Economía Política
Economía Política
May 24, 2025 at 07:45 PM
*چپ‌ها ریاضی‌زده‌ترند!* _یادداشت سوم از مجموعه «ریاضیات برای فریب»._ ✍️ علیرضا رعنائی در نگرش عمومی و حتی حلقه‌های دانشگاهی، تصور غالب این است که گویی ریاضی‌زدگی در اقتصاد، صرفاً میراث اقتصاددانان نئولیبرال و طرفداران بازار آزاد است؛ کسانی که با استناد به مدل‌های به‌ظاهر دقیق، می‌خواهند جهان را درون چند معادله فرمال جای دهند. اما واقعیت اندیشۀ اقتصادی، دقیقاً خلاف این باور رایج است. درحقیقت، پیشگامان ریاضی‌سازی اقتصاد، نه تنها از دل بنیادگرایان بازاری، که اتفاقاً از درون جریان‌های سوسیالیستی برآمده‌اند. یکی از مهم‌ترین استفادۀ چپ‌ها از ریاضیات در نقد «امکان‌ناپذیری محاسبۀ سوسیالیستی» است که در جواب انتقادات میزس صورت‌بندی شد. سوالی که در کانون مناقشۀ «محاسبه‌پذیری سوسیالیسم» قرار داشت عبارت بود از: «آیا بدون سازوکار بازار می‌توان قیمت‌ها را تعیین کرد؟» میزس این امکان را رد کرده بود. وی معتقد بود تنها سازوکار بازار است که قیمت‌ها را تعیین کرده و منابع را به صورت کارا تخصیص می‌دهد. اما واکنش چپ‌ها به این مسئله چه بود؟ آن‌ها نه با استدلال‌های تاریخی، فلسفی یا اخلاقی، بلکه با ریاضیات به میدان آمدند. اقتصاددانانی مانند اسکار لانگه، آبا لرنر و دیگر مدافعان سوسیالیسم ، برای پاسخ‌گویی به انتقادات، نظریه تعادل عمومی را به‌کار گرفتند و مدعی شدند که می‌توان برنامه‌ریزی مرکزی را به‌گونه‌ای طراحی کرد که همان قیمت‌های تعادلی بازار را شبیه‌سازی کند. در واقع، چپ‌ها نخستین کسانی بودند که با تمام قوا، از ریاضیات برای بازسازی نظم اقتصادی مدنظرشان استفاده کردند. حتی والراس که فرمال‌ترین صورت‌بندی ریاضی از تعادل عمومی را عرضه کرد، رگه‌هایی سوسیالیستی در اندیشه‌اش وجود دارد. این واقعیت اگرچه بخش مهمی از تاریخ اندیشۀ اقتصادی است اما معمولاً از آن غفلت می‌شود. سیطرۀ فرمالیسم ریاضیات در اقتصاد، خصوصیت یک گروه خاص نیست، بلکه یک عارضۀ همگانی است. درواقع عارضه‌ای است که فارغ از مبانی فکری و ایدئولوژی‌ها می‌تواند غلبه و سیطره یابد. بنابراین شما ممکن است به هر مکتب فکری‌ای باورمند باشید اما درعین‌حال به فرمالیستیک‌ترین نوع ریاضی‌زدگی دچار شوید. برخی پژوهشگران اقتصادی چنان گرفتار الگوسازی ریاضی و فرمالیسم شده‌اند که یادشان رفته علم اقتصاد، پیش از هر چیز، درباره‌ انسان و جامعه است، نه درباره‌ی حل معادلاتی که ربطی به هیچ واقعیتی ندارند. در فضای آموزش رسمی اقتصاد در ایران، رویکرد فرمالیسم ریاضیات اکنون نه تنها به ابزار فریب، بلکه به نشانه‌ای برای تشخص دانشگاهی بدل شده است. دانشجوی اقتصاد اگر نتواند تابع همیلتونی بنویسد، بی‌سواد تلقی می‌شود، حتی اگر آثار کلاسیک اقتصاد یا کتب تحلیلی اقتصاددانان تراز نظیرفریدمن، هایک و کینز را از بر باشد. در مقابل، اگر بتواند چند ماتریس پویای بی‌معنا رسم کند، بی‌درنگ به‌عنوان «اقتصاددان» پذیرفته می‌شود؛ ولو آنکه هنوز نداند رابطه بین عرضه و تقاضا دقیقاً به چه معناست یا چرا رابطه نرخ بهره با قیمت اوراق معکوس است. نگارندۀ این سطور، خود در پژوهش‌های علمی از ریاضیات در عالی‌ترین سطوح فنی به‌عنوان ابزار بهره گرفته است: چه در مدل‌سازی تعادل‌های اقتصاد سیاسی بر پایه نظریه بازی، چه در کاربرد چارچوب کارفرما-کارگزار برای تحلیل روابط دولت و بانک مرکزی، و چه در طراحی مدل‌های تعادل عمومی پویای تصادفی (DSGE) برای بحران‌های مالی درون‌زا. تحلیل‌های اقتصادسنجی و تخمین‌های رگرسیونی نیز در جای خود، ابزارهای ضروری پژوهش‌های تجربی‌اند. اما نقد حاضر ناظر به آن وضعیتی است که ریاضیات از ابزار فهم به بت حقیقت بدل می‌شود؛ همان‌جا که با بت‌وارگی ریاضیاتی مواجه می‌شویم: جایی که فرمول ریاضی، جای درک را می‌گیرد و اعتبار علمی، در پیچیدگی صوری خلاصه می‌شود. در چنین وضعیتی است که دانش‌آموختۀ اقتصاد نمی‌تواند حتی ساده‌ترین تحلیل‌های واقعی از اقتصاد کشور خود را ارائه دهد. بنابراین، نقد ریاضی‌زدگی در اقتصاد، نه زیر سوال بردن ابزار ریاضیات، بلکه دعوت به رهایی از بندِ بت‌وارگی آن است. و اگر روزی بخواهیم از این وضعیت نجات یابیم، باید علل ریشه‌ای را بشناسیم: این‌که ریاضی‌زدگی، نه زاییده نئولیبرالسیم است، نه سوسیالیسم (از همین رو هاجسون می‌گویدتمایز ارتدکس و هتردوکس اقتصاد را نمی‌توان برپایۀ استفاده از ریاضیات قرار داد)، بلکه زاییدۀ نوعی اعتماد بیش‌ازحد به فرم، به‌جای معناست؛ اعتماد به «صورت علم» درغیاب «روح علم». https://t.me/economia_politica_iran https://whatsapp.com/channel/0029Vb1B01oDDmFdK9aMFo0Q
❤️ 3

Comments