هنر عشق | حمید طاهری
هنر عشق | حمید طاهری
February 20, 2025 at 12:31 PM
دو تصور نادرست درباره‌ی روحانیان اول. «روحانیان به زبان عربی مسلط‌اند، چون در مدارس دینی این زبان تدریس می‌شود» چنین برداشتی مطابق واقع نیست. در حوزه‌های علمیه و مدارس دینی «زبان عربی» تدریس نمی‌شود؛ بل‌که در سال‌های اول صرف و نحو عربی و مقدار کمی معانی و بیان و بدیع می‌آموزند تا طلبه بتواند متون عربی مذهبی خاصی را بخواند. تأکید می‌کنم «متونی خاص»، یعنی متونی در زمینه‌ی علوم حوزوی مخصوصاً فقه و اصول. معانی و بیان و بدیع هم چون کاربردی ندارند، معمولاً پس از مدتی از یاد طلبه‌ها می‌روند. طلبه‌ی خوب غالباً کسی است که صرف و نحو را به خوبی می‌داند، و نه لزوماً علوم زبانی دیگر را. در نتیجه، با تکیه بر آموزش حوزوی، نه ادبیات معاصر عرب را می‌توان فهمید و نه می‌توان به این زبان مکالمه کرد. فراتر از آن، خواندن متون کلاسیک ادبی و تاریخی عربی هم با چنین آموزشی دشوار است. با این همه، اقلیتی از طلاب به طور داوطلبانه دروسی خارج از روال معمول را می‌خوانند، تا زبان و ادبیات عربی معاصر بیاموزند یا با ممارست و کوشش شخصی درازمدت در عربی کلاسیک چیرگی یابند. وگرنه اکثریت طلاب فاقد توانایی زبانی کاربردی روزمره یا درک بالایی از ادب عربی قدیم و جدید هستند، و مثلاً از پس خواندن آثار ابوالعلاء معری و جاحظ برمی‌آیند. دوم. «روحانیان معمولاً سخنوران خوبی هستند، چون در حوزه فن خطابه می‌آموزند.» این تلقی هم با واقعیت بیگانه است. در حوزه‌ها و مدارس دینی، درس مختصری در منطق صوری داده می‌شود، که فن خطابه یکی از فصول پایانی آن است، البته در بسیاری از موارد این فصول هم خوانده نمی‌شود. ولی همان‌طور که خود منطق صوری چندان به کار آن‌ها نمی‌آید، خواندن بحث فن خطابه‌ی آن هم به هیچ روی خطیبی از آن‌ها نمی‌پرورد. در سال‌های اخیر، آموزش سخنرانی به مثابه‌ی موضوعی فرعی و انتخابی در مدارس دینی به راه افتاده، ولی به ندرت آموزشی علمی به شمار می‌رود و سخنران کاردانی تربیت می‌کند. بنابراین، گرچه بسیاری از طلاب ممکن است اهل منبر و سخنرانی باشند، این با سخنوری و خطابه تفاوت دارد. قلیلی از آن‌ها به معنای متعارف کلمه خطیب‌اند. این عده نیز خطابه را بیشتر از روی ذوق شخصی و کوشش و تجربه‌ی فردی فراگرفته‌اند، نه در چارچوب برنامه‌های درسی رسمی حوزه و مدارس دینی.
👍 1

Comments