عاشقانه های روز 🌹 WhatsApp Channel

عاشقانه های روز 🌹

128.0K subscribers

About عاشقانه های روز 🌹

‏کانال عاشقانه های روز 🌹 https://whatsapp.com/channel/0029ValvqP4EquiUf3VcrY35

Similar Channels

Swipe to see more

Posts

عاشقانه های روز 🌹
عاشقانه های روز 🌹
6/11/2025, 12:35:38 PM

https://whatsapp.com/channel/0029VbAnSMU8KMqkhNc4GO3I/110 *🎗پارت جدیدم قرار دادم براتون👆🏼*

❤️ 👍 🙏 27
عاشقانه های روز 🌹
عاشقانه های روز 🌹
5/18/2025, 3:24:15 PM

#پارت_61 نزدیکـم نشـو . . !😈🍕 _اره..راستش منم خوشم نمیومد یه تیتیش‌مامانی وارد جمعمون بشه _عمو نادر حالا از کجا میدونی تیتیش مامانین اونا؟ _نه میدونم هستن...تو چی جاوید وقتی جاوید خطاب قرار داد، جاوید اجباراً از لاک خودش بیرون اومد نمیدونم چش بودم که از وقتی منو دید تو خودش رفت و عصبی بودن میتونستم توش ببینم رو جاش جابه‌جا شد دست به سینه پرسید _من چی؟ _تو هم با منو رضا همنظری؟ تازه دوزاریش افتاد که تو یه جمله کوتاه جواب داد _اینا مسائلی نیستن که ما بخوایم براش نظر بدیم! لیوان نوشیدنی بِه‌لیمویی که مامان برامون آورده بود تکون دادم پوزخند نامحسوسی زدم عمو نادر شبیه بابا بود و حتی بیشتر از اون خوش‌خنده همیشه بساط شوخی خنده به راه بود تو جمعی که اون حضور داشت هرچند که هیچوقت نمیشد غمی که بعد از مرگ زدنش گریبان گیرش شد رو فراموش کرد اما با این حال باز هم حفظ ظاهر میکرد حداقل سعی می‌کرد حال بد به کسی منتقل نکنه! _اوه..ببخشید قربان..درست میگید نوشیدنی مزه کردم و گفتم _فعلا که دارم از تنهاییم لذت میبرم عمو لایک کن بریم پارت بعدی❤️

❤️ 👍 😂 🙏 😮 😢 500
عاشقانه های روز 🌹
عاشقانه های روز 🌹
5/16/2025, 1:54:01 PM

#پارت_59 نزدیکـم نشـو . . !😈🍕 دقایقی گذشت که تو سکوت سپری شد.. با صدای زنگ خونه مامان بلند شد _من باز میکنم منم از جام بلند شدم کمی بعد با ورود عمو نادر جلو رفتم دیدنش بعد از مدتها حس خوب بهم داد باعث شد کمی از حال بدی که از صبح دچارش شده بودم کمتر شه با دیدنم گل از گلش شکست دستاش باز کرد _آخ ببین چی میبینم گل بهارمون اومده با خنده خودمو تو بغلش انداختم محکم بغلش کردم کمرم گرفت و سرشونه‌مو بوسید _عموو _جون عمو قربونت برم...دلم تنگ بود از بغلش بیرون اومدم زدم رو شونه‌ش _معلومه! اگه زنگ نمیزدم کِی میخواستی بیای دیدنم _به جون بابات خونه نبودم اصلا لایک کن بریم پارت بعدی❤️

❤️ 👍 😂 😮 🙏 😢 663
عاشقانه های روز 🌹
عاشقانه های روز 🌹
5/15/2025, 9:20:29 AM

#پارت_58 نزدیکـم نشـو . . !😈🍕 بعد از قطع کردن تماس گوشی جاوید بهش برگردوندم _گفت یکم دیگه میاد بابا : میزاشتی یه روز دیگه میومد، احتمالا خستس داری میکشونیش اینجا شونه‌ای بالا انداختم _اون دیگه به من ربطی نداره بابا تکخندی زد _تو دیگه کی هستی دختر! عمو جاویدتم اینقد دوس داری؟ فکر کنم داره حسودیش میشه ها بابا این در حالی گفت که درحال دید زدن سایت ماشینا بود این رو گفت و نفهمید با همین یه جمله ساده چه جنجالی بین من و جاوید به پا کرد! نگاهم چرخوندم و رو به جاوید گفتم _عمو جاوید خودش میدونه چقدر عاشقشم نباید حسودی کنه مگه نه عمو؟ جاوید جوری نگام کرد که انگار داشت میگفت چی تو سرت میگذره؟ فک‌ش قفل شد میدونست اگه چیزی نگه خیلی تابلوئه هرچند اگه قبل از اعترافم بهش بود با شوخی و خنده جواب میداد اما الان همه چیز فرق می‌کرد.. _اره بهارجان لایک کن بریم پارت بعدی❤️

