
Economía Política
February 23, 2025 at 01:06 PM
*دست خدا در بازار: آیا اسلام زادگاه سرمایهداری است؟ نقدی بر کتاب کوهلر*
✍️علیرضا رعنائی
آنچه در پی میآید بخشی از یک مطالعه پژوهشی است که به علت تأخیر افتادن در اتمام تألیف آن، ترجیح دادم اشاراتی از آن را به صورت موجز منتشر کنم. بدیهی است که برای حفظ اصالت پژوهشی، نکات بیانشده موجز و کلی خواهند بود.
کوهلر در کتاب «صدر اسلام و زایش سرمایهداری» سعی دارد نشان دهد اسلام نقش مهمی در توسعۀ سرمایهداری داشته است. در این مسیر، وی بر عواملی چون نقش پیامبر (ص) در تجارت، بازار خودتنظیمگر (!) مدینه، ابزارهای مالی همچون وقف و مضاربه، بانکداری بغداد و دینار تأکید داشته است. در این یادداشت کوتاه برخی نقدهای کلیدی بر این روایت ارائه میگردد.
1️⃣ *نگرش خطی به تاریخ و سادهسازی روندهای اقتصادی*
رویکرد کوهلر به تاریخ، خطی است و نه دوری. بههمیندلیل او فرایندهای پیچیده تاریخی، اجتماعی، و سیاسی را نادیده گرفته و اسلام را چنان ابژۀ شناخت خویش قرار داده که بههرنحوی که شده نتیجۀ مطلوب خود را بدست آورد. حال آنکه سرمایهداری یک مفهوم اساساً مدرن است و نمیتوان آن را بدون درنظر داشتن شیفتهای پارادایمیک، نگاه پدیدارشناختی در معنای عام، و رویکرد فیلولوژیک به صدر اسلام نسبت داد.
2️⃣ *حذف دولت از مناسبات اقتصادی*
کوهلر در اقدامی حیرتانگیز بازارهای اسلامی را خودتنظیمگر معرفی کرده است. حال آنکه شواهد تاریخی به وضوح نشان میدهد که پیغمبر (ص) نقش مهمی در تنظیم اقتصاد داشتهاند. و این سیرهای بود که پس از پیغمبر نیز ادامه یافت. در این میان حتی اگر نخواهیم به روایت متفکران مسلمان از اهمیت دولت در نظام اقتصادی و سیاسی پایبند باشیم، در ادبیات غربی هم روایتهایی که امثال عجماوغلو از اقدامات نهادی پیامبر (ص) در تأسیس یک دولت قوی و تنظیمگر داشتهاند، وجود دارد که به روشنی مدعای کوهلر را نقض میکند.
3️⃣ *کژفهمی در ابزارهای اقتصادی اسلام*
وقف، مضاربه و حتی دینار نهادهایی کاملاً برآمده از تمدن اسلامی هستند که در یک بستر فرهنگی و اجتماعی خاص شکل گرفتهاند که از بنیاد با منطق بازار آزاد متفاوت بودهاند. وقف، برخلاف سرمایهداری، بیشتر به توزیع ثروت و تأمین خدمات عمومی متکی است نه انباشت سرمایه. عقود مضاربه بیشتر بر توزیع ریسک متمرکز است نه بر رقابت آزاد سرمایه.
4️⃣ *تحمیل صورت ازپیشساخته بر مواد خام تاریخ صدر اسلام*
کوهلر با تمرکز صرف به صدر اسلام تلاش کرده است مواد خامی را بیابد تا صورت خاصی از مدلهای تحقق یافتهای چون سرمایهداری را بر آن تحمیل کند. شکی نیست که اسلام برای تجارت و رشد اقتصادی نظامی قوی و منسجم دارد اما این نظام چنانکه کوهلر تلاش کرده هرطوری شده آن را اثبات کند و در این راه تمام واقعیتها را قربانی سازد، الزاماً یک سرمایهداری لیبرال نبوده است، بلکه ترکیبی از مقررات تنظیمی حکومتی، اخلاق دینی و نوآوریهای تجاری بوده است.
5️⃣ *تغییر ماهیت بازار از تحقق عدالت*
فوکو به خوبی نشان میدهد که بازار تا پیش از دورۀ مدرن (به خصوص در قرون وسطی) وظیفۀ تحقق عدالت را داشته است و اتفاقاً این هدف به کمک تنظیمگری نهادهایی مثل کلیسا انجام میشده است. نگارنده در یک مقالۀ در دست تألیف ماهیت این بازارها در قرون وسطی را با بازارهای اسلامی مقایسه کرده است. این مقایسه بهویژه ناظر به شأن تأسیسی و تنظیمی عدالت صورت میگیرد.
6️⃣ *مارکت، بازار نیست!*
کوهلر، حتی به این مسئله توجه ندارد که ریشهشناسی اصطلاح بازار یا سوق چیزی غیر از مارکت است. اصطلاح Bazzar در فرهنگ لغت انگلیسی وجود دارد که دقیقاً اشاره به تفاوت پارادایمی مفهوم بازار در تمدن اسلامی با تمدن غربی است که البته اقتصاددانانی همچون داگلاس نورث (نوبلیست 1993 علم اقتصاد) به این موضوع اشاره کردهاند.
7️⃣ *شأن نزول حدیث «قیمتها دست خداست»*
ذیل یکی از آیات پایانی سورۀ اعراف تفسیری آمده که پیغمبر (ص) این حدیث را زمانی فرمودهاند که برخی از مردم از ایشان خواستند قیمتهای آتی را پیشبینی کنند تا افراد بدانند در بازار چه کالایی را خریدوفروش کنند تا در آینده به سود برسند. این غیر از آن است که از این حدیث چنین استنباط شود که پیغمبر (ص) به دست نامرئی بازار اعتقاد داشتند یا ایدۀ بازار خودتنظیمگر از صدر اسلام آمده است.
کتاب کوهلر، مجموعهای از تفسیرهای نادرست از تاریخ اسلام است (برخی استنباطها از سقیفه و سادهزیستی حضرت علی (ع) بسیار خلاف واقع بوده است) که البته این واقعیت چندان عجیب نمینماید زیرا نویسنده در این عرصه کاملاً گمنام و ناشناخته بوده و نمیتوان انتظاری خلاف این، از چنین فردی داشت. تأسف از آن است که چرا جامعۀ نخبگانیِ ما رو بهسوی چنین روایتهایی میآورد.
https://whatsapp.com/channel/0029Vb1B01oDDmFdK9aMFo0Q