
Economía Política
45 subscribers
About Economía Política
جهدی برای فهم علم اقتصاد و بررسی امکانهای تأسیس نظام اقتصادی ایران
Similar Channels
Swipe to see more
Posts

هایمن مینسکی: _اگر کینز، همچون مارکس، داروین، فروید و اینشتین، جایگاهی در معبد اندیشهورزان بزرگی دارد که انقلابهای فکری دوران مدرن را رقم زدهاند، این جایگاه را مرهون سهم سترگ خویش در علم اقتصاد است - هم بهمثابۀ یک علم و هم بهعنوان راهنمایی نافذ برای سیاستگذاری عمومی- که در اثر ماندگارش «نظریه عمومی اشتغال، بهره و پول» تجلی یافته است._ #اندیشه_در_قاب_واژه https://whatsapp.com/channel/0029Vb1B01oDDmFdK9aMFo0Q

*دست خدا در بازار: آیا اسلام زادگاه سرمایهداری است؟ نقدی بر کتاب کوهلر* ✍️علیرضا رعنائی آنچه در پی میآید بخشی از یک مطالعه پژوهشی است که به علت تأخیر افتادن در اتمام تألیف آن، ترجیح دادم اشاراتی از آن را به صورت موجز منتشر کنم. بدیهی است که برای حفظ اصالت پژوهشی، نکات بیانشده موجز و کلی خواهند بود. کوهلر در کتاب «صدر اسلام و زایش سرمایهداری» سعی دارد نشان دهد اسلام نقش مهمی در توسعۀ سرمایهداری داشته است. در این مسیر، وی بر عواملی چون نقش پیامبر (ص) در تجارت، بازار خودتنظیمگر (!) مدینه، ابزارهای مالی همچون وقف و مضاربه، بانکداری بغداد و دینار تأکید داشته است. در این یادداشت کوتاه برخی نقدهای کلیدی بر این روایت ارائه میگردد. 1️⃣ *نگرش خطی به تاریخ و سادهسازی روندهای اقتصادی* رویکرد کوهلر به تاریخ، خطی است و نه دوری. بههمیندلیل او فرایندهای پیچیده تاریخی، اجتماعی، و سیاسی را نادیده گرفته و اسلام را چنان ابژۀ شناخت خویش قرار داده که بههرنحوی که شده نتیجۀ مطلوب خود را بدست آورد. حال آنکه سرمایهداری یک مفهوم اساساً مدرن است و نمیتوان آن را بدون درنظر داشتن شیفتهای پارادایمیک، نگاه پدیدارشناختی در معنای عام، و رویکرد فیلولوژیک به صدر اسلام نسبت داد. 2️⃣ *حذف دولت از مناسبات اقتصادی* کوهلر در اقدامی حیرتانگیز بازارهای اسلامی را خودتنظیمگر معرفی کرده است. حال آنکه شواهد تاریخی به وضوح نشان میدهد که پیغمبر (ص) نقش مهمی در تنظیم اقتصاد داشتهاند. و این سیرهای بود که پس از پیغمبر نیز ادامه یافت. در این میان حتی اگر نخواهیم به روایت متفکران مسلمان از اهمیت دولت در نظام اقتصادی و سیاسی پایبند باشیم، در ادبیات غربی هم روایتهایی که امثال عجماوغلو از اقدامات نهادی پیامبر (ص) در تأسیس یک دولت قوی و تنظیمگر داشتهاند، وجود دارد که به روشنی مدعای کوهلر را نقض میکند. 3️⃣ *کژفهمی در ابزارهای اقتصادی اسلام* وقف، مضاربه و حتی دینار نهادهایی کاملاً برآمده از تمدن اسلامی هستند که در یک بستر فرهنگی و اجتماعی خاص شکل گرفتهاند که از بنیاد با منطق بازار آزاد متفاوت بودهاند. وقف، برخلاف سرمایهداری، بیشتر به توزیع ثروت و تأمین خدمات عمومی متکی است نه انباشت سرمایه. عقود مضاربه بیشتر بر توزیع ریسک متمرکز است نه بر رقابت آزاد سرمایه. 