کانال اطلاع رسانی دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیها اصفهان
کانال اطلاع رسانی دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیها اصفهان
February 6, 2025 at 07:46 PM
. *⏳ زمان و صاحب الزّمان (علیه‌السّلام)* •┈┈••✾•☀️•✾••┈┈• 🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده ↗️ https://t.me/ehsannil2/348 •┈┈••✾•☀️•✾••┈┈• 🍃 بحث زمان از دغدغه‌های بزرگ محقّقین و مدقّقین علوم معرفتی بوده و این مهمّ تا علوم مادّی و تجربی نیز، اهمیّت خویش را ممدود ساخته، به طوری که بسیاری از دانشمندان علم فیزیک بخش عمده‌ای از تحقیقات خود را به این مهمّ اختصاص داده‌اند. امّا منظور نظر و محورِ سخنِ این مقالۀ تلخیص شده، معرفت به ساحت ربّانی حضرت صاحب العصر و الزمان (روحی له الفداء) است. منظوری که علّة العلل خلقت عوالِم هستی است. إن شاء الله به دل همراهی بفرمائید ... ┈••✾•🍃🌼🍃•✾••┈ 🕰 بحمد الله پیش از این، به مناسبت در مباحث مختلف، اشارات و توضیحات مختصری در مورد *#زمان* و *#مکان* بیان شده. در مقدمۀ این مقاله، مختصر ذکری خواهد گذشت تا اشاراتی از آن، یادآوری گردد : 🍃 تصوّر مکان در قیاس با زمان، بخاطر ابعاد و جرم اَمکِنه، آسان است. البته همان تصویری هم که از مکان در ذهن شکل میگیرد، مکانیّتِ مکان نیست. بلکه محلّ ظهورِ مکان است. وگرنه لُبّ مکان، مکانتی است که درک آن جز به فنایِ در آن، ممکن نیست. ذهن مشوب به عالم حدود و معیارات آن؛ برای تصوّر مکان، یا ظرف و محیط را تصوّر میکند، یا مظروف و محاط را. در حقیقت، مکان را به آثار و لوازمش میشناسد و نه به خودش. زمان که اَلطَف از مکان است (لطیف‌تر)؛ به مراتب، تصوّرش مشکلتر است. ❁ کُندی تفکّر در مورد زمان، و بلکه صعب و مشکل بودن تصوّر آن، موجب شده که متکلّمین، *#زمان* را امری موهوم بدانند. یعنی واقعیّتی برای آن قائل نبوده پس وجود آنرا منکرند و آن را اعتباری «موهومی» قلمداد میکنند. و صِرفاً قراردادی بین اهل دنیا دانسته‌اند تا امورات دنیویِ اهل دنیا به سبب این قرارداد، قرار یابد. امّا زمان هم مخلوقی از مخلوقات خداست، پس امری موهوم نیست. در ادعیه پانزدهم ماه مبارک رمضان، به *▪️«خَالِقِ الْأَزْمِنَةِ وَ الْأَعْصَارِ»▪️* بودنِ حضرت حقّ، اشاره شده است. (📚إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج‏۱، ص: ۱۵۱) ❁ لطافت زمان حتّی موجب شده است که بعضی دیگر از افراد، زمان را بُعد چهارم دانستند. چون "بُعد"، خودِ «دوری» است؛ پس هرچه در بُعد، پیش رویم، از حقیقت که قُربِ مطلق است، فاصله گرفته‌ایم. که حجم، ابعَد از صفحه است. و صفحه، اَبعَدِ از خط است. بنابراین بُعد چهارم بودنِ زمان، به نظر بعضی از قائلینِ آن، در نهایتِ تغیّر و بُعد است. این