سهند ایرانمهر
سهند ایرانمهر
May 26, 2025 at 02:47 PM
✔️هند یا ویتنام؟ مساله این است ✍🏻سهند ایرانمهر امروز فیلمی در فضای مجازی دست به دست ‌شد که در آن به نظر می‌رسد همسر رئیس‌جمهور فرانسه، در سفر رسمی به ویتنام، سیلی مردافکنی نثار صورت او می‌کند. در اینجا عارضم که سعدی علیه‌الرحمه فرموده است: «زن جوان را اگر تیری در پهلو نشیند به که پیری» و یحتمل اگر اکنون بود تایید می‌فرمود که گاهی نیز: «مرد جوان را اگر تیری در پهلو نشیند به که پیری» البته کاخ الیزه بلافاصله واکنش نشان داده و گفته که ماجرا صرفاً شوخی و مزاح بوده است. اما بیایید فرض کنیم آن سیلی واقعی بوده؛ چه بسا مکرونِ ما نیز گرفتار شده باشد، همان‌طور که بسیاری از شاعرانِ ما قرن‌ها پیش گرفتار شدند، اما با این تفاوت که آنها راه حلی داشتند: مهاجرت به هند! از حدود قرن دهم هجری، موج بزرگی از مهاجرت شاعران ایرانی به هند آغاز شد. دلایل متعددی پشت این کوچ جمعی بود: تغییر ذائقه دربار صفوی که شعرهای مذهبی را ترجیح می‌داد، کاهش حمایت از شاعران غنایی، فشارهای مذهبی، ناامنی سیاسی و البته دعوت دربار باشکوه گورکانیان هند که دستمزد شاعران را به طلا می‌دادند باعث‌ شد شاعرانی که دل در گرو تغزل و خیال داشتند، دیگر جای نفس کشیدن نیابند و طبع‌شان در تنگنای تشر و تشیع، از گُل و گلاب و غزل به سرفه سفر بیفتد و چه چاره؟ هجرت به هند. پس اینگونه بود که هند، برای بسیاری از اهل ادب، تبدیل شد به پناهگاه شعر، خیال، و گاه فرار از روزگار اما گاهی دلیل مهاجرت بسیار شخصی‌تر و غریب‌تر بود. در کتاب ارزشمند «کاروان هند» اثر احمد گلچین‌معانی –که شرح حال ۷۴۵ شاعر مهاجر به هند را در خود دارد– از شاعری نام برده می‌شود به نام «داعی اندجانی». مردی فاضل و اهل شعر. داستانش اما کمی با بقیه فرق دارد. او نه از ترس سانسور گریخت، نه طمع طلای دربار گورکانی. بلکه از دست زنش! در تذکره‌ای از «سلطان‌محمد مطربی» آمده: «داعی اندجانی در مدرسه میر عرب حجره‌ای داشت. بستگانش او را به ازدواجی ناخواسته واداشتند. اما کار به ناسازگاری و نشوز کشید و شاعر بی‌نوا، جان به هند رساند. در گجرات ساکن شد». مطربی سمرقندی هم با لحنی طنزآمیز می‌نویسد: از جور زن، کسی که بخواهد گریختن اندک مسافتی بود از قاف تا به قاف شاید اگر مکرون این تذکره‌ها را خوانده بود، حالا با برژیت مکرون به ویتنام نمی‌رفت، بلکه همچون داعی اندجانی، مجرد به سوی هند می‌شتافت؛ جایی که هم شاعران از فشار حکومت‌ها می‌گریختند، و هم گاهی از دست سیلی زنان خود چنانکه سلیم طهرانی سرود: شب را برای راحت تن آفریده‌اند در هند می‌توان دو سه روزی نفس کشید https://whatsapp.com/channel/0029VazakAH9WtC9jMbGGL3i

Comments