4️⃣ *تحمیل صورت ازپیشساخته بر مواد خام تاریخ صدر اسلام* کوهلر با تمرکز صرف به صدر اسلام تلاش کرده است مواد خامی را بیابد تا صورت خاصی از مدلهای تحقق یافتهای چون سرمایهداری را بر آن تحمیل کند. شکی نیست که اسلام برای تجارت و رشد اقتصادی نظامی قوی و منسجم دارد اما این نظام چنانکه کوهلر تلاش کرده هرطوری شده آن را اثبات کند و در این راه تمام واقعیتها را قربانی سازد، الزاماً یک سرمایهداری لیبرال نبوده است، بلکه ترکیبی از مقررات تنظیمی حکومتی، اخلاق دینی و نوآوریهای تجاری بوده است. 5️⃣ *تغییر ماهیت بازار از تحقق عدالت* فوکو به خوبی نشان میدهد که بازار تا پیش از دورۀ مدرن (به خصوص در قرون وسطی) وظیفۀ تحقق عدالت را داشته است و اتفاقاً این هدف به کمک تنظیمگری نهادهایی مثل کلیسا انجام میشده است. نگارنده در یک مقالۀ در دست تألیف ماهیت این بازارها در قرون وسطی را با بازارهای اسلامی مقایسه کرده است. این مقایسه بهویژه ناظر به شأن تأسیسی و تنظیمی عدالت صورت میگیرد. 6️⃣ *مارکت، بازار نیست!* کوهلر، حتی به این مسئله توجه ندارد که ریشهشناسی اصطلاح بازار یا سوق چیزی غیر از مارکت است. اصطلاح Bazzar در فرهنگ لغت انگلیسی وجود دارد که دقیقاً اشاره به تفاوت پارادایمی مفهوم بازار در تمدن اسلامی با تمدن غربی است که البته اقتصاددانانی همچون داگلاس نورث (نوبلیست 1993 علم اقتصاد) به این موضوع اشاره کردهاند. 7️⃣ *شأن نزول حدیث «قیمتها دست خداست»* ذیل یکی از آیات پایانی سورۀ اعراف تفسیری آمده که پیغمبر (ص) این حدیث را زمانی فرمودهاند که برخی از مردم از ایشان خواستند قیمتهای آتی را پیشبینی کنند تا افراد بدانند در بازار چه کالایی را خریدوفروش کنند تا در آینده به سود برسند. این غیر از آن است که از این حدیث چنین استنباط شود که پیغمبر (ص) به دست نامرئی بازار اعتقاد داشتند یا ایدۀ بازار خودتنظیمگر از صدر اسلام آمده است. کتاب کوهلر، مجموعهای از تفسیرهای نادرست از تاریخ اسلام است (برخی استنباطها از سقیفه و سادهزیستی حضرت علی (ع) بسیار خلاف واقع بوده است) که البته این واقعیت چندان عجیب نمینماید زیرا نویسنده در این عرصه کاملاً گمنام و ناشناخته بوده و نمیتوان انتظاری خلاف این، از چنین فردی داشت. تأسف از آن است که چرا جامعۀ نخبگانیِ ما رو بهسوی چنین روایتهایی میآورد. https://whatsapp.com/channel/0029Vb1B01oDDmFdK9aMFo0Q

