
سهند ایرانمهر
705 subscribers
About سهند ایرانمهر
در اینجا دغدغههای خود را به اشتراک میگذارم. ارتباط با ادمین: Https://t.me/sahandiranmehrr
Similar Channels
Swipe to see more
Posts

✔️رهبرانی که صحبت یکدیگر را قطع میکنند ✍️سهند ایرانمهر حرکات دست و واکنشهای امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه و تلاشاش برای قطع صحبتهای رئیسجمهور آمریکا هنگام پاسخ دادن به خبرنگاران درباره بدهیهای اوکراین بسیار همرسان شده است. این لحظه بسیار شبیه دیدار فرانکلین روزولت و وینستون چرچیل در جریان جنگ جهانی دوم جهانی وکنفرانس کازابلانکا(۱۹۴۳) بود. در آن کنفرانس روزولت بدون هماهنگی با چرچیل و دیگر رهبران متفقین گفت که تنها راه آلمان و متحدینش، تسلیم بیقیدوشرط است، چرچیل وسط حرفهای روزولت دوید و خواست توضیحی بدهد که روزولت با قاطعیت گفت این تصمیم قطعی متفقین است. در بحران کانال سوئز در سال (۱۹۵۶) هم اتفاق مشابهی افتاد. بریتانیا، فرانسه، و اسرائیل بدون اطلاع آمریکا به مصر حمله کردند درحالیکه آیزنهاور، رئیسجمهور وقت آمریکا، مخالف بود، در جلسه شورای امنیت سازمان ملل، هنری کابوت لاج نماینده آمریکا با قطع کردن سخنان همتایان انگلیسی و فرانسوی، تأکید کرد که این جنگ غیرقابل قبول است و در نهایت، تحت فشار آمریکا، نیروهای اروپایی خشمگینانه و ناراضی مجبور به عقبنشینی شدند. میزان و سطح کمکهای اقتصادی و نظامی وجه مشترک هر دو اختلاف بود که حالا در دیدار مکرون و ترامپ هم تکرار میشود. اختلاف در کنفرانس کازابلانکا بیشتر تاکتیکی بود و با کنار آمدن چرچیل خیلی زود حل شد اما اختلاف بر سر حمله به مصر در زمان خودش نشاندهنده کاهش نفوذ استعماری اروپا و افزایش هژمونی آمریکا بود. اختلاف کنونی میان مکرون و ترامپ یک شکاف دیپلماتیک واقتصادی است اما در ابعاد بزرگتر که نگاه کنیم نشانهای از پایان اتحاد فراآتلانتیکی است چون طرف بهرهمند از این اختلاف روسیه نیز هست حال آنکه روال از جنگ دوم جهانی و دوران جنگ سرد این بوده است که میان آمریکا و اروپا بر سر چنین مسالهای اختلافی نباشد. اختلاف امروز میان آمریکا و فرانسه در مقایسه با بحران سوئز کمتر شدید و در مقایسه با کنفرانس کازابلانکا کمتر تاکتیکی و لحظهای است اما احتمال اینکه این اختلافها به اینجا ختم شود بعید است چوندستکم حالا با جمعبندی وتحلیل رویکرد ترامپ درباره اروپا و آنچه در کنفرانس مونیخ با عنوان «پایان همسویی ارزشها در دو سوی اتلانتیک» از مقامات آمریکایی و اروپایی شنیدیم، میدانیم که آمریکا در افق راهبردی خود دیگر حاضر به پرداخت هزینه همسویی با اروپا نیست.(برای اطلاع بیشتر از ابعاد این موضوع میتوانید به قسمت ۱۳ پادکست سهند ایرانمهر مراجعه کنید) https://whatsapp.com/channel/0029VazakAH9WtC9jMbGGL3i

