
عبدالله محمد (عکس مهتاب)
225 subscribers
About عبدالله محمد (عکس مهتاب)
بدوی شهرنشین، نظارهگر زمان و جهان. facebook.com/abdollah1400 یوتیوب: youtube.com/@abdollah1400
Similar Channels
Swipe to see more
Posts

الان داشتم ترجمهای را بازبینی میکردم که به این حدیث رسیدم: «شخص همچنان و به استمرار دست [نیاز و گدایی] به سمت مردم دراز میکند تا اینکه روز قیامت در حالی حاضر میشود که در چهرهاش تکهای گوشت نیست» (بخاری و مسلم). و این باعث شد به یاد خاطرهای از مسجد میناب و دوران امامت سید عبدالله قتالی (رحمه الله) بیفتم که یکی از دوستان خیلی نزدیکم تعریف میکرد. میگفت روزی سید بعد از نماز داشت طبق معمول برای مردم حدیث میخواند و آن روز نوبت این حدیث بود. میگفت بعد از اینکه سید این حدیث را خواند ناگهانی یکی وسط جمع شروع کرد به گریه. دیدند پیرمرد فقیری است که گاه بعد از نماز جلوی در مسجد مینشست و از مردم درخواست کمک میکرد و مردم هم به او چیزی میدادند. پیرمرد با شنیدن حدیث غمگین شده بود و میخواست توبه کند. مردم هم به او دلداری میدادند... من آن روز البته نبودم و این خاطره را از ایشان شنیدم ولی به حال آن پیرمرد غبطه خوردم که اینگونه در برابر سخن پیامبر صلی الله علیه وسلم تسلیم بوده که به جای بهانه آوردن و ناراحت شدن از اینکه چرا این حدیث را خواندهاید فورا خودش را مورد خطاب قرار داده و برای کاری که کرده پشیمان است. چه بسا او واقعا نیازمند بوده و بهانه هم داشته اما چنین متواضعانه در برابر «قال الله و قال رسول الله» سر تسلیم فرو آورده بود. هیچ تکبری کشندهتر از تکبر در برابر وحی نیست. پس نویس: خطاب شرع برحسب مخاطب متفاوت است. این حدیث از عادت کردن به درخواست نهی کرده و آیات و احادیث دیگری هم به این امر کرده که ثروتمندان و اهل خیر به دنبال نیازمندان واقعی باشند تا نیازمندی مجبور به درخواست نشود. اینها یکدیگر را کامل میکنند و اگر دستهای از اوامر شرع ترک شود، اجرای دستهٔ دیگر هم دشوارتر میشود، هرچند باید در حد توان انجامش داد. با این حال اگر کسی به دلیل نیازش مجبور به درخواست شود گناهکار نیست. عبدالله

من هر وقت دعا کردهام حالم بهتر شده و کارم هم درست شده، یا بهترش درست شده. اما اگر از من بپرسی که دلیل ایمانت این است؟ میگویم نه. اول ایمان داشتم بعدش دعا کردهام، هرچند اجابت، ایمانِ از قبل داشته را قویتر میکند. وقتهایی هم که ایمانی نبود، دعایی نبود. من وقتهایی که توکل کردهام خیالم راحت بوده. کارهایم با آرامش درست شده. وقتهایی هم که دور بودم، توکل نکردم. دعای قوی و توکل ناگهان به وجود نمیآیند. نمیشود کل زندگی را بیحواس بود و ناگهان، هنگام بروز طوفان به فکر افتاد. این دعاها شاید مانند تکه چوبهای کشتی شکستهای نجاتت دهد. نمیگویم دعای بیخیالها بیفایده است. اما تکهٔ چوبی کجا و کشتی کجا؟ این کشتی را باید قبلا ساخت، زیر نور آفتاب. من خیلیها را دیدهام که رابطهشان با خداوند اینطوری است. مقطعی، بحرانی. عدهای هم میگویند «من قبلا خیلی با خدا خوب بودم، ولی از بس دعاهایم اجابت نشد باهاش قهر کردم»! مسئلهٔ اصلی اما پذیرش خواستهها نیست. دعا، چراغ علاء الدین نیست. مسئلهٔ محوری هستی، ایمان است.

باز هم تکرار میکنم: ماهی که منتظرش هستی خیلی زیباتر است. ماهی که میآید، هلالی که رؤیت میشود و شادی در لحظه. تقویم شرعی صرفا یک سری اعداد توافقی نیست. دیدنی است که به تلاشی خاص منجر میشود. ارتباطی است میان آفرینش و امر آفریدگار. نشانه است و نشانه دیده میشود. بنابراین: «صوموا لرؤیته».