
داســتان ســࢪا┆𝑫𝒂𝒔𝒕𝒂𝒏 𝑺𝒂𝒓𝒂
June 14, 2025 at 04:56 PM
*_رومــا: قــصه هــزار و یــك شــب 🌙_*
*_از نفرت مــن تا عشــق تـو_*
*_قســمت: دوم_*
*_نـویــسنده:𝓓𝓪𝓫𝓪 𝓢𝓪𝓶𝓪𝓻_*
*_ژانـر: عـاشـقانه،درام،کمــیدی_*
*_نشــر از کــآنـال واتــساپ_*
*_داســتان ســرا 𝑫𝒂𝒔𝒕𝒂𝒏 𝑺𝒂𝒓𝒂_*
*_تــرتیــب کننــده_*
♥︎
> _*`𝓢𝓾𝓷𝓲𝓵`*_ *_`☺︎`_*
*_لیــنك قــسمت گـذشــته_*
https://whatsapp.com/channel/0029VaaisAR5vKAH53Arxj3E/10852
.......
سلاااااام اهالی صبح تان بخیر
پرنسس آسوی تان آمد ☺️
افسانه ..... علیک سلام عاقبت بخیر خش آمدی
آسو .... خش بمانی قندول خوبی
افسانه ..... شکر خوبم
آسو.... خداره شکر که خوبی مقبولم خب چی خبرا
آفسانه ..... هیچ گلم آرامی شکر
آسو ....الهی شکر ❤️
مژدیم ..... علیک سلام دخترم 😉خوبی
آسو.... شکر ممی جانم تو خوبی
مژدیم ..... شکر خوبم
...........
افسانه ...دخترا مسچ نکنین دگه که ریموف میشیم
آسو ...... ههههههه بان که شویم چی میشه
افسانه ...... آسو تو دیوانه شدی بخدا
آسو ...... کمی هههههه
افسانه ...... من که میرم روز خش
آسو ..... روز خش
اووووف یام که رفت همه میترسن از ریموف شدن یا احترام که به میر غضب دارن
نمیفهمم ولی از طرف روز مسچ نمیکنن اما مه نمیفهمم چرا اقدر لجباز هستم با وجود که وقتی مسچ نیس باز هم مسچ میکنم اگر کسی نباشه باز هم یک مسچ میمانم دخترا خودشان آهسته آهسته پیدا شده میاین 😂به ای میگن مضریت و انتقام گرفتن از میر غضب 😒 😂
مام مضریت خود انجام دادم دیدم که دخترا آمدن و با هم قصه کدن خودم برآمدم از گروپ و همی کارم باعث ریموف چند نفر از اعضای گروپ هم شد بخصوص مریم جانم که بخاطر مه ریموف شد و یکی از دوستم هم
خب هم ناراحت شدم و هم بخاطر شرارتم خندم گرفت یعنی چقدر دختر مضر بودم مه
بلاخره آف شدم و شب فرارسید شب هم یک چالش دگه ههههه کمی با دخترا مسچ کدم بخصوص با مژویم و از رباط یاد کردیم مژو گفت از طرف روز مسچ نکن که باز ریموف میشی مه هم چون ضدی بودم گفتم نخیر نمیشم ریموف چون رباط مره دوست داره دلش نمیشه مره ریموف کنه مه میر غضب میگفتم ولی دگرا رباط و هیچ توجه به ای نکردم که هر دو یک شخص آس
ولی مژده گفت نخیر مره دوست داره
آسو ..... نوچ رباط مره دوست داره
مژو .... نچ مره دوست داره
آسو ... نخیر مره بیشتر دوست داره
مژو .... درست وقتی آمد با پرسان میکنیم که کدام ماره بیشتر داره سیس
آسو .... اوکی ☺️
چند دقیقه بامژو گلم یا هم «مادرم » چت کدم ومیخاستم آفلاین شوم دیدم که افنان جان هم آنلاین آس چند دقیقه با او قصه کدم و راجع به رباط پرسیدم که بد بختانه برم گفت رباط همی سونیل و میر غضب آس