سهند ایرانمهر در واتساپ: https://whatsapp.com/channel/0029VazakAH9WtC9jMbGGL3i

🔸امروز سالروز درگذشت ابوالحسن ابتهاج (۸ آذر ۱۲۷۸ – ۶ اسفند ۱۳۷۷) پایهگذار اصلی برنامهریزی توسعه ( مدیرعامل سازمان برنامه)در ایران است. او هم مدیر و برنامهریزی کارآمد بود و هم چهرهای خوشنام و معتبر در آمریکا و نهادهایی جون بانکجهانی محسوب میشد، سختگیری و دقت و پاکدستیاش لقب «فسادناپذیر» را برای او به ارمغان آورده بود با اینحال سخنرانی و مصاحبههایش در غرب( دانشگاه آکسفورد و کنفرانسی در سانفرانسیسکو) که در آن از سیاستهای کلی شاه انتقاد کرده بود، سبب دستگیری او به هنگام مراجعه به ایران شد. به گفته خود ابتهاج، امینی به او گفته بود که سخنانش شاه را تحریک کرده است. پروندههای منجر به حبس ابتهاج اشارهای به مواضع او نداشت و پاکدستی او را هدف قرار داده بود و پروژههای سدسازی و عمرانی را بهانه کرده بود اما فشار چهرههای بینالمللی و پرداختن نشریاتی چون تایم به این ماجرا، سرانجام به آزادی او منتهی شد. 🔸ابتهاج در صفحه ۵۲۶ از جلد اول خاطرات خود مینویسد: ۱۵ خرداد تازه پیش آمده بود و اوضاع مملکت ناآرام بود. یاتسویچ از اعضای ارشد سفارت آمریکا گفت آمدهام از شما سئوال کنم آیا حاضرید نخستوزیری را قبول کنید؟ گفتم شما از طرف چه کسی چنین سئوالی میکنید؟ جواب داد واشنگتن از من خواسته موضوع را با شما در میان بگذارم. به یاتسویچ گفتم شرط اول من اینست که هیچ یک از وزراء حق نخواهند داشت مستقیماً پیش شاه بروند و از شاه دستور بگیرند رابطه شاه با دولت فقط توسط شخص نخست وزیر خواهد بود. شرط دوم اینست که نباید قسمت عمده درآمد مملکت خرج ارتش و خرید اسلحه شود. در عینحال نباید دول همسایه را ترساند زیرا این امر موجب رقابت در خرید اسلحه میشود ما در ناحیه ای قرار گرفته ایم که همسایگان هم درآمد نفتشان بیشتر است و هم مخارجشان کمتر. در نتیجه میتوانند تسلیحات بیشتری تهیه کنند. شرط دیگرم این است که بتوانم نحوه اجرای اصلاحات ارضی را تغییر دهم در خاتمه گفتم «پیمان سنتو» یک سر سوزن برای ایران مفید نیست و بنابراین یکی از شرائطم این است که ایران باید از پیمان سنتو خارج شود. آن روز به یا تسویچ نگفتم که چه قصدی داشتم، ولی عضویت ایران را در سازمـان مزبور بهطور یک جانبه لغو نمیکردم بلکه قبلاً از روسها تعهداتی میگرفتم... یاتسویچ پس از شنیدن شرائط من رفت و چون هیچ یک از شرایط من مطابق سلیقه آمریکائی ها نبود دیگر از او خبری نشد. در اواسط سالهای ١٣٤۰ ، هنگامیکه پس از انجام سفری از واشنگتن به تهران باز میگشتم، سر راهم در لندن توقف کردم و به این فکر افتادم که به ملاقات راجر استیونز معاون وزارت خارجه انگلیس که از زمان سفارتش در تهران با او آشنا بودم و او را آدم واردی میدانستم بروم. در ملاقات با او وضع ایران را تشریح کردم و گفتم شما و آمریکائیها با پشتیبانی از روش حکومت ایران مرتکب گناه بزرگی میشوید چون میدانید چه فسادی در ایران وجود دارد. میدانید که مردم ناراضی هستند ولی حمایت شما است که باعث ادامه این وضع شده است و نتیجتاً تمام مردم ایران نسبت به انگلیس و آمریکا بدبین شدهاند. شما باید برای جلوگیری از این وضع اسفناک و انفجاری که پیش بینی میکنم دست به کار شوید… عقیده من این است که دولت انگلیس یکی از بالاترین مقامات خود را همراه معاون رئیس جمهور آمریکا به ایران بفرستد که بروند و به شاه بگویند که این کارهائی که تا بهحال کردهاید بس است و باید رویهتان را تغییر بدهید. فساد و زورگوئی باید از بین برود و خلاصه اینکه او را وادار کنید تا به یک سلسله اصلاحات اساسی و نه ظاهری دست بزند اگر موفق بشوید این کار را انجام بدهید ایران نجات پیدا خواهد کرد. به استیونز گفتم میدانم که میترسید شاه از شما برنجد، ولی اگر شما و آمریکائیها ایستادگی کنید و این اصلاحات را از او بخواهید بالاخره قبول خواهد کرد. هیچکس دیگر هم جز شما نمیتواند شاه را وادار به این کار بکند و اگر امروز چنین اقدامی نکنید مقصر خواهید بود. استیونز در جواب من گفت درست است که اوضاع و احوال ایران رضایت بخش به نظر نمیآید ولی بهقول ما شیطانی که میشناسیم از شیطانی که نمیشناسیم بهتر است». استیونز پیش خودش خیال کرده بود منظور من این است که تغییری در رژیم داده شود. https://whatsapp.com/channel/0029VazakAH9WtC9jMbGGL3i