*ایران در بنبست اقتصادی؛ مذاکره کافی نیست، رنسانس نهادی میخواهیم!* ✍️علیرضا رعنائی 🟢 *دلار ۹۳ هزارتومنی کاملاً هم منطقی است!* نرخ دلار به قلههای تازهای صعود کرده و اقتصاد ایران روزگار پرتلاطمی را میگذراند. اما آیا واقعاً باید از این اتفاق تعجب کنیم؟ در کشوری که حتی تأمین انرژی با چالش جدی روبهروست و مدارس و اداراتش پیدرپی تعطیل میشوند، بخش تولیدیاش از نفس افتاده و قدرت خرید مردمش رو به کاهش است، انتظار داریم ارزش پول ملیاش حفظ شود؟ *کانال حرکتی دلار، اگرچه بهظاهر شدید و تند است، اما برای اقتصادی که از درون فرسوده شده، منطقیترین و طبیعیترین مسیر به شمار میرود.* 🟠 *مذاکره مسکن و موقت است، اصلاحات گسترده نیاز است* در این شرایط، موضوع سیاسی روز، مذاکره با آمریکاست؛ گمان بر این است که اگر درهای مذاکره با آمریکا باز شود، گره از تمامی مشکلات اقتصادی کشور گشوده خواهد شد. البته تردیدی نیست که تحریمها ضربات سنگینی را به پیکرۀ اقتصاد وارد کرده و اختلالات جدی ایجاد شده است. اما سؤال اینجاست: چرا اقتصاد ما اینقدر شکننده و آسیبپذیر شده که هر فشار خارجی، ما را تا مرز بحران پیش میبرد؟ پاسخ روشن است: ما از درون فروریختهایم. نظام بانکداری ناکارآمد، مقررات پیچیده و متناقض، فقدان شفافیت، ضعف در حقوق مالکیت، دستگاههای نظارتی و قضایی ناتوان، و در یک کلام، فرسودگی نهادی، ما را به این نقطه کشانده است. اگر امروز به مرحلهای رسیدهایم که مذاکره را تنها راه نجات میپنداریم، دلیلش این است که ساختارهای اقتصادی و مدیریتی ما تابآوری خود را از دست دادهاند. بدون اصلاحات نهادی و بازطراحی عمیق در حکمرانی -از بانک مرکزی تا نظام مالیاتی، از نظام تقنین تا دستگاه قضایی- هیچ توافق خارجی نمیتواند نجاتبخش باشد. *حتی اگر فردا توافقی حاصل شود و تحریمها برداشته شوند، تغییر چندانی رخ نخواهد داد، منابع مالی جدید به اقتصاد تزریق میشود، اما بازهم فساد، رانت و ناکارآمدی آن را میبلعد.* *رنسانس نهادی* راهحل؟ ایران به یک «رنسانس نهادی» نیاز دارد؛ رنسانسی که از سطح عالی سیاستگذاری تا کف جامعه را دربرگیرد. شفافیت، انضباط مالی و اقتصادی، حفظ حقوق مالکیت، مبارزهی جدی با فساد، و پاسخگویی نهادهای حاکمیتی، ستونهای اصلی این نوزاییاند. تا وقتی این اصلاحات ساختاری بهطور هماهنگ و همراه با مشارکت عمومی پیش نرود، مذاکره تنها مُسکّنی مقطعی خواهد بود و بیماری عمیق اقتصاد را دوا نخواهد کرد. بنابراین، پیش از آنکه مذاکره را یگانه راه نجات بدانیم، بهدنبال درمان ریشهای و ترمیم بنیادین اقتصاد باید بود؛ چراکه بدون یک رنسانس نهادی فراگیر، حتی برداشتهشدن تحریمها هم جز تکرار چرخۀ شوم ناکارآمدی، ثمرهای نخواهد داشت. تنها از مسیر اصلاحات عمیق است که میتوان امید داشت توان از دسترفتۀ تولید بازگردد، ارزش پول ملی حفظ شود و آیندهای پایدار برای نسلهای بعد رقم بخورد. https://t.me/economia_politica_iran https://whatsapp.com/channel/0029Vb1B01oDDmFdK9aMFo0Q https://eitaa.com/economia_politica_iran

