
دکتر نور محمد امراء
May 25, 2025 at 06:29 AM
روزی مردی برای نخستین بار، الاغی خرید و با شوق و شادی، آن را بالای بام خانهاش برد. او با این اقدام میخواست الاغ را با محیط اطرافش آشنا کند تا در آینده، وقتی که به تنهایی به خانه بازمیگردد، گم نشود.
اما هنگامی که خورشید غروب کرد و مرد تصمیم گرفت الاغ را از بام پایین بیاورد، الاغ از این پیشنهاد ابراز ناراحتی کرد و از پایین آمدن خودداری نمود. با اینکه مرد تلاشهای بسیاری برای قانع کردن او انجام داد و بارها سعی کرد الاغ را با زور به پایین بکشد، الاغ همچنان به ماندن بر بام اصرار ورزید و پاهایش را بین آجرهای بام جا داد. در اثر این حرکتها، سقف فرسوده خانه دیگر قادر به تحمل وزن و حرکات الاغ نبود و در نهایت، سقف فرو ریخت و الاغ جان داد.
مرد در کنار الاغ مردهاش ایستاد و در حالی که غم و اندوهش را ابراز مینمود، گفت: «خر جان، این خطا از تو نیست؛ زیرا جایگاه تو در اصطبل بود. خطا از من است که تو را بالای بام آوردم.»
این داستان عبرت واندرزی بزرگ برای ما به همراه دارد؛
افرادی که به مکانهای غیرمتناسب منتقل میشوند، به دشواری قادر به بازگشت به مکان صحیح خود هستند. در واقع، اگر افراد نامناسب در موقعیتهای تصمیمگیری قرار گیرند، نباید از رکود و ناتوانی سیستمها شگفتزده شویم.
در حال حاضر، جوامع ما با انبوهی از این «الاغها» در سطوح مدیریتی بالا مواجه هستند که پایههای ملتها و سرزمینها را به لرزه درآوردهاند. آیا راهی برای برطرف کردن این مشکل وجود دارد؟ افرادی که به بام میروند، به سادگی حاضر نیستند از آن پایین بیایند، حتی اگر این امر به ویرانی ساختمان منجر شود.
آیا شما راهی برای پایین آوردن مدیران و سران مملکت از پشت بام سراغ دارید، راهی که نه سقف ویران شود، ونه دست و پای خر بشکند و بمیرد؟!…