اووووووو لعنتی یعنی رباط که میگن همی سونیل آس که مه برش میر غضب میگم
دوباره رفتم گروپ و مسچ ماندم
آسو ...مژو مه منصرف شدم از شرط مه پرسان نمیکنم
مژو... نمیشه چرا منصرف شدی
آسو ..... هیچ همی قسم نمخایم بپرسم
مژو .... درست اس
وقتی با مژو مسچ کدم دلم شدچون نمیخواستم حالی مره چاپلوس بگویه چون هر دقع همرایش در جنگ بودم و حالا ای سوال مه و مژو ره بیبین خوب اس سری وقت فهمیدم و منصرف شدم ههههههه
شب هم با یک شب بخیری کوتاه به اتمام رسید و صبح شد نو خورشید از پنجره وارد اتاقم شد و همه جا ره روشن کرد
نمیفهمم چرا ولی ام صبح هیچ خوب نبودم اصلا احساس کسل بودن میکردم یک چند دقیقه مسچ کردم با دوستا
دو باره آفلاین شدم چون اونقدر خوب نبودم تمام روز خابیدم و اصلا هیچ چیز خشم نمی آمد شب هم نزد داکتر رفتم 🥺 چون داکتر پیچکاری و سیرم داد برایم باید شب بیدار میبودم تا سیرومم خلاص میشد
نقطه ضعف ایکه دارم
از پیچکاری و کنول زدن میترسم 🤫
وقتی هم که کنول ده دستم باشه خیلی دلتنگ وکم حوصله میشم
با افسانه جان و مژده جانم وبهارم و افنان جان قصه داشتم و احوال مه پرسیدن مه هم عکس دستم فرستادم و همه شفا باشه گفتن کمی با هم قصه کدیم و خندیدیم بعدا همرایشان شب بخیر کدم و خاب شدم صبح هم وقتی بیدار شدم چون خیلی با دوستایم عادت کرده بودم حتا با شوخی ها یشان به همین خاطر سری به گروپ میزدم و احوال شأن میگرفتم و تنها کسی کی همیشه رو مخ بودبرم میر غضب بود واقعا از اخلاق که داشت نفرت داشتم کاملا مثل یخ بود سرد و خشن که با هیچ حرارت گرم نمیشد البته تنها در گروپ با مه مشکل داشت و مه هم کم از میر غضب نبودم خوب حق شه میدادم
........
سلام صبح همه بخیر
مژده .....عاقبت بخیر جانم خوب شدی
افسانه ..... صبح توام بخیر آسو جان خوب شدی
بهار ..... همچنین عسلی گکم خوبی هالی
زهو ..... دخملکم خوبی
آهو ......آسو مقبولم خوبی
چی شدیت
افنان ...... دختر قندول چی شدیت
.........
........
........
آسو ..... شکر مژدیم خوبم
تشکر دوستا خوب هستم فعلا
ممنونتان قندولکایم 🫀
میر غضب😒 ......قسمی که از دست هایت معلوم میشه خوب بدرنگ و سیاه هستی 😒
........
اووووف همیشه باید ای میر غضب روز مه خراب کنه فک کنم آزیت کدن مه جز وظیفه اش شده
چندین بار مسچ سند کدم تا جواب شه بتم ولی نمیفامم چرا دلم نمیشد حرف سنگین برایش بگویم و لی نشد بلاخره ریپلی به مسچ اش دادم
آسو ...