انتشارات کرگدن کتاب شادکامی؛ درسهایی از یک علم جدید از ریچارد لیارد اقتصاددان معروف LSE را به پارسی برگردانده است. شاید برای دانشجویان و پژوهشگران اقتصادی عجیب باشد که ریچارد لیارد که همگی آن را با کتاب نظریه اقتصاد خرد که در سال ۱۹۷۸ نوشته میشناسیم، در چنین مباحثی نیز کتاب نوشته باشد. بد نیست بدانیم که تخصص اصلی وی دقیقا مسائل شادکامی و بهزیستن است. جدیدترین کتابش را نیز در سال ۲۰۲۲ با عنوان بهزیستن: علم و سیاست نوشته است. روزی را آرزو میکنم که پژوهشگران و دانشجویان اقتصادی، اقتصاد بخوانند! #معرفی_کتاب https://whatsapp.com/channel/0029Vb1B01oDDmFdK9aMFo0Q

عجماوغلو استاد دانشگاه MIT، نوبلیست ۲۰۲۴ اقتصاد: نوعی از مقررات تنظیمی وجود دارد که تقریباً تمام اقتصاددانان بر مفید بودن آن اتفاقنظر دارند: قوانین ضد انحصار. قوانینی که از شکلگیری انحصار در بازار جلوگیری میکند. https://t.me/economia_politica_iran https://whatsapp.com/channel/0029Vb1B01oDDmFdK9aMFo0Q https://eitaa.com/economia_politica_iran

ارزش پول ملی؟! عجماوغلو استاد دانشگاه امآیتی و برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال ۲۰۲۴، در کتاب درسی مبانی علم اقتصاد، از ایران بهعنوان کشوری که درگیر ابرتورم فلجکننده [و افسارگسیخته] است یاد میکند. For example, since 2011, Belarus, Iran, and Venezuela have suffered from debilitating hyperinflations. Acemoglu and et al (2022). Economics. Chapter 25: The Monetary system, p. 662. https://t.me/economia_politica_iran https://whatsapp.com/channel/0029Vb1B01oDDmFdK9aMFo0Q

*نئولیبرالهای وطنی: عقلکاژِ بدسگالِ تاریکجان؛ وینیتر از هایک، شیکاگوییتر از فریدمن* نه در مسجد گذارندم که رند است، نه در میخانه کین خمار خام است. _چپها مرا نئولیبرال، و راستها مرا مارکسیست میخوانند_ ✍️علیرضا رعنائی ادبیات اقتصادی مدتهاست نزاع «یا بازار یا دولت» را پشتسر گذاشته است. اقتصاددانان متعارفی نظیر برنانکی، بلانچارد و عجماوغلو بر ضرورت بازنگری در بنیانهای اقتصاد تأکید کردهاند. مجموعهای از بحرانهای مالی، افزایش نابرابریها، و ناکارآمدی در تأمین کالاهای عمومی باعث شده است که اقتصاددانان و سیاستگذاران در سراسر جهان -حتی آنان که زمانی مدافع سرسخت بازار کاملاً آزاد بودند- دست به بازاندیشی بزنند. *پرسش اصلی دیگر «بازار یا دولت» نیست، بلکه «بازار و دولت» و چگونگی رسیدن به توازنی کارا میان این دو است.* جوزف استیگلیتز در کتاب جدید خود تلاش کرده است نوعی «سرمایهداری ترقیخواهانه» را صورتبندی کند که به باور او میتواند هم پویایی و خلاقیت بازار را حفظ کند و هم نقش فعالی برای دولت در جهت نظارت، توزیع عادلانهتر فرصتها، و جلوگیری از شکستهای مکرر بازار قائل شود. *درواقع استیگلیتز بهدنبال نجات و حفظ سرمایهداری است؛* نکتهای که نه هواخواهان نئولیبرالیسم و نه منتقدان آن، غالباً بدان توجه کافی نداشتهاند. **استیگلیتز منکر دستاوردهای بازار