Economía Política
Economía Política
June 3, 2025 at 01:06 PM
*نوبل بحران: ناجی مالی‌سازی اقتصاد در مقام قضاوتِ خویش* _تحلیل سخنرانی نوبل برنانکی؛ نقد فریدمن، نجات بانک‌ها به‌بهای نادیده گرفتن مردم، ستایش کینز و نقد کینزگرایان_ ✍علیرضا رعنائی از نکات درخور تأمل در علوم اجتماعی آن است که برای یک «رخداد» واحد و مشخص، بسته به دستگاه تحلیلی می‌توان تبیین‌های‌ گوناگون عرضه کرد. بحران‌های اقتصادی نیز از این سنخ‌اند: اقتصاددانان، براساس مبانی مکتبی خویش، روایت‌های متفاوتی از آن ارائه می‌کنند.کینز، رکود بزرگ 1929 را به کمبود تقاضای مؤثر نسبت داد؛ فریدمن آن را معلول انقباض عرضۀ پول دانست؛ و نوبت به کینزی‌های جدید که می‌رسد، تبیین‌ها بر محور «نظریۀ عاملیت» می‌چرخد، تمرکز این نظریه بر «عدم تقارن اطلاعات» است که دو مفهوم «کژمنشی» و «کژگزینی» از آن زاده می‌شود؛ این نهایت نبوغ کینزی‌های جدید برای تببین بحران‌هاست! بن برنانکی، رئیس وقت فدرال رزرو در هنگامۀ بحران، در سال 2022 به‌همراه دیاموند ودیبویگ برندۀ جایزۀ نوبل اقتصاد شد. سخنرانی نوبل وی -چنان‌که از این نوع آثار انتظار می‌رود- خلاصه‌ای فشرده از حیات علمی‌اش است و تحلیل خواندنی از بحران‌های مالی-با تمرکز بر رکود 1929 و بحران 2008- ارائه می‌دهد. برنانکی به پیروی از اکثر کینزی‌های جدید در دستگاه تحلیل «مسئلۀ عاملیت» توضیح می‌دهد که بحران مالی به دلیل اختلال در بازار اعتبار رخ می‌دهد، بازاری که در آن به‌سبب افزایش شدید هزینه‌های واسطه‌گری و تأمین مالی، تعامل میان وام‌‌دهندگان و وام‌گیرندگان مختل می‌شود. او درعین‌حال که به فریدمن برای شناسایی نقش پول در رکود 1929 ادای احترام می‌کند، از او انتقاد می‌کند که چرا نقش «اعتبار» را در تحلیل خود نادیده گرفته است. به باور برنانکی، تمایز میان «پول» و «اعتبار»، کلید درک علل بحران‌های مالی است: نه‌تنها کمبود پول، بلکه فروپاشی نظام اعتبار علت اصلی رکود بوده است. درهمین چارچوب، برنانکی گامی فراتر نهاده و اعتبار را پ نه‌فقط عامل بحران، بلکه عنصری مرکزی در تحلیل عملکرد کل نظام اقتصادی معرفی می‌کند. به‌ویژه از سازوکار انتقالسیاست پولی، وی کانال اعتبار را مهم‌ترین مجرا می‌داند. این درحالی است که جان تیلور اقتصاددان پولی معروف، عملکرد فدرال رزرو در پایین نگه‌داشتن نرخ بهره را مسبب اصلی بحران می‌دانست. اما برنانکی از همان زمان این انتقاد را رد می‌کرد و معتقد بود که نوآوری‌های مالی پیچیده عامل مهم‌تری بوده‌اند. درسخنرانی نوبل نیز این نکته را باردیگر متذکر شده تا به نوعی از عملکرد خود در فدرال رزرو دفاع کرده باشد. برنانکی با مهارت خاص خود -که هم در گفتار و هم درنوشتار مشهود است- تمرکز نقدها را از فدرال رزرو به‌سوی ساختارهای نهادی خارج از حوزۀ نظارت مستقیم سوق می‌دهد، ساختارهایی همچون بانکداری سایه‌ای. برنانکی در آثار خود بر تفکیک میان متضررشدگان بحران مالی تأکید داشته است؛ وی معتقد است هم وام‌گیرندگان و هم وام‌دهندگان در بحران مالی متضرر شدند، وی در مقالۀ سخنرانی نوبل صراحتاً می‌گوید اهمیت این تفکیک در آن است که باید تعیین کنیم دولت برای کمک مالی باید کدام گروه را در اولویت قرار داده و مقدم بشمارد. پاسخ برنانکی به این پرسش مشخص است: وام‌دهندگان یعنی بانک‌ها و مؤسسات مالی بیشتر مستحق کمک بوده‌اند تا بنگاه‌ها و خانوار! ازاین‌رو، می‌توان استدلال کرد که تحلیل برنانکی جهدی است در جهت مشروعیت‌بخشی به کمک های مالی گسترده‌ای که فدرال رزرو و وزارت خزانه‌داری به بانک‌ها و مؤسسات مالی ارائه دادند. نکتۀ امیدوارکنندۀ مقالۀ سخنرانی نوبل برنانکی‌این است که در جمع‌بندی یادی از کینز می‌کند و پیروان وی را مذمت می‌کند که «پدر را باز پرس آخر، کجا شد مهر فرزندی؟». کینز درفصل دوازدهم کتاب نظریۀ عمومی به روشنی به اهمیت اعتبار اشاره کرده است اما چطور پیروان کینز در تمام نسل‌ها تذکر کینز به بی‌ثباتی مالی را نادیده انگاشته‌اند. البته بدنبود برنانکی در اینجا یادی هم از مرحوم هایمن مینسکی می‌کرد! https://t.me/economia_politica_iran https://whatsapp.com/channel/0029Vb1B01oDDmFdK9aMFo0Q

Comments