منظر باعث می‌شود که نظریۀ بُعد چهارم بودنِ زمان، مورد نقد یا لااقل تأمّل افزون قرار گیرد. خصوصی از دانشمندان، از لطیف بودنِ زمان، او را ابعَد از مکان میدانند. امّا چون دو متقابل در عالم، یک حکم در ظاهر پیدا می‌کنند؛ این، لطافت و قربِ زمان است که آنرا از ادراکِ اصحابِ حدود دور ساخته، و نه ابعَد بودنِ آن که باعث شود به سمتِ موهومی بودن یا تغیّر و سستی و نهایتِ بُعد پیش رود. *💎【إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعيداً* *وَ نَراهُ قَريباً 】💎* همانا آنها آنرا دور و بعید مى‏بينند. در حالیکه ما نزديک و قریب مى‏بينيم. 📘معارج، آیات ۶ و ۷ به هر حال چون زمان در لطافت، قوّت دارد، درکِ حقیقت آن، مستلزم رهایی تعیّنات و عالمِ ابعاد است. ❖ این است که برای تصوّر زمان، طولِ *«مُدَّة»* و یا آثار طولِ «مُدّة» و یا اشیاء و امری که مربوط به زمان است (که به آنها، "زمانیّات" گفته می‌شود) را تصوّر کرده یا مطرح می‌کنند، و مستقیماً سراغِ خودِ زمان نمیروند. در صورتیکه *«مُدَّة»* که اسم مَرّه از ریشۀ *«مَدّ»* است، اصلاً و حقیقتاً «کشیدگی» است. که برای کشیدگی و طولِ زمان بکار می‌رود. بنابراین تحلیلاً می‌توان گفت : ◈ *#مدة*؛ «زمان بما هو زمان» نیست. إلّا اینکه باز، چون درکِ خودیّت زمان برای ذهنِ گرفتار به «حدّ» مشکل است، بگوید : "زمان؛ چیزی جز مدّت نیست"! 🔰 با این اوصاف، در تصوّر عمومی ؛ زمان در طولی از حرکت یا کشیدگیِ آن، تصوّر شده و به زبان جاری می‌گردد. و مکان، به مختصات و ابعادی از "مَکین" خود (یعنی آن شیئی که در آن مکان است) تصوّر شده و به زبان جاری می‌شود. وگرنه لُبِّ زمان و مکان، مافوقِ زمختیِ ابعاد است. پس جز به فنایِ در آن، [و به حقیقتِ آن،] ذوقی از آن حاصل نمی‌شود. لطافت زمان و آسانْ به چنگِ ذهن نیامدنِ آن، باب درک دقائق آنرا جز برای مَحرم خویش باز ننموده . و سایرین را جز به جلوۀ خویش، در سیرِ مکان، رهنمون نساخته. 👈🏻 بنابراین؛ زمان در صورت ظاهر و عالم اشاره اینطور جلوه می‌کند که از مقدار حرکت افلاک ایجاد می‌شود. یعنی زمان، به مکان، به اشاره می‌آید. و از این رو، «مدّت زمان» را با حرکتِ افلاک، می‌سنجند. چرا که زمان، به خودش، در جلالت است. پس به عنوان مثال؛ یک‌بار چرخش زمین به دور خودش یک شبانه روز است و یا یک دور گردش زمین به گِرد خورشید، یک سال محسوب می‌شود. 🔰 و اگر حرکت در مقولۀ زمان و حرکت در مقولۀ مکان را بخواهیم با هم مقایسه کنیم؛ ● حرکت در مقولۀ زمان، جلوۀ حرکتِ لُبّی و ملئی است. ● و حرکتِ در مقولۀ مکان، جلوۀ حرکتِ خلئی است. (در مورد حرکت، در *#کانال_معرفة_الحق* توضیحاتی بیان شده است. مثلاً می‌توانید به این بیان رجوع نمائید 👈 https://t.me/ehsannil3/162 ) محاسباتِ زمانی بر پایۀ حرکت و تغییر مکان‌ محرّکهایِ فلک الافلاک است که قرآن می‌فرماید: *💎【 فالِقُ الْإِصْباحِ وَ جَعَلَ اللَّيْلَ سَكَناً* *وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ حُسْباناً 】💎* 🔹 او شكافندۀ صبح است و شب را [وقت‏] آرامش ساخته، و خورشيد و ماه را حساب كردن قرار داده است. 