نیست*؛* درواقع او میخواهد راهکاری ارائه دهد تا این دستاوردها «بهتر» توزیع شوند و از «شکست بازار» در حوزههای کلیدی جلوگیری شود. دیدگاه او بازتاب جریانی بزرگتر در اقتصاد جهانی است که کینزیهای جدید، نهادگرایان، و حتی برخی اقتصاددانان جریان اصلی را دربرمیگیرد. متأسفانه جماعت ایدئولوژیک بنیادگرایی بازار در ایران، بیآنکه وارد گفتوگوی علمی با محتوای کتاب استیگلیتز شوند، بهسرعت برچسبهایی از قبیل «یاوهنامه»، «خودکشی حرفهای»، و «بیآبرویی علمی» به وی و آثارش میزنند. آنان در واکنشهای احساسی خود، گاه مدعی میشوند که استیگلیتز اصلاً هایک را نخوانده!، یا دست به «تحریف و جعل» زده است. اما چنین حملاتی از جنبهٔ علمی، هرگز قابلاعتنا نیست. 🔎 *چرا نئولیبرالیسم افراطی به بایگانی تاریخ میرود؟* بحران مالی ۲۰۰۸ نقطهعطفی بود که حتی لیبرالترین نهادهای بینالمللی را وادار کرد به شکستهای بازار و نیاز به نهادهای نظارتی قدرتمندتر اذعان کنند. دولتهای اروپایی کموبیش پذیرفتهاند که کنارکشیدن کامل دولت از عرصهٔ اقتصاد، با موجی از نابرابریها، کاهش کیفیت خدمات عمومی و حتی افت رشد در بلندمدت همراه است. رواج سیاستهایی چون حداقل دستمزد بالاتر، نظام تأمین اجتماعی فراگیر، خدمات درمانی گسترده، و سرمایهگذاری دولت در زیرساختها شاهدی بر این ادعاست. سیاستهای مالی دوران کرونا نیز نشان داد که حتی دولتهایی با گرایش بازارمحور، در شرایط بحران حاضرند به یاری اقتصاد بیایند و از تعطیلی کامل بنگاهها و شکستن زنجیرههای عرضه جلوگیری کنند. 🏆 *نوبلیست اقتصادی ۲۰۰۱ یاوهگو نیست!* استیگلیتز نهتنها برندهٔ جایزهٔ نوبل اقتصاد در سال ۲۰۰۱ است، بلکه طی دههها آثار علمیاش در حوزهٔ «اطلاعات نامتقارن» و «تحلیل شکستهای بازار» از مهمترین دستاوردهای تئوریک اقتصاد مدرن به شمار میرود. البته این جایگاه و اعتبار، او را از تیغ نقد علمی مبرا نمیکند؛ اما عباراتی نظیر «احمقانه» یا «یاوهنامه» بیش از آنکه نقد باشد، نشانهٔ پیشداوری ایدئولوژیک و غیردقیق و نوعی تصفیه حساب است. این ادعا که استیگلیتز با نظریات هایک آشنا نیست یا آنها را عامدانه تحریف کرده، بسیار بعید مینماید. ⚖️ *«هم دولت، هم بازار» و نه «یا دولت یا بازار»* *حامیان وطنی نئولیبرالیسم از کتاب جدید استیگلیتز به خشم آمدهاند، زیرا احساس میکنند مدینۀ فاضلۀ آنها ویران شده است.* ازآنجاکه تجربهٔ تاریخی ایران در دهههای اخیر نشان داده یا به افراط در دولتیسازی افتادهایم یا به خصوصیسازی افسارگسیخته، عدهای هر نوع پیشنهاد برای بازطراحی نقش دولت را بهمنزلهٔ «کمونیسم» یا «پوپولیسم» محکوم میکنند. باید اندکی از کلیشههای دههٔ ۱۹۸۰ فاصله گرفت و به وضعیت اقتصاد جهانی در دو دههٔ اخیر نگریست، آنگاه درخواهیم یافت که افراطِ «راهِ نجاتی جز انحصارگرایی بازار نیست» دیگر در هیچ کجای جهان طرفدار جدی ندارد. *توهین به استیگلیتز یا بیارزشخواندن کتابش، دردی از اقتصاد ایران دوا نمیکند.