
قواعدبازي
June 11, 2025 at 05:36 PM
*سخنرانی دکتر داگلاس نورث در جایزه نوبل:*
گفتار زير بخشي از سخنراني داگلاس نورث هنگام دريافت جايزه نوبل اقتصاد در سال 1993 است. نورث در اين گفتار بهطور اجمالي به بررسي نقش نهادها و گذر زمان در سير تكامل تاريخ اقتصاد و همچنين رابطه ميان نهادها، هزينههاي مبادله و تئوري نئوكلاسيك پرداخته است.
1 - تاريخ اقتصاد نشاندهنده عملكرد اقتصادها در طول تاريخ است.
هدف از تحقيق در اين زمينه نه تنها اين است كه پرتو جديدي بر گذشته علم اقتصاد بيافكنيم بلكه فراهم كردن چارچوبي تحليلي براي نظريات اقتصادي است كه ما را نسبت به درك فرآيند تغييرات اقتصادي در طول تاريخ توانمند سازد.
يك تئوري پوياي اقتصادي همانند يک تئوري تعادل عمومي ابزار تحليلي مناسبي خواهد بود. در غياب يك چنين تئوري، ما ميتوانيم مشخصات اقتصادهاي گذشته را تشريح كنيم، عملكرد اقتصادها را در زمانهاي مختلف بررسي كرده و تحليل آماري مقايسهاي را به كار بگيريم، اما همواره جاي خالي يك درك تحليلي را از شيوه تكامل اقتصادها در گذر زمان احساس خواهيم کرد.
وجود يك نظريه پوياي اقتصادي براي رشته توسعه اقتصادي نيز حياتي است و اين موضوع نكته مبهمي نيست چرا كه رشته توسعه اقتصادي در طي پنج دهه گذشته يعني بعد از پايان جنگ جهاني دوم همواره با شكست مواجه بوده است. نظريه اقتصادي نئوكلاسيك ابزار مناسبي براي تحليل اقتصاد و سياستهايي تجويزي به منظور توسعه نيست و اين امر با عملكرد بازارها مرتبط است نه با چگونگي توسعه بازارها.
زماني كه درك درستي از چگونگي توسعه اقتصادي وجود ندارد چگونه ميتوان سياستهاي مناسبي را براي توسعه تجويز كرد؟ اقتصاددانان نئوكلاسيك روشهاي زيادي را ديكته كردهاند كه همگي آنها تنها موانعي بر سر راه توسعه بودند.
اين تئوري در ابتدا با دقت و ظرافت رياضي از دنياي آماري و بدون اصطكاك الگوسازي شد. زماني كه اين تئوري در زمينه تاريخ و توسعه اقتصادي مورد استفاده قرار گرفت توجه خود را بر توسعه تكنولوژيك و سرمايهگذاري بيشتر بر منابع انساني معطوف كرد، اما از ساختار انگيزشي شكل گرفته در نهادهايي كه تا حدي از سرمايهگذاري اجتماعي تاثير ميپذيرند چشمپوشي كرد.
در تحليل عملكرد اقتصادي در گذر زمان دو فرضيه كاملا اشتباه وجود دارد: يكي اين كه نهادها مهم نيستند و دوم اينكه گذر زمان (تاريخ) نيز مهم نيست.
اين گفتار در مورد نهادها و گذر زمان است، اما در عين حال يك تئوري نظير تئوري تعادل عمومي فراهم نميكند و ما نيز چنين تئوري را در اختيار نداريم. اما در عوض شالوده اوليه يك چارچوب تحليلي را فراهم ميكند كه منجر به درك ما از تكامل تاريخي اقتصادها ميشود و يك راهنماي لازم و در عين حال ناقص براي سياستگذاري به منظور بهتر شدن عملكرد اقتصادي را با خود به همراه ميآورد.
چارچوب تحليلي اخير اصلاحيه تئوري نئوكلاسيك است. آنچه باقي ميماند فرضيه اصلي كميابي و رقابت ابزار تحليلي تئوري اقتصاد خرد است و آنچه اصلاح ميشود فرض عقلايي بودن است، پس تنها گذر زمان باقي ميماند.
نهادهاي حاصل از ساختار انگيزشي نهادهاي اقتصادي، اجتماعي و سياسي مبناي مشخص عملكرد اقتصادي هستند. گذر زمان تا جايي كه به تغييرات اقتصادي و اجتماعي مربوط است بعدي است كه در آن فرآيند يادگيري انسان راه تكامل نهادها را شكل ميدهد و آن اعتقاداتي است كه افراد، گروهها و جوامع دارند كه فرد تعيينكننده انتخابهايي است كه نتيجه فرآيند يادگيري در طول زمان است.
2 - نهادها قيود طراحي شده توسط بشر هستند كه روابط متقابل انسانها با يكديگر را شكل ميدهند. نهادها شامل قيود رسمي (قوانين، مقررات و قانون اساسي)، قيود غير رسمي (هنجارهاي رفتاري، رسوم و آداب تحميل شده رفتاري) و ويژگيهاي الزام به اعمال آنها هستند.