❤️ 👍 😂 🙏 😮 😢 548
عاشقانه های روز 🌹
عاشقانه های روز 🌹
5/17/2025, 2:21:14 PM

#پارت_60 نزدیکـم نشـو . . !😈🍕 با لبخند غلیظی به جمعمون که دور هم بودم خیره شدم... سعی کردم چیزی که صبح دیدم فراموش کنم و از لحظه لذت ببرم عمو نادر کنار مامان نشسته بود قلپی از چاییش خورد زد رو پاش _خب بگو ببینم چه خبرا تابی به موهام دادم _خبری نیست عمو _مگه میشه خبری نباشه؟ _والا چشماش ریز کرد _یعنی باور کنم دست یه پسر مامانی خارجی رو نگرفتی نیاوردی ایران؟! بلند خندیدم _عمو!! بابا هم خندید _نه این یکی رو مطمئنم! اتفاقا ازش آمار میگرفتم زدم رو پای بابا _بابا! بابا موهام ناز کرد _همون بهتر که با کسی جور نشد دوس نداشتم یه غریبه دامادم بشه لایک کن بریم پارت بعدی❤️

❤️ 👍 😂 😢 😮 🙏 386
عاشقانه های روز 🌹
عاشقانه های روز 🌹
5/17/2025, 2:21:54 PM

*انتخابت کدومه❓

❤️ 👍 😂 😮 🙏 80
عاشقانه های روز 🌹
عاشقانه های روز 🌹
5/12/2025, 10:54:37 PM

*🚨 فوری: سقوط آزاد طلا و دلار* *🤯برای فردا آماده سقوط باشید* 🟢 مشاهده قیمت ها 👇 🔗 *https://whatsapp.com/channel/0029VbAksWK3bbV8BnFmsY1V* *⚠️ همین الان ببین! امشب تا صبح بازار دلار و طلا خیلی حساسه 😳👆*

❤️ 👍 😮 😢 23
عاشقانه های روز 🌹
عاشقانه های روز 🌹
5/20/2025, 7:07:50 PM

#پارت_63 نزدیکـم نشـو . . !😈🍕 نفسش سنگین بیرون فرستاد خواست چیزی بگه که گوشیش زنگ خورد ریز به ریز حرکاتش زیر نظر داشتم مامان پرسید _این وقت شب کیه زنگ میزنه؟! جاوید جوابی بهش نداد از جمعمون خارج شد سمت آشپزخونه رفت بابا سوتی زد _معشوقه‌ش زنگ زد حتما اخم وحشتناکی روی صورتم نشست نادر قلنج گردنش شکوند و حرف بابارو ادامه داد _قطعا همینطوره! حالا ما کون خودمونو پاره میکنیم صدبار بهش زنگ میزنیم هیچ جای خودش نمیگیره جوابمونو نمیده به آنی گوشام شروع کرد به زنگ زدن! مامان آروم خندید _دیوونه ها لایک کن بریم پارت بعدی❤️

❤️ 👍 😂 😢 😮 🙏 523
عاشقانه های روز 🌹
عاشقانه های روز 🌹
5/19/2025, 3:21:04 PM

#پارت_62 نزدیکـم نشـو . . !😈🍕 دقایقی تو سکوت سپری شد سکوتی که به دست عمو نادر شکسته شد _این چه وضعیه بابا! رضا که معلوم نیس این موقع شب با کی داره لاس میزنه هلما هم که خمار خوابه جاویدم که برج زهرمار شده امشب با حرفی که راجب بابا زد نگاه من و مامان قفل هم شدم از گوشه چشم دیدم بابا گوشیش دوباره خاموش کرد _لاس چیه مرد حسابی تو سایت خودرو بودم عمو داشت شوخی می‌کرد اما من و مامان و بابا میدونستیم حقیقت ماجرا چیه جاوید به آنی از جاش بلند شد امشب به قدری ساکت بود که حضورش فراموش میشد گردن بلند کردم تا ببینمش مامان اولین نفر گفت _می‌خوای بری جاوید *لایک کن بریم پارت بعدی*

❤️ 👍 😂 😮 😢 🙏 622
عاشقانه های روز 🌹
عاشقانه های روز 🌹
5/14/2025, 3:00:19 PM

#پارت_57 نزدیکـم نشـو . . !😈🍕 _چه عجب صدای شمارو شنیدیم عمو نادر لحظه‌ای مکث کرد انگار انتظار شنیدن صدای من نداشت _وروجک تویی؟ پا رو پا انداختم و دامن لباسم دورم مرتب کردم نگاه جاوید روم رصد میشد و بابا و مامان هم سرشون تو گوشیشون بود _بله خودم!! _افتخار دادی بهم زنگ زدی پیش عمو جاویدی؟ با شنیدن نسبت عمو تنگ اسم جاوید کامم تلخ شد ولی به رو نیاوردم _اره اینجاست..زنگ زدم بگم خیلی بی معرفتی _چرا وروجک _چرا داره؟ از وقتی اومدم نیومدی دیدنم دلم برات تنگ شده صدای خندش شنیدم _منم دلم برات تنگ شده عمو قربونت بره _پس بیا اینجا..فقط لفظ نیا جاوید با یه چشم‌غره چشم ازم گرفت _اونجا؟ خونتون؟ _اره دیگه! جاوید هم اینجاست بابا لحظه‌ای سرش از گوشیش بیرون آورد و نگام کرد احتمالا برای اینکه جاوید خالی صدا زدم بدون پیشوند عمو! لایک کن بریم پارت بعد❤️

❤️ 👍 😮 😂 😢 🙏 428
Link copied to clipboard!