📘 انعام، آیهٔ۹۶ 🌓 صبح و شب اشاره‌ای از زمان است که صبحِ فاعل و، لَیْلِ قابل و ساکن؛ فاعلیّت و قابلیّت در زمان را نشان می‌دهد. و خورشید و ماه و حرکات و محاسبه‌ای بودنش، اشاره‌ای به مکان است که خورشیدِ فاعل و، قمرِ قابل؛ فاعلیّت و قابلیّت در مکان را نشان می‌دهد. و این فواعل و قوابل چون در عالم حدود مطرحند، از حدّ خویش تجاوز نمی‌کنند که فرمود : *💎【لاَ الشَّمْسُ يَنْبَغي‏ لَها أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ* *وَ لاَ اللَّيْلُ سابِقُ النَّهارِ* *وَ كُلٌّ في‏ فَلَكٍ يَسْبَحُونَ‏】💎* نه خورشيد را سزد كه به ماه رسد، و نه شب پيش گيرنده بر روز است، و هر كدام در مدارى شناورند. 📘یس (ص)، آیۀ 40 ♻️در مقایسۀ زمان با مکان: زمان، در جلالتِ حضرتِ "فالق" (عزّوجلّ)؛ در محاسبه نمی‌آید و ابزار محاسبه نیست. ولی مکان، ابزار محاسبه است. پس زمان به مکان است که مجالِ محاسبه می‌دهد. ⌛️ زمان چون در عالم اشارات منظور گردد ؛ کمیّتی متصّل، امّا در بیقراری است. «کمیّت» است، چون مشتمل بر آنات است. آنی می‌رود و «متصلاً» آنی دیگر آغاز می‌شود. و این، حالِ بیقراری زمان در عالم اشاره است. 🌐 اما مکان؛ کمیّتی است در قرار. و این قرار، باب محاسبه و حسابگری برای اصحابِ حدود را باز می‌گذارد. ⇦ پس این لطافت زمان است که به زمختیِ مکان بر محاسبه کنندگان ظاهر می‌شود. چنانچه اگر عطری از لطافت، بسیار فرّار باشد، عطّارِ حاذِق، آنرا به روغنی در خورِ آن عطر آمیخته می‌سازند تا بشود بدان ماندگاری داد و ادراکش تداوم یابد. *#زمان*؛ از جلالتِ قدر، و لطافتِ وجود، بعد از *#مکان* به اشاره آمده و تصوّر می‌شود و آنرا از حرکتِ افلاک تصوّر می‌کنند. امّا این از لطافت و جلالتِ آن است. چنانچه حضرت سیّد الکونین نبی اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) که اصل و حقیقت نبوّت هستند و پیش از همۀ انبیاء می‌باشند، بعد از همۀ انبیاء (علیهم‌السّلام) مبعوث می‌گردند که حضرتشان (ص) می‌فرمایند: *💠 أنَا أَوَّلُ‏ الْأَنْبِيَاءِ خَلْقاً وَ آخِرُهُمْ بَعْثاً* *🔹در خلقت، اوّلینِ انبیا هستم و در بعثت، آخرینشان.* 📚 الوافي، ج‏۷، ص ۶۳ 🔷 و حضرت مولی امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) می‌فرمایند: *💠 أنا المذكور فى سالفِ الزّمان و الخارج في آخر الزّمان‏.* 🔹من ذکر شده در قدمتِ زمان هستم و خارج شده در آخرالزّمان می‌باشم. 