علاوهبر اين نهادها مشخصكننده ساختار انگيزشي اجتماعي و به ويژه اقتصادي هستند. نهادها و تكنولوژي مورد استفاده در توليد تعيينکننده هزينههاي مبادله و تبديل ميباشد كه به هزينههاي توليد اضافه ميشوند.
اين «رونالدكوز» (1960) بود كه رابطه مهم ميان نهادها، هزينههاي مبادله و تئوري نئوكلاسيك را نشان داد. نتيجه نئوكلاسيك بازاراهاي كارا تنها زماني به دست ميآيد كه مبادله داراي هزينه نباشد.
تنها در شرايطي كه مبادله بيهزينه باشد، عوامل توليد به راه حل حداكثر كردن درآمد با توجه به ترتيبات نهادي موجود خواهند رسيد. زماني كه مبادله هزينهبر است، نقش نهادها مهم است. واليس و نورث (1986) در يك مطالعه تجربي نشان دادند كه در دهه 1970، 45درصد از توليد ناخالص داخلي امريكا به داد و ستد اختصاص يافته است.
بازارهاي كارا در دنياي واقعي زماني ايجاد ميشوند كه رقابتي بهاندازه كافي قوي از طريق آربيتراژ و بازخوردهاي اطلاعاتي كارا آنهم با شرايط هزينه مبادله صفر كوز به دست بيايند، که در اين صورت بخشها ميتوانند منافع ذاتي تجارت در بحث نئوكلاسيك را به دست آورند.
اما براي دستيابي به چنين بازارهاي كارايي رفع نيازهاي نهادي و اطلاعاتي به شدت ضروري است. بازيگران اقتصادي نه تنها بايد اهدافي مشترك داشته باشند بلكه بايد راه درست دستيابي به آنها را نيز بدانند.
اما اين بازيگران چگونه راه صحيح دستيابي به اهداف خود را پيدا ميكنند. پاسخ ابزار عقلايي اين است كه گرچه در ابتدا ممكن است طرفين مبادله مدلهاي متنوع و نادرستي داشته باشند، اما فرآيند بازخورد اطلاعاتي و آربيتراژ ميان آنها مدلهاي نادرست اوليه را تصحيح ميكند، رفتار غير عادي سرزنش ميشود و بازيگران بازمانده به سوي مدلهاي درست هدايت ميشوند.
شرط ضمني جديتر اصول مدل بازار رقابتي اين است كه زماني كه هزينه مبادله به طور معناداري بالا است نهادهاي حاصل از بازار به گونهاي طراحي شدهاند كه طرفين مبادله را براي بدست آوردن اطلاعات اساسي به منظور تصحيح مدل خود، تشويق نمايند. مفهوم ضمني آن اين است كه نهادها نه تنها براي دستيابي به محصولات كارا طراحي شدهاند بلكه آنها ميتوانند باعث بيتوجهي به عملكرد اقتصادي شوند به دليل اينكه آنها نقشي مستقل در عملكرد اقتصادي ايفا ميكنند.
اينها نيازهاي جدي اي هستند كه به صورت كاملا استثنايي درک ميشوند. افراد معمولا با اطلاعات ناقص و با مدلهاي مشتقه كه اشتباههاي فراواني دارند، تصميمگيري ميكنند. در عوض در يك دنياي با هزينه مبادله صفر، شدت چانهزني كارايي محصولات را تحت تاثير قرار نميدهد، اما در يك دنياي با هزينه مبادله مثبت چرا.
استثنايي است كه بازارهاي اقتصادي را بيابيم كه تقريبا شرايط لازم براي كارايي را داشته باشند. اما اين نکته در مورد بازارهاي سياسي غيرممكن است. در بازارهاي اقتصادي آنچهاندازهگيري ميشود ويژگيهاي ارزشمند – ابعاد حقوق مالكيت و فيزيكي- كالاها و خدمات يا عملكرد عوامل حاضر در بازار است.
در حالي كهاندازهگيري ميتواند بسيار هزينه بر باشد، مقياسهاي استانداردي وجود دارد، ابعاد فيزيكي مشخصات عميقي دارند (اندازه، وزن، رنگ و غيره) و ابعاد حقوق مالكيت در واژههاي قانوني تعريف شدهاند.
رقابت همچنين يك نقش حياتي در كاهش هزينههاي الزام به اعمال قوانين بازي ميكند. سيستم قضايي الزامات اجباري را فراهم ميكند. بازارهاي اقتصادي در گذشته و حال معمولا ناقص بودهاند و يا با هزينههاي مبادله بالا احاطه شدهاند.
٣. ادامه مطلب؛
https://avrin2008.blogfa.com/post/7
كانال قواعدبازي؛
https://whatsapp.com/channel/0029VawYtZeFCCoecyoMUf22
