
💥#رقص_واژهها💥
February 18, 2025 at 12:21 PM
پس از چل سال دیدم دوش "ماماتینِ عُلیا" را
همان جایی که عاشق کرد یک روزی دل ما را
همان جایی که روی تپه تل های گُل آذینش
کسی در گوش من میخوانَد انگار آب و بابا را
همان جایی که روحِ مهربانی در زن و مردش
شبیه موم می کرده ست حتی ،سنگِ خارا را
همان جایی که روشن کرده بودم با تبِ شوقم
میان سینه ی شب زادگان نورِ الفبا را
کجایی آی سالِ شصت وسه دوشینه دیدم خواب
که دارم می زنم خط از دوباره مشق" شهلا" را
بریده فصلِ پیری پای من را از تو آنسان که
بریدند از کتابِ سالِ دوم پای کبری را
کجایید آی بانوهای ده زن های خوش سفره
به دیدار شما آورده آن نان و نمک ما را
غریبی می کنند این خانه ها بعد از شما با من
به چشم خویش دیدم بی وفایی های دنیا را
کجا رفته ست از ده شب نشینیِ صدا خوش ها
کجا بردند با خود یار یارِ بهمئی ها را
شما رفتید و بر سنگِ مزارِ "مشهدی حیدر"
سرودم گوشه ای از خاطراتِ مانده بر جا را
#حمداله احمدی
"ماماتین عُلیا " روستایی در ۳۰ کیلومتری رامهرمز که آنجا درسال ۶۳ معلمی را آغاز کردم با بناهایی که از زمان ویلیام دارسی بجا مانده بود شیروانی شکل با گچ و سنگ اما از اهالی صمیمی آن موقع زنان و مردان مهربان کسی نبود جز سنگِ مزاری و ....
https://whatsapp.com/channel/0029VaWGLCIG8l5MPJ5Xs72K
👍
1