📚 الإيقاظ من الهجعة بالبرهان على الرجعة، شیخ حرّ عاملی، ص۳۷۶ قرآن می‌فرماید : *💎 إنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ في‏ «سِتَّةِ أَيَّـــام‏».* 🔹 همانا پروردگارتان آسمان و زمین را در شش روز خلق کرد. 📚 اعراف، ۵۴ 💫 خلقِ مکان در ظرف زمان است. و زمان به بیانی، متقدّم بر مکان است. 🔰 به عبارتی؛ ⌛️ زمان، به منزلۀ روح مکان است. 🌐 و مکان، به منزلۀ جسمِ زمان. که روح، در دسترس و منظر و محاسبه نیست. و جسم، در منظر و محاسبه است. 🔰 به دیگر بیان ؛ *⌛️زمان*؛ حکم فاعِل است و اَبّ. 🌐 و *مکان*؛ حکم قابل است و اُمّ. *⌛️زمان*؛ که در بیقراریِ جلالی است؛ باطن مکان است. 🌐 و *مکان* که در قرارِ جمالی است؛ ظاهر زمان است. که در تحلیل عرض می‌شود: *⌛️ زمان*؛ خلوتِ جلالیِ مکان است. 🌐 و *مکان*؛ جلوَت جمالیِ زمان می‌باشد. 🔲 خلقِ *『السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ』* در *#ظرف_حقیقی* «أَيَّام» است. ظرف حقیقی اینطور است که مظروف، جدایِ از ظرف نیست. بلکه ظهورِ ظرف است. یعنی زمان، به مکان، به اشاره می‌آید. و از این رو «مدّت زمان» را با حرکتِ افلاک می‌سنجند. 🕰 قرآن می‌فرماید: *💎 إنَّ في‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْبابِ.* 🔹 همانا که در خلقت آسمان و زمین و آمد و شدِ روز و شب، نشانه‌هائی برای حقیقت‌نگران. 📘 آل‌عمران، آیهٔ۱۹۰ 👈🏻 چون تذکّر و سیر اثباتی و عقلی برای اولوا الالباب مطرح است؛ از خلق سماوات و ارض، به اختلافِ زمانی (آمد و شد زمان) رو می‌کند و حرکتِ شب و روز را مطرح می‌نماید. ✅ «یوم» و «زمان» در هر عالَمی به حسبِ همان عالم است. عوالم اگر در تجرّد باشند، زمانِ مذکور در آن در لطافتِ تجرّدی است. برای همین در احادیث مختلف تعابیر مختلفی در مورد زمان آمده است و با عنوانِ «دهر» و «سرمد» نیز از آن یاد شده است. 🍃 ولی به طور کلّی زمان بودنِ زمان، در همهٔ عوالم به همان لطافت، وجود دارد. لطافتی که مربوط به خدائیّتِ خداست. حضرت حقّ تعالی در مکان حضور دارد که در ادعیه میخوانیم *◣『 يَا مَوْجُوداً فِي كُلِّ مَكَان‏』◥* ، امّا مستقیماً به هیچ مرتبه‌ مکانی، مسمّا نیست. امّا در مورد ازمنه اینطور نیست. حضرت رسول اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرمایند: *💠 لا تَسُبُّوا «الدَّهْرَ»، فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ «الدَّهْرُ».* 🔹 دهر را دشنام مگوئید که دهر، همانا خداوند است. 📚 وسائل‌الشّيعة، ج‏۷، ص ۵۰۸ او، دهر است که حقیقتِ زمان است و از دهر بودن، *▪️«خَالِقِ الْأَزْمِنَةِ وَ الْأَعْصَارِ»▪️* است. بنابراین زمان و مراتب آن، جلوه و اسمی از اسماء مسمّایِ خویش یعنی حضرت دهر عزّ وجلّ است. 