
المرصاد فارسی
June 21, 2025 at 05:34 AM
https://almirsaddari.com/%d8%a7%d8%b2-%d8%b5%d9%81%d8%ad%d8%a7%d8%aa-%d8%aa%d8%a7%d8%b1%db%8c%d8%ae%d8%9b-%d8%ae%d9%84%d8%a7%d9%81%d8%aa-%d8%b9%d8%ab%d9%85%d8%a7%d9%86%db%8c-%d8%a8%d8%ae%d8%b4-%d8%b3%db%8c%d9%88-3/
*از صفحات تاریخ؛ خلافت عثمانی!*
*بخش سیوسوم*
*حارث عبیده*
بیزانسیها برای نجات قسطنطنیه از تمام توان خود استفاده کردند؛ لشکر خود را در اطراف شهر مستقر کرده و محاصره را تقویت نموده بودند. سپاهیان سلطان نیز برای تصرف شهر، حلقه محاصره را تنگتر کردند. در روزهای آغازین محاصره، نبردهایی میان عثمانیها و مدافعان شهر درگرفت که دروازهی شهادت را گشود. شمار زیادی از عثمانیها جام شهادت را نوشیدند، بهویژه کسانی که در نزدیکی دروازهها بودند، بیش از دیگران شهید شدند.
لشکر عثمانی از مناطق مختلف به شهر حملهور شده بودند؛ صدای مهیب حملات در دل بیزانسیها وحشت افکند. انفجارهایی بر اثر گلولهباران توپخانه در برخی از بخشهای دیوارهای شهر رخ داد اما مدافعان بهسرعت معماران را فراخوانده و بخشهای آسیبدیده را بازسازی کردند.
از اروپا به طور مداوم برای بیزانسیها کمک میرسید. از جمله کمکهایی که از جنوا فرستاده شده بود، پنج کشتی نظامی دریایی نیز وجود داشت. فرماندهی این ناوگان را جاستینین، جنرال جنوایی بر عهده داشت که به همراه صد داوطلب آمده بود. این داوطلبان با کشورهای مختلفی در ارتباط بودند؛ کشتیهای آنها با ناوگان عثمانی درگیر شدند اما سرانجام توانستند خود را به پایتخت بیزانسی برسانند. با رسیدن این ناوگان، روحیهی بیزانسیها بالا رفت و جاستینین به عنوان سپهسالار دفاعی تمام لشکر منصوب شد.
نیروهای دریایی عثمانی تلاش زیادی کردند تا زنجیر بزرگی را که از ورودی شاخ زرین عبور کرده بود و عبور از آن را غیرممکن میساخت، بشکنند اما موفق نشدند به آنسوی زنجیر دست یابند. دوباره به آنها حمله کردند، ولی نتوانستند به اهدافشان برسند. در همین حال، مدافعان شهر و مسیحیان هم ساکت نماندند؛ آنها در کوچههای شهر و در نزدیکی خطوط محاصره قدم میزدند، با گامهای خود روحیه میبخشیدند، مردم را به صبر و پایداری تشویق میکردند و آنها را به کلیساها دعوت میدادند تا به حضرت عیسی علیهالسلام و حضرت مریم دعا کنند که شهر را نجات دهند. خود قسطنطین نیز چندین بار به کلیسا رفت و برای نجات شهر دعا میکرد.
مذاکرات میان محمد فاتح و قسطنطین:
عثمانیها حملات شدیدی به شهر وارد کردند و از جان خود گذشته بودند. در میان مهاجمان، نام محمد فاتح در صدر بود. بیزانسیها با تمام توان از شهر دفاع کردند و تحت رهبری قسطنطین، شجاعت و پایمردی زیادی نشان دادند. پادشاه بیزانس تلاش فراوانی کرد تا شهر و ساکنان آن را از این مصیبت نجات دهد. برای این منظور پیشنهاداتی به سلطان داد، از جمله پایان محاصره در برابر پرداخت مال، تبعیت و موارد بسیار دیگر؛ اما سلطان محمد فاتح هیچیک از این پیشنهادها را نپذیرفت و صریحاً به پادشاه بیزانس گفت که شهر را باید به مسلمانان تسلیم کند.
سلطان به آنها وعده داد که اگر قسطنطنیه بدون جنگ تسلیم شود، مسلمانان به مردم شهر و کلیساها تعرض نخواهند کرد. محتوای نامهی سلطان چنین بود: «امپراتوری خود، یعنی بار قسطنطنیه را به من بسپار. قسم میخورم که سپاه من به جان، مال و ناموس هیچکس تعرض نخواهد کرد. هر کس که بخواهد، میتواند در شهر بماند و هر کس که بخواهد، میتواند با امنیت هرجا که مایل است، برود.»
مسیر آبی شاخ زرین در دست نیروهای بیزانسی بود، بههمین دلیل محاصره ناقص بود. با این حال، عثمانیها همچنان با تمام قوا به دیوارهای شهر حملهور شدند. دلاوری و شجاعت سپاهیانشان قابل تحسین بود. با هر گلولهی توپ، سربازی پیش میرفت، بدون ترس از مرگ تلاش میکرد تا دیوارهای شهر را در هم بشکند. در روز هجدهم اپریل، توپخانه عثمانی راهی در بخش غربی دیوارها، نزدیک منطقه لیکوس، گشود. سپاه عثمانی از این راه وارد شهر شد اما مدافعان بیزانسی به فرماندهی جاستینین مانند دیواری استوار در برابر آنان ایستادگی کردند.