🔶کم کم رفت و آمد من با مرحوم دهخدا بسیار شد. در آن زمان شروع کرده بود به تألیف و تدوین امثال و حکم معروف خود. هر هفته روزهای پنجشنبه، اول شب چندتن از ما در خانه آن مرحوم جمع میشدیم. در آن زمان خانهای در خیابان خانقاه در زاويه کوچه ظهيرالاسلام کرایه کرده بود. در خانه در هشتی کوچکی باز میشد و در دست راست هشتی در اطاق نشیمن او بود که سه پله بالا میرفت و سه در رو به حیاط داشت. مرحوم عباس اقبال آشتیانی و مرحوم رشید یاسمی و مرحوم عبدالحسین هژیر و آقایان نصراله فلسفی و مجتبی مینوی و من مدتهای مدید در همان خانه گرد میآمدیم و سه چهار ساعت اول شب را با او بودیم. در همان زمان آقای مسعود فرزاد و بزرگ علوی و دکتر پرویز ناتل خانلری و مرحوم صادق هدایت نیز مرتبا با یکدیگر محشور بودند و حلقهای داشتند. نام ما را گذاشته بودند «ادبای سبعه، و چون ایشان چهار تن بودند به شوخی نام حلقه خود را گذاشته بودند «ادبای ربعه» یعنی کلمه جعلی از «ربع» ساخته بودند. پیداست که هر هفته نقل مجلس ما در خانه دهخدا مسائل ادبی بود. همین که مجلس گرم میشد پیرمردی که سالها خدمت او را میکرد یک سینی از تنقل که در این مورد به آن به اصطلاح خاص «مزه» میگویند با آنچه با آن میآشامند میآورد و روی فرش جلو ما میگذاشت و برخی با مرحوم دهخدا هم پیاله میشدند. مرحوم دهخدا پی در پی سیگار میکشید و خاکستر سیگار و چوب سوخته کبریت را هرجا می رسید میانداخت. از عجایب این بود که قلم و دوات مرتبی نداشت و بارها شد که با سر سوخته کبریت چیزی نوشت و یادداشت کرد. خدا می داند چند بار دیدم که در پی مداد خود می گردد و هرگز به یاد نمیآورد آن را کجا گذاشته است. روی هر کاغذ پاره ای که مییافت یادداشت میکرد. مکرر روی پاکت شیرینی یا میوه و روی کاغذ پاره ای که سیگار در آن پیچیده بودند در حضور من چیزی می نوشت. گاهی قوطی خالی کبریت را پاره و روی چوب سفید آن یادداشتی میکرد. ✔️تهران، ۹ مهرماه ۱۳۳۸ سعید نفیسی، خاطرات ادبی و سیاسی و جوانی 🔸وصیتنامه علامه دهخدا روی قوطی سیگار : فیش های لغت دردست آقای دکتر معین خواهد بود. از الف تا یاء نوشته شده است.هیچ چیز از آن نباید افزود و کاست. موزه دهخدا شمیران ✔️امروز سالگرد درگذشت دهخداست https://whatsapp.com/channel/0029VazakAH9WtC9jMbGGL3i

اثر کرموس (KARMOUS) سهند ایرانمهر در واتساپ: https://whatsapp.com/channel/0029VazakAH9WtC9jMbGGL3i


🔸حتی در آموزههای دینی نیز گفته شده است که بكارگيرى روشهاى نادرست و غير منطقى براى انجام امور، خلاف تقواست. «وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها وَ اتَّقُوا اللَّهَ» 🔸عبید زاکانی مینویسد: خورجین شخصی را دزدیدند. او را گفتند: یاسین بخوان تا آن مال پیدا شود. گفت:«قرآن به خورجینم بود». 🔸جارالله زمخشری، مفسر بزرگ ایرانی و معتزلی سدهٔ ۵ و ۶ هجری نیز در کتاب «ربیع الابرار و نصوص الاخیار» با اشاره به دستاویز کردن دین و متن برای توجیه اموری که با عقل و تدبیری بشری باید گرهگشایی شود مینویسد: بدان، این رسمی است میان برخی که چون از تاثیر عقل و تدبیر خود بهرهای حاصل نکنند و از اسباب و علل ناامید گردند، رضایت خاطر خود را به حیلتی دیگر احالت دهند چنانکه اگر چنین کسی گفت: «ما عندالله خیرو ابقی»(آنچه پیش خداست جاودانتراست) بدان که جایی شامی بوده و او را دعوت نکردهاند! اگر دیدی کسی گفت:«یدالله فوق ایدیهم » (دست خدا بالای همه دست هاست)بدان که کسی سیلی سختی بدو زده! اگر دیدی صبح جمعه به سمت حمام می رود و می گوید:«الصلاح خیر من کل شی»(مصلحت بهتر از هرچیز است)بدان که همسرش زشت است! ». https://whatsapp.com/channel/0029VazakAH9WtC9jMbGGL3i