* تجربهٔ زیستهٔ اقتصادی ایران نیز نشان داده که نه دولت سالاریِ افراطی و توزیع رانتی، و نه واگذاریهای بیضابطه بازاری و حذف کامل نقش نظارتی دولت، هیچکدام نتوانستهاند ما را به «توسعه پایدار» و «رفاه» نزدیک کنند. باید به توازن بهینهای بین دولت و بازار دست یابیم. https://t.me/economia_politica_iran https://whatsapp.com/channel/0029Vb1B01oDDmFdK9aMFo0Q https://eitaa.com/economia_politica_iran

در ویدئو بالا به نکته مهمی اشاره شده است که در ایران متأسفانه به آن توجه نمیشود. ما با انواع قرائتهای مختلف از نئولیبرالیسم مواجه هستیم (تفاوت لیبرالیسم و نئولیبرالیسم فراتر از صرف یک "نئو" است). بسته به مکتب و سنت فکری، یک تقریر خاص از نئولیبرالیسم ارائه شده است (شیکاگو، ویرجینیا، لیبرتارینیسم، اتریش (متعارف، لیبرتارینسم افراطی و سرمایهداری آنارشیستی)، فرایبورگ و ...). نکته جالب این است که در ایران خود لیبرالیسم (که معنای فلسفی و سیاسی خاصی در معنای کلاسیک دارد) به نئولیبرالیسم، آن هم به یک قرائت رادیکال اغلب میزسی فروکاسته میشود. این قرائت به قدری خاص است که حتی نسبت به هایک -شاگرد خلف میزس- نیز کژفهمی ایجاد میکند. درجایی گفتم باید اندیشه هایک را هم میزسزدایی کنیم! خلاصه آنکه که نهتنها لیبرالیسم با نئولیبرالیسم یکی نیست، بلکه خود نئولیبرالیسم نیز در درون خود متکثر است، حتی لیبرتارینسیم در دو معنای عام و یک معنای خاص رادیکال در ادبیات آمریکایی استفاده میشود. 🖊علیرضا رعنائی https://t.me/economia_politica_iran https://whatsapp.com/channel/0029Vb1B01oDDmFdK9aMFo0Q

#توئیت_نوشت #کینز پایان لسهفر https://whatsapp.com/channel/0029Vb1B01oDDmFdK9aMFo0Q

*پژوهش و ترجمه در عصر هوش مصنوعی؛ از بازآفرینی اندیشه به زبان دیگر تا توهم ماشینی دانستن* ✍️علیرضا رعنائی 🔴 در روزگاری که هوش مصنوعی، هر متنی را ترجمه میکند، و برای هر سوال پژوهشی، پاسخی دارد، چندان نباید سخت گرفت بر آنان که میپندارند دیگر نه ترجمه ضرورتی دارد و نه به پژوهشگران با جدّ و جهد بسیار، نیازی است. اما آیا واقعاً چنین است؟ اگر قول مرحوم سید جواد طباطبایی که میگفت مترجمان ما دیکشنریمآب هستند و با صرف رجوع به فرهنگ لغات خود را مترجم نامیدهاند، بپذیریم، شاید این گمان تقویت شود. اما ترجمه چیزی فراتر از جایگزینی واژهها، و پژوهش چیزی فراتر از فعالیت چارچوبمند دانشگاهی است. ترجمه در اصل به معنای «بازآفرینی» اثر در سنت فکری و سپهر زبانی دیگر است؛ یعنی وقتی اندیشۀ هایک، فریدمن یا کینز را به پارسی برمیگردانیم، باید بپرسیم: «اگر هایک و فریدمن و کینز میخواستند به پارسی بنویسند یا سخن برانند، چگونه مینوشتند یا میگفتند؟». و پژوهش، دردمندی و حقیقتطلبی است. 