بیبین میر غضب اول ایکه مقبولی و بدرنگی مه مربوط شما نمیشه و دوم ایکه سیاه بودن نماد جذاب بودن آس و ها او سفیدی چی فایده که جذابیت نداشته باشی و سوم ایکه قدر زره زرگر میفهمه نه هر ایلایی 😏😏
ای مسچ سندکردم
اوووووو بلاخره با آی مسچ ام حالش گرفتم آخیش خوبش کدم چرا باید هر بار مه جگر خون شوم و فک کنم ای حرف آخرم ،ایلای ،خیلی تاثیر کد سرش خب حق اش بود روانی ره چی مشکل با مه داره فقط که حق شه خورده باشم
بلاخره طاقت اش صفر شد
میر غضب 😒...... حرف دهنته بفاممم
آسو......نفهمم چی میشه ها
خب حقت بود
میر غضب 😒...... کجایش حقم بود وقتی جنبه شوخی نداری چرا شوخی میکنی پس
آسو ..... کجای او حرفت شوخی بود وقتی یکی حالش خب نیس نباید ایقسم شوخی کنی همرایش
میر غضب 😒.....بیبین دگه اقسم حرف بی معنا نزن
آسو .... هیچ هم بی معنا نیس
و ها فک کن مه هم شوخی کردم
میر غضب 😒...... ایلایی گفتن هم جز شوخی اس
آسو ...... ها
میر غضب 😒..... پس مه هم میگم آسو ایلایی 😏
میخواستم جواب مسچ بتم که یکی از دوستایم ده شخصی برم مسچ کد
........... آسو به لیاظ خدا کم بیار دگه جواب شه نته ارزش شه نداره لطفا
آسو .... چرا باید کم بیارم حق آش آس باید جواب بتم
....... آسو لطفاً دختر
آسو..... اوووووف درست فقط بخاطری تو کاریش ندارم
...... تشکر گلم
آسو ..... خواهش میکنم قندولک
میخواستم آفلاین شوم که یکی از دوستم از گروپ پیام فرستاده بود
.........
آسو جان قند بیبین میفهمم حرف زشت زد ولی با سونیل درگیر نشو اصلا هیچ به مسچ هایش ریپلی نته جز سلام و احوال پرسی دگه همرایش حرفی نزن خوده بی خیال بگی
اصلا شخصی نیس که ارزش شه داشته باشه که همرایش بحث کنی مه اوره میشناسم گلم که چی قسم شخص آس ای یک نصیحت به حیث خواهر کوچک یا هم بزرگترت جانم ❤️
آسو ..... درست اس جانم همرایش کاری نمیگیرم ولی یک روز تقاص ای کارایشه خاد داد آدم روانی ره
.........
ای مسچ سند کدم و آفلاین شدم
اصلا کی اس ای میرغضب چی راز پشت ای رفتار خشن اش نهفته اس یعنی چی قسم یک شخص اس که همه برایم اخطار دادن تا ازش دوری کنم یعنی به ای اندازه آدم خشن آس خب اصلا نفهمیدم ولی فک کنم ایبار باید به حرف شأن گوش بدم و از راه دگه ادامه بتم به جنگ ما 😁 😉
خاستم آتش بس اعلان کنم و مسچ ماندم ده گروپ
...... دگه با میر غضب کاری ندارم چون آتش بس اعلان میکنم ☺️
مژده ..... اوووووووو
بهار ....... پس صلح کدین
افنان ...... بیشک والا مه خسته شده بودم از جنگ
افسانه .... واقعا هم نظر افنان هستم
زهره ......👀
آهو ....... آسو جان در هر حالت همرایت هستم 🫂🥺
زهو.......🙄
.........
.......
........
تشکر دوستا بلی از جنگ و کلانجار رفتن با میر غضب خسته شدم دگه آتش بس
ههههههه
میر غضب 😒.....مه کجا همرایت کار گرفتیم که تو آتش بس اعلان کدی تو خودت شروع کردی
آسو ..... مه شروع نکدم خودت شروع کدی و دگه هم کاری همرایت ندارم
میر غضب 😒.....برو مسچ ها ره بیبین مه کجا شروع کدم اول تو شروع کدی گوساله گکم
آسو .... اینه بیبین مه گوساله نیستم از خود اسم دارم
یا بلد نیستی الفبای فارسی ره
میر غضب 😒.... نچ تو گوساله گک استی
آسو .... هنوزهم میگی گوساله آخه مه تو ره با حیوان تشبیه کدم که به مه میگی گوساله
گوساله خودت و هفت جد و آبادات 😏
میر غضب 😒.... گوساله گکم
........
