند ایرانمهر
سهند ایرانمهر
February 23, 2025 at 05:58 PM
✔️خواجه‌نصیرالدین‌ توسی و میراث فرهنگی و علمی او ✍️سهند ایرانمهر امروز روز بزرگداشت خواجه نصیرالدین طوسی بود. او‌ از نظر علمی و فرهنگی شخصیتی درخور توجه است اما وجه کمتر بررسی شده او این است که یک «استراتژیست سیاسی» برجسته نیز بود که حوزه علم و‌ فرهنگ میوه آن را چید. کافی است توجه کنیم که مغولان پیش‌تر در چین و خراسان مراکز علمی را نابود کرده بودند، اما پس از ورود طوسی به دربار هلاکو، رویکرد آنها تغییر کرد، کتاب‌سوزی و‌ قتل عام دانشمندان کنار گذاشته شد و حتی به ابتکار او و حمایت مغولان رصدخانه علمی و‌کتابخانه عظیم مراغه احداث شد، جایی که دانشمندان برجسته جذب می‌شدند و تحقیقات علمی انجام می‌شد. خواجه می‌توانست مانند اسماعیلیان که در قلاع خود راه تقابل را در پیش گرفته بودند و‌خواجه هم مدتی با آنان زیسته بود، روی به تیغ و دشنه بیاورد یا مثل امام محمد غزالی راه انزوا و زهد را برگزیند اما تصمیم گرفت به مغولان نزدیک شود، در آنها نفوذ کند و چنان به آنها جهت دهد که عملا آنان را تبدیل به نگهبان میراث علمی و فرهنگی ایرانیان کند. ابن فوطی، مورخ هم‌عصر او، در «الحوادث الجامعه» اشاره می‌کند که طوسی در برنامه‌ریزی فتح بغداد و‌سقوط خلافت مشاوره‌هایی ارائه کرده است. این‌مساله البته به مذاق امثال ابن‌تیمیه خوش نیامده است و حتی امروز نیز دستاویزی برای برخی گروه‌های سلفی شده است که شیعیان را عامل اصلی سقوط دوران خلافت بدانند، دورانی که برای این دسته دورانی طلایی محسوب می‌شود و هنوز هم رویای احیای آن را دارند، این مساله انقدر برای برخی جریان‌های سلفی تلخ است که هنگام سرنگونی صدام و سقوط بغداد هم ایرانیان و خواجه‌نصیرالدین را باعث و بانی این سنت تکرار شونده خنجر از پشت می‌دانستند، یک‌بار با همراهی مغولان و بار دیگر با همراهی آمریکایی‌ها! فارغ از این‌نگاه آناکرونیستی و نه چندان دقیق تاریخی قدر متیقن می‌توان گفت که چه این شائبه‌ها درست باشد و چه نباشد، خواجه چیزی فراتر از مرد علم و فرهنگ بوده است، تهمت‌ها و دشنام‌ها را هم به جان خریده بود و در نهایت چاره را در این دیده بود که هلاکو را همراهی کند و از قِبل آن فرهنگ و‌ علم را حفظ کند. البته روش او‌در مقایسه با خواجه‌نظام‌الملک وزیر هوشمند و‌ کاردان سلجوقیان متفاوت بود. خواجه سنی بود و حامی خلافت در عین حال او‌ کاردانی خود را با تلاش برای حفظ اقتدار دولت مرکزی ولو به قیمت سرکوب جریان‌های داخلی پیش‌می‌برد و اگر با تاسیس نظامیه کار علمی می‌کرد در نهایت آن را در جهت تحکیم موقعیت حکومت درنظر می‌آورد. خواجه نصیرالدین طوسی اما تمام تمرکزش بر حفظ مراکز فرهنگی و‌ علمی بود، به عبارتی نظام‌الملک اقتدار دولت مرکزی و‌حفظ انسجام را اولویت می‌دانست و‌ خواجه نصیر حفظ فرهنگ و علم را ضامن بقای آن می‌دانست با این تفاوت که دوران خواجه نصیرالدین توسی دوران فروپاشی بود و به باور من کار او در جهت‌دهی‌ و حفظ میراث علمی و‌ فرهنگی به مراتب سخت‌تر. اکنون که حضور موثر خواجه را با انزوای امام‌محمد غزالی مقایسه می‌کنیم به نظر می‌رسد خدمات خواجه که با واقع‌گرایی و انعطاف سیاسی، توسعه علمی و روش تعاملی را برگزید به مراتب موثرتر از غزالی بود که با زهد و کتاب تهافت‌الفلاسفه راه را بر تفلسف و اندیشه عقلانی برای همیشه بست و حتی پیشروتر از سعدی که اگرچه اهل تقابل نبود و تمرکزش بر حفظ و ماندگاری فرهنگ بود -و الحق که کاری سترگ کرد- اما به نصیحت‌سیاسی بسنده می‌کرد و به اندازه خواجه اهل خطر نبود که پا در سیاست بگذارد. بی‌آنکه قصد نادیده گرفتن نقش غزالی را در تصوف و کلام، داشته باشم، به هر روی مقایسه خواجه نصیر‌الدین طوسی و غزالی از حیث عملگرایی سیاسی منتج به نتیجه و منفعت، مقایسه‌ای تامل‌برانگیز است اولی گاهی لقب «خائن» گرفت و دومی لقب «امام» محمد غزالی یافت اما ظاهرا در تاریخ این مرزوبوم همیشه اندیشیدن به واقعیت و نگاه‌بلند مدت به مصلحت و‌نفع طولانی‌مدت مستلزم گذشتن از آبرو بوده است. https://whatsapp.com/channel/0029VazakAH9WtC9jMbGGL3i/192

Comments