🔅لطافتِ زمان، تجلّیِ لطافتِ دهر بودنِ حضرتِ لطیف (عزّوجلّ) است. چون حضرت حقّ، خودِ دهر می‌باشد، پس متأثّر از تغییراتِ جلواتِ خود نیست پس *◣『 لَا تُبْلِيكَ الْأَزْمَانُ‏ وَ لَا تُغَيِّرُكَ الدُّهُورُ』◥* (خدایا! زمانها تو را مبدَّل نمیکند و دهر و روزگاران تو را تغییر نمی‌دهد. / 📚فلاح السائل و نجاح المسائل، ص: ۲۳۹). 🔳 بلکه حضرت دهر (عزّوجلّ) از اطلاقِ حقیقی خویش، *▫️『مُدَهِّرَ الدُّهُور』▫️* و مغیِّرِ مطلق اوست که از اسماء الحسنایِ او *🔻«مُغَيِّر»🔺* است (*«يَا مُغَيِّر»* / 📚مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏۲، ص: ۸۱۰) ✅ پیش‌تر می‌رویم... 🕰 زمان در عالم حدود، ظهورِ نَفْسِ حرکت است. این حرکت، از حبّ و عشق است. «افلاک» که از «فَلک» به معنای «گردَنده» می‌آید، به عشق حضرات آل الله (علیهم‌السّلام) می‌گردد که در حدیث کساء بیان شده است: *💠 إنّى ما خَلَقْتُ سَماَّءً مَبْنِیَّةً وَ لا اَرْضاً مَدْحِیَّةً وَ لا قَمَراً مُنیراً وَ لا شَمْساً مُضَّیئَةً وَ لا فَلَكاً یَدُورُ وَ لا بَحْراً یَجْرى وَ لا فُلْكاً یَسْرى اِلاّ «لاَجْلِكُمْ وَمَحَبَّتِكُمْ».* 🔹 همانا من نیافریدم آسمانِ بنا شده، و نه زمین گسترده، و نه ماه تابان، و نه مهر درخشان، و نه فلک چرخان، و نه دریاى روان، و نه كشتىِ در جریان را مگر براى خاطر شما و محبّت و دوستى شما. ⏳ در عالم *#اشاره*؛ حرکت، مقدّمه زمان است و حرکتِ افلاک به حبّ حضرات محمّد و آل محمّد (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) است. 👈🏻 به دیگر بیان؛ *«مَن لَهُ الحرکة»*، یعنی کسی که برایش حرکت انجام می‌شود، حضرات آل الله (علیهم‌السّلام) هستند. 💕 به تحلیل بیان می‌شود: *#زمان*؛ به واسطۀ حرکت، و حرکت به واسطۀ محبّت در عالم اشارات خلق شده است. و همه، گِرد شمع وجود آل الله (علیهم‌السّلام) دَوَران دارند. که «دوُران» بودن «دوُران»، از این گردش و دَوَرانِ حُبّی است. *🔶 اما؛ چرا زمان در قیامت، از زمان در عالم دنیا طولانی‌تر است؟* 👈🏻زمان، بر اساسِ مجلایِ ظهور خود که *#ضیق* باشد یا *#وسیع*؛ به ضیق بودن یا وسعت، ظاهر می‌شود. 🔷مجلایِ ظهور زمان در دنیا؛ دنیاست. دنیا، خودش ضیق است؛ پس ظهورِ زمان هم در آن، ضیق است. یعنی زمان در دنیا؛ در مضیقه است. 🔷مجلایِ ظهورِ زمان در برزخ؛ برزخ است. برزخ؛ خودش، نسبت به دنیا؛ وسیع است. پس زمان در بزرخ؛ وسیع تر از دنیاست. ⇦به همین ترتیب؛ 💠قیامت؛ خودِ «الساعة» است که اسم فاعل از «وسع»، «سعة» می‌باشد و اسم فاعل بدون قید زمان، صفت حالیه است؛ 🍃بنابراین؛ قیامت (الساعة) نفسِ «سعه» است. ✨ لذا؛ زمان در قیامت؛ نه تنها اوسع (وسیع‌ترین) است، بلکه نفسِ سعه است. 🕰پس اگر زمان در دنیا هم ظهوری دارد و «مدة» برای آن وجود دارد؛ از نفسِ سعه‌ی خویش یعنی «الساعة» این سعه را دارد. 