دگه به مسچ هایش ریپلی ندادم و با دخترا سرگرم قصه شدم
شوخی های مان که به اوج رسیده بود و آن لبخند های که بوی شیطنت میداداز پشت صفحه چت
روزها به مثل باد در گذر بود بعضی اوقات با یک مسچ عادی با هم گفتگو میکردیم و بعضی وقت ها هم قصه میکردیم
ای آتش بس ما باعث شد
تا دختران گروپ ماره به یک چالش دگر بکاشند
تا یک شب 🌙
زهره ...... سلاممممم دخترا بیاین ام شب محفل داریم 💃💃
مریم ..... خب زهره جان محفل کی اس ما هم دعوت هستیم
افسانه ..... زهره بگو از کی اس
مژده .....👀
آسو ..... خب زهره جانم محفل کی اس
زهره ..... امشب محفل نامزدی سونیل و آسو
آسو ..... هه🙄
مژده ..... آسو
دختر مه چی وقت به سونیل دادین که مه خبر نی
افسانه ...... اووووووو پس آسو ینگه مه میشه هوررررررا 💃💃
آسو .... ینگه چی مه چرا خبر ندارم
زهره ..... مچم دگه فقط امشب محفل نامزدی شما آس
آسو ..... سر مه خا مار نگزیده که او میر غضب بگیرم 😒
افسانه ..... بیادر مه اوتو نگو
مژده ....به دوستم بی احترامی نکن
آسو .....حقیقت گفتم دگه
حیف مقبولی و جوانیم نکرده که میر غضب خشن و جنگره ره بگیرم 😒
لیزا .... سلام من جدیدم
آسو .... خش آمدی جدید
لیزا .... خش باشی جانم
ام شب محفل آس
آسو .... نچ کی گفته
لیزا .... همه میگن
آسو ......همه اشتباه میکنن محفل در کار نیس
مژدیم .... خش آمدی قندول معرفی
لیزا ... تشکر جانم لیزا هستم
مژدیم ..... خش شدم
مژده هستم
لیزا ... همچنین
امشب محفل آس
مژدیم .... ها جان توام میتانی ثبت نام کنی
چون رباط به خود زن میگیره
لیزا ...... خووووو
افسانه .... بلی
اما مه وقت آسو ره انتخاب کدیم
میر غضب 😒 ..... آسو زن من آس
با لبخند که شیطنت در آن موج میزد به صفحه چت خیره شدم. ای میر غضب باز میخایه همه ره به چالش بکشد
این بار دگه چی پلان داره ای روانی باز میخایه شروع کنه
بعد از کمی مکس پاسخ دادم به مسچ
آسو ..... مه زن تو نیستم
میر غضب 😒... هستی
آسو ..... نیستم
لیزا ..... اؤوووو جنگ نکنین مه خودم رباط میگیرم
مر غضب 😒... اول عکس ته بفرست
لیزا ..... درست میفرستم
آسو ....🙄
لیزا .......
میر غضب 😒...... اینه نیمه گم شده خوده پیدا کردم
افسانه ..... نخیر مه به بیادرم تنها آسو ره میگیرم دگه کسی ره نی
میر غضب 😒... تو چپ باش
لیزا .... پس مره میگیری حالی
میر غضب 😒..... نخیر هنوز قطعی نشده اول باید عکس آسو ره بیبینم بعدا با میگم کدام تانه بگیرم
افسانه ...... آسو عکس
آسو ..... نخیر عکس در کار
نیس و مه امباق هم نمیخایم 😁
لیزا ... حالی چی شد مره نمیگیری
میر غضب 😒.... اول آسو ره بیبینم با میگم کدام تانه بگیرم
لیزا .... دلت دگه مه خا میگیرمت
آسو ....... مه امباق نمیخایم
میر غضب 😒.... مرد حق چهار تا زن داره 😂
آسو ...... کی گفته
افسانه ..... همه میگن
میر غضب 😒...... عکس
............
...........
...........
افنان ..... تو چرا خیانت میکنی به آسو
میر غضب 😒.... چون زنم ده قصه مه نیس ☹️
افنان ...... خووو 😒
.........
.........
واقعا برم جالب بود هالی آیی زن دگه از کجا شد چی پلان داری میر غضب ها با جنگ نشد انتقام بگیری حالا میخایی با ای سوژه جدید مره امتحان کنی ولی مه کم نمیارم دلت جمع میرغضب
با یک شب بخیری کوتاه با همه خدا حافظی کدم
و به دنیایی رویا هایم سفر کدم
😴😴

❤️
👍
😂
😮
😢
🙏
709