🟢 *کوتاهمدت: هیجان، بلندمدت: تخصص و ایدهمحوری.* در کوتاهمدت، شاید بسیاری با استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی شروع به ترجمه و نوشتن متن بکنند و بگویند «کار آسان شد!»، بالاخص افرادی که تا پیش از این در ترجمه و نوشتن ضعف داشتهاند، اغلب چنین گمانی دارند. اما در بلندمدت، اتفاقاً ماهیت تخصصی و دشوار ترجمه و پژوهش آشکارتر میشود. چرا که فهم عمیق متن و بازآفرینی آن در ساحت زبانی اندیشهای یک سنت فکری دیگر، تنها جایگزینی واژهها نیست، بلکه تلاشی برای نزدیککردن و پیوند دادن ذهن و زبان دو سنت فکری به یکدیگر است. 🟠 *همگرایی مهارتها و فرصت بهرهمندی هوشمندانه* هوش مصنوعی بهنوعی مهارتهای پایه را همگرا میکند و باعث میشود در سطح عمومی همه بتوانند از آن استفاده کنند. هنر اصلی اینجاست که از این ابزار به شکل هوشمندانه و در جهت تعمیق تخصص خود بهره ببریم. یعنی همانطور که یک صنعتگر حرفهای از ابزارها برای سرعتدادن و ارتقای کیفیت کارش استفاده میکند، متفکران و اهل اندیشه نیز باید فن بهرهمندی از هوش مصنوعی را بیاموزند، نه اینکه با بساطت عمیق خویش، رسالت اصلی اندیشهورزی را فراموش کنند. 🔺️ *هوش مصنوعی؛ دشمن یا محرک خلاقیت؟* نباید از یاد ببریم که هوش مصنوعی میتواند دشمن خلاقیت نیز باشد. در واقع اگر استفاده از آن به کپیبرداری و پاسخهای آماده محدود باشد، قدرت تحلیل و خلاقیت فردی تضعیف خواهد شد. اما باید در نظر داشت که «نحوۀ بهرهمندی» از هوش مصنوعی، خود یک هنر و مهارت خاص است و هرگز نباید اصالت فکر و خلاقیت انسانی فدا شود. 🔵 *کژگزینی و کژمنشی* در اینکه هوش مصنوعی دستیار پژوهشی و ابزاری بسیار توانمند است شکی نیست. حتی اگر فرض را بر این بگذاریم که ترجمه و پژوهش با هوش مصنوعی بسیار سهلتر از گذشته شده است، اما آیا جهت و مسیر بهرهمندی از این ابزار بهصورت خودکار از پیش تعیین شده است؟ یا ما بهعنوان کاربران هوش مصنوعی تعیین میکنیم در چه جهتی از آن استفاده کنیم؟ مطالب زرد و لاطائلات را بیاموزیم؟ یا از آن در راستای فهم عمیق مطالب راهگشا استفاده میکنیم؟ 🟣 *نتیجهگیری: تخیل خلاق اصل است.* بنابراین به نظر میرسد رسالت ترجمه و اندیشهورزی نهتنها به پایان راه نرسیده، بلکه امروز بیش از گذشته به متخصصانی نیاز دارد که بتوانند یک اندیشه را در زبان و فرهنگی دیگر «بازآفرینی» کنند. هوش مصنوعی در این مسیر ابزار ارزشمندی است؛ مشروط بر اینکه به جای اتکا و وابستگی محض، از آن بهعنوان مکملی برای خلاقیت و دانش عمیق استفاده کنیم. همگرایی و همسطح شدن مهارتها، معیاری عمومی را میسازد که همگنان شبیه یکدیگر شوند اما آنچه تفاوتها را رقم میزند نه ابزار در دسترس، بلکه تولید ایده و تقویت قوه تخیل خلاق است. https://t.me/economia_politica_iran https://whatsapp.com/channel/0029Vb1B01oDDmFdK9aMFo0Q https://eitaa.com/economia_politica_iran