🔰قرآن در این خصوص می‌فرماید: *💎【يُدَبِّرُ الاْمْرَ مِنَ السَّماءِ اِلَى الاَْرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ اِلَيْهِ فى يَوْم كانَ مِقْدارُهُ اَلْفَ سَنَة مِمّا تَعُدُّوْنَ】💎* خداوند امور اين جهان را از آسمان به سوى زمين تدبير مى كند سپس در روزى كه مقدار آن هزار سال از سال هايى است كه شما مى شمريد به سوى او باز مى گردد. 📘(سوره‌ی سجده، آیه‌ی ۵) ❖تدبیرِ *«مِن السماء الی الأرض»* در موضوعِ زمان؛ ◈زمان را در قیامت رقم می‌زند و به *«سرمد»* متجلّی می‌گردد. ◈زمان را در برزخ رقم می‌زند و به *«دهر»* متجلّی می‌گردد. ◈زمان را در دنیا رقم میزند و به *«زمان»* متجلّی می‌گردد. 🔰قرآن می‌فرماید: *💎【تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ اِلَيْهِ فى يَوْم كانَ مِقْدارُهُ خَمْسِيْنَ اَلْفَ سَنَة】💎* فرشتگان و روح به سوى او عروج مى كنند در آن روز كه مقدارش پنجاه هزار سال است. 📘(سوره‌ی معارج، آیه‌ی ۴) 💫پس؛مدّة زمان؛ بستگی به سعه‌ی مجلایِ ظهورِ زمان است. 🔸 امّا زمان چه نسبتی با حضرات آل الله (علیهم‌السّلام) دارد؟ 👈🏻 حضرات آل الله (علیهم‌السّلام)، «صاحب الزّمان» هستند. 🔷 «صاحب» در عالم حدود؛ در دوئیّت معنا می‌شود و مُصاحِب بودن در «دو» شخص، یا «دو» چیز، لحاظ شده است. 🔹 اگر کسی صاحب وسیله‌ای است، او شخصی است و وسیله، شیئی جدایِ از او. و او بعد از مصاحب بودن با آن شیء، صاحبِ آن است. و صاحب بودن این شخص، صِرفِ اعتبار است و حقیقی نیست. 👈🏻 برای همین هم؛ بعد از مرگ، اعتباری بودنِ این مصاحبت معلوم می‌گردد و دیگر صاحب هیچ چیزی نخواهد بود. ☀️ امّا «صاحب» در عالم نور و بی‌حدّی این‌طور نیست، بلکه جان و حقیقتِ مملوکِ خویش است. حضرات آل الله (علیهم‌السّلام)، «صاحب الزمان» هستند. صاحب بودنِ حضرات آل الله (علیهم‌السّلام) حقیقی است و نه اعتباری. 🕰 پس زمان را از حقیقتی که توضیح داده شد، تا عالم حدود، با این عنوان باید شناخت. وگرنه *«صاحب الزّمان»* بودنِ آل الله (علیهم‌السّلام)، از مافوقِ عالم لاهوت تا أدنی درکۀ عالمِ ناسوت به یک قوّت، ممدود است. ☀️ بنابراین؛ اگر در عالم نور، بالخصوص از *«زمان»* با واژۀ *«دهر»* یا *«سرمد»* یاد می‌شود، منظور خصوصیّتِ زمان در عوالم عالی است، و إلّا زمان در همۀ عوالم به قوّتِ واحدۀ حضرات آل الله (علیهم‌السّلام) ممدود است. 🔰 حضرت مولی امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) می‌فرمایند *🔻『إِنَّمَا الْأَئِمَّةُ ؏ «قوَّامُ الله» عَلَى خَلْقِهِ』🔺*(📚نهج البلاغة، خطبۀ ۱۵۲) و زمان نیز خلقی از مخلوقات است. بنابراین قوامِ زمان، ائمۀ اطهار (ع) می‌باشند. 