
اشک قلم
117 subscribers
About اشک قلم
خط قلم ماندگار در دفتر زمانه است، صاحبان قلم فنا پذیر و در زير خاک... این گروه، ویژهای فعالیتهای گفتاری و نوشتاری عبدالحق حبیبی صالحی است.
Similar Channels
Swipe to see more
Posts

📑رمز معنوی طواف دور کعبه در آیین حج، طواف یکی از برجستهترین و پررمز و رازترین مناسک عبادی است که جلوهای از بندگی، وحدت، حرکت، و بازگشت به سوی خداوند را نمایان میسازد. طواف، نهفقط حرکتی فیزیکی پیرامون خانه خداست؛ بلکه تجلی سفری درونی از کثرت به وحدت و از غفلت به ذکر اوتعالی است. در دل این حرکت دورانی دور کعبه، رمزهایی نهفته است که ریشه در سنت الهی، نظام آفرینش، و فطرت انسانی دارد. این نوشته میکوشد تا با رویکردی تحلیلی و دینی، به واکاوی رمزهای معنوی طواف بپردازد و جلوههایی از حقیقت این عبادت را در بستر قرآن، سنت و نگاه عرفانی روشن سازد. 1. طواف؛ پیوند با مرکز هستی: کعبه؛ مرکز توجه و قبلهی آفرینش انسان هاست. کعبه در نگاه اسلامی، تنها بنایی فیزیکی نیست، بلکه نماد مرکز عالم و قبلهگاه خلقت است. انسان با طواف به دور کعبه، در حقیقت مرکز عالم هستی را محور حرکت خود قرار میدهد و خود را از گریز از مرکز نفس به محور توحید منتقل میکند. قرآن کریم میفرماید: «وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ؛ و باید بر گرد خانه کهن سال کعبه طواف کنند.» (الحج: ۲۹) طواف؛ بازگشت به فطرت است. حرکت دَوَران به دور کعبه، بازتابی از جاذبهی درونی انسان به سوی حقیقت است. همانگونه که الکترونها به دور هسته میچرخند، انسان نیز فطرتاً در جستجوی خالق و مرکز هستی است. این تشبیه علمی، بیانگر رمز هماهنگی طواف با نظام