قدس | نماد مقاومت و آزادی
قدس | نماد مقاومت و آزادی
May 18, 2025 at 03:57 PM
سلام بر تو ای دوست! دیشب زندگی‌نامهٔ دوست عزیزم دکتر مصطفی محمود را می‌خواندم. قبلاً هم به تو گفته‌ام که برای دوست بودن، لازم نیست حتماً کسی را از نزدیک دیده باشی. برخی آدم‌ها هستند که مطمئنی اگر روزی آن‌ها را می‌دیدی، با هم دوست می‌شدید! مصطفی محمود کالبدشکافی را بسیار دوست داشت، تا جایی که در سال اول دانشگاه در دانشکدهٔ پزشکی، نصف یک جسد خرید و درون فرمالین زیر تختش گذاشت. او نمی‌دانست فرمالینی که اجساد را از فساد حفظ می‌کند، بوی قوی و تندی دارد که استنشاق طولانی‌مدت آن باعث آسیب دیدن ریه‌ها می‌شود! پس از گذشت سه سال، ریه‌هایش به‌شدت آسیب دیدند و به مدت سه سال دیگر در اتاق کوچکی قرنطینه شد، در این مدت نمی‌توانست به دانشگاه برود تا اینکه هم‌دوره‌ای‌هایش فارغ‌التحصیل شدند، و او در اتاقش زندانی ماند! مصطفی محمود گمان می‌کرد بدشانس است چون از فارغ‌التحصیلی بازمانده بود، و اجازهٔ انجام هیچ کاری جز مطالعه نداشت، در این مدت بیش از چهار هزار کتاب خواند! و پس از پایان این سختی و برطرف شدن این گرفتاری، دریافت که آن سال‌ها، بهترین اتفاق زندگی‌اش بودند. همان سال‌ها بودند که به خواست خدا، شخصیت او را ساختند! دوست من، خدا گاهی مهربانی‌اش را در قالبی از بلا و گرفتاری به ما می‌فرستد! اگر آن دوران انزوا نبود، شاید مصطفی محمود فقط یک پزشک معمولی می‌شد و از دنیا می‌رفت بی‌آنکه کسی نامش را بشناسد، اما خدا خواست تا صاحب برنامهٔ «العلم والإيمان» را با نظارت خودش بسازد! دوست من، اگر زندان نبود، یوسف علیه‌السلام عزیز مصر نمی‌شد! اگر آزمون قربانی‌کردن نبود، ابراهیم علیه‌السلام خلیل‌الله نمی‌گشت! و اگر امتحان بارداری بدون شوهر نبود، داستان مریم صدیقه علیهاالسلام در قرآن خوانده نمی‌شد! پس پاکی باد خدایی را که تو را می‌آزماید تا بلندمرتبه‌ات کند! دوست من، به تدبیر خداوند اعتماد داشته باش! کشته‌شدن آن پسربچه [در داستان خضر و موسی علیهماالسلام]، در واقع نهایت مهربانی خدا بود؛ زیرا خدا با امتحان‌های کوچک، ما را از گرفتاری‌های بزرگ نجات می‌دهد. شاید وقتی زندگی‌نامهٔ پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وسلم را می‌خوانی، قلبت از شدت درد برای ایشان به تنگ آید، آنگاه که شب هجرت در آستانهٔ مکه ایستاده بودند و با چشمانی اشکبار زادگاه‌شان را وداع می‌کردند. اما اگر آن هجرت نبود، اسلام هم هیچ‌گاه دولتی نداشت و اگر آن اشک‌های وداع نبود، عزّت فتح مکه هم به دست نمی‌آمد! #و_سلام_بر_قلبت ❤️ ✍️ نبشته: د. ادهم شرقاوی 📝 ترجمه: خلیل الرحمن خباب
❤️ 🥹 👍 ❤‍🩹 😢 🥺 🫀 36

Comments