🕰 حضرت مولی امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) در نامه‌ای به حضرت امام حسن مجتبی (علیه‌السّلام)، خود را *🔻«الْمُقِرِّ لِلزَّمَان‏»🔺* می‌خوانند (به معنای قرار دهنده و مُقرَّر کنندۀ زمان). 📚 كشف المحجة لثمرة المهجة، سیّد ابن طاووس، ص ۲۲۰ 📚 تحف العقول، ص68 👈🏻 یعنی قَوامِ تحقّقِ زمان، حضرات آل الله (علیهم‌السّلام) هستند و *«صاحب الزّمان»* بودنِ ایشان از مصاحبتِ در دوئیّت با زمان نیست. بلکه از اینکه خودیّت و اصلِ تحقُّقیِ زمان می‌باشند، «صاحب الزّمان»اند. 🔷 چنانچه در زیارت امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) می‌خوانیم؛ *💠 أتَوَسَّلُ إِلَيْكَ يَا رَبِّ بِإِمَـامِـــنَا وَ «مُحَقـّــِقِ زَمَانــِنَا».* 🔹به تو توسّل می‌جویم ای پروردگار، به اماممان و زمان کنندۀ زمانمان. 📚 بحار الأنوار، ط-بيروت، ج‏۹۹، ص۶۹ 🕰 پس بدانیم که حضرات آل الله (علیهم‌السّلام) همان‌طور که در زیارت شریفشان آمده است؛ 🔹«مَدَار الدَّهر»🔹 هستند (📚 إقبال الأعمال، ط-القديمة، ج‏۲، ص۷۰۵) که بیان شد؛ حضرت حقّ تعالی، "الدهر" می‌باشد. که به ولیّ مطلقِ خویش (علیهم السلام) که خودیّت او بوده و "مدار" و محور حقیقتِ اوست؛ تمامِ مراتب زمان را ترسیم می‌نماید. و اسمی از اسماء او ؛ *«مُدَهِّرَ الدُّهور»* است. که در صفتِ فاعلی ظاهر می‌گردد و دهر را دهر می‌کند. (یا مُدَهِّرَ الدُّهور) 📚 مهج الدّعوات و منهج العبادات، ص ۳۲۹ 👈🏻 و این در حالی است که حضرات آل الله (علیهم‌السّلام)، اسماء الحسنیٰ حقّ تعالی می‌باشند که فرمودند؛ *💠 نحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَی.* 🔹 قسم به الله، مائیم اسماءالحسني. 📚 الكافي، ج۱، ص۱۴۴ 🍃 پس ائمۀ اطهار(ع) که محقّق زمانند، از اینکه حقیقتِ *«الدهر»* و مدار و نفسِ او هستند، به *«مُدَهِّرَ الدُّهور»* ظاهرند و زمان، به انشاء دائمی حضرات(ع)، حیات دارد. 🍃 اگر ایّام، در اطلاقِ «ایّامْ بودن» (یعنی از عوالمِ عالی تا عوالم دانی)، «ایّام» هستند، به «امام» است. 👈🏻 که در حدیث طارق بن شهاب، حضرت مولی امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) بیان می‌فرمایند که امام؛ *🔻«تَعْدِيدُ الْأَيَّامِ وَ الشُّهُور‏»🔺* است. 📚 بحار الأنوار، ط-بيروت، ج‏۲۵، ص۱۷۰ 🕰 پس ان شاءالله معلوم شده باشد که دهر، از قوّۀ *«#مدار_الدهر»* بودنِ ائمۀ اطهار(ع)، در جلوۀ تمام مراتب زمانی، آنطور ممدود است که دم به دم و به صِرف الربط بودنِ به حقیقتِ خویش، جان و حیاتِ و قوام خود را از *«صاحب الزمان»* دارد. 🌸 لقبِ *«صاحب الزمان»* و «قائم آل محمّد» (صلّی الله علیه و آله)، در عینِ وحدتِ حقیقتِ ائمۀ اطهار(ع)، مخصوص حضرتِ *عین الحیاة، غایة الغایات، ذاتُ مشیة الله، ربّانی الآیات، کلمة التّامات، کافی المهمّات، مُعطی السُؤُلات، ولیّ الرغبات، مُنَفِّسَ الکُرُبات، جامع الشتّات، صاحب الدعوة النبوّیة، الصَّوْلة الحیدریة، العصمة الفاطمیة ، الحلم الحسنیة، الشجاعة الحسینیة، العبادة السجادیة، المآثِر الباقریة، الآثار الجعفریة، العلوم الکاظمیة، الحجج الرضویة، الجود التقویة، النقاوة النقویة، الهیبة العسکریة (علیهم السلام)، الغیبة الالهیة ، امام السِرّ و العَلَن ،* آقاجانمان حضرت حجّة ابن الحسن العسکری روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء است. 🍃 قوام لا اشاره و اشاره، صاحبِ اَزمنه و اَمکنه، حضرت قائم مطلق، صاحب الزمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف است. *«امام زمان»* بودنِ حضرت (روحی له الفداء)، از حقیقتِ «اَمام» و پیش بودنِ ایشان است که در حقیقتِ حقّ، و کُنه دهر، اَمام و مقدّمند، پس زمان را به محقــِّق بودنِ خویش، می‌آوردند. حضرتند *🔻『 امام السرّ و العَلن』 🔺*(📚زاد المعاد - مفتاح الجنان، ص: ۴۰۴) *و مدار الدهر و الزمان.* ✨ این است که آنکه آورندۀ زمان است و قوام زمان به اوست. پس مقهور زمان نیست و بلکه زمان و زمانیات، در اختیار اوست و این است که به اختیار خودشان است که جوان بمانند یا به ظاهر مسنّ جلوه کنند. 🌕 ظهور؛ رشحۀ وجود اوست. و اطلاق را به ظهورش، بتمامه ظاهر ساخته. پس از اینکه امامِ زمان و آورندۀ آن است، در زمان است و *«الْمُقِرِّ لِلزَّمَان‏»*. و چون این حقیقت را بتمامِهِ، ظاهر است؛ از زمان در زمان نیست، بلکه از «امامِ زمان» بودن، در زمان است، و حقیقت و ظهورِ تامّ و تمام حقّ تعالی است. پس؛ *🔻『 لَا تُغَيِّرُهُ صُرُوفُ سَوَالِفِ الْأَزْمَانِ 』 🔺* 🔹 گذشتگیِ اَزمَنه او را تغییر نمیدهد. 📚الغارات (ط - القديمة)، ج‏۱، ص: ۱۰۰ *🍃 الْحَمْدُ لِلَّهِ مُدْهِرِ الدُّهُورِ وَ قَاضِي الْأُمُورِ وَ مَالِكِ يَوْمِ النُّشُورِ* *الَّذِي «كُنَّا بِكَيْنُونِيَّتِهِ» قَبْلَ الْحُلُولِ فِي التَّمْكِينِ وَ قَبْلَ مَوَاقِعِ صِفَاتِ التَّمْكِينِ فِي التَّكْوِينِ* *كَائِنِينَ غَيْرَ مُكَوِّنِينَ* *نَاسِبِينَ غَيْرَ مُتَنَاسِبِينَ* *«أَزَلِيِّينَ لَا مَوْجُودِينَ وَ لَا مَحْدُودِينَ»* *مِنْهُ بَدْوُنَا وَ إِلَيْهِ نَعُودُ* *«لِأَنَّ الدَّهْرَ فِينَا قُسِمَتْ حُدُودُهُ»* *وَ لَنَا أُخِذَتْ عُهُودُهُ* *وَ إِلَيْنَا تَرِدُ شُهُودُهُ...* 📚 خطبۀ مولی امیرالمومنین علی علیه‌السّلام، مشارق الأنوار، ص۲۵۸ *#زمان_و_صاحب_الزمان* روحی له الفداء 🦋🖊 *#احسان_الله_نیلفروش_زاده* ─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─ 🆔 @ehsannil ✍🏻 ↗️ t.me/ehsannil3 ➣ *#کانال_معرفة_الحق* ↗️ t.me/ehsannil2 ➣ *#کانال_اللطائف_الالهیة* ↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋 ‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─ .

Comments