
💥#رقص_واژهها💥
June 4, 2025 at 07:00 AM
از تن های آفتاب سوخته
تاگَندم های برشته
صدای هی هی چوپان
و تور بسته به کمر
برای گرفتن ماهی های زبان بسته
من از بوی کاه می گویم
از اصالت نان
باران هایی که کاه و گِل را جان می بخشید
و نان و کره ی تازه
سرمستمان می کرد
حال با جیب هایی مست از شعار های تو خالی
با چشم هایی گرد
از هر گَردی
بر گُرده ی دردناک ثانیه ها
بر فرزند احساس مرده ی شرف زجه میزنیم
زوج ها فرد می شوند
و فردها در بی نامی زمانه
بی آنکه شاهدی باشد
عقد می شوند با حسرت ها
من از شکم نهنگ چیزی نمی دانم
اما یونس زمان خویشم
بی آنکه هیزمی باشد
ابراهیم وار در هیزم اجاق خودخواهی دیگران
گلستان کرده ام نامم را
از بوی گردن آویز مادر واز نفس های گرم پدر وآغوش مهر مادربزرگم
که هنوز بوی آویشن می دهد ،
پرت شده شده ام
به نورسته ای که از آن من نبود...
حال در تولدی دوباره
برانگیخته میشوم
با بال عقاب
با احساس پروانه....
#ابراهیم _وطن خواه
https://whatsapp.com/channel/0029VaWGLCIG8l5MPJ5Xs72K/9223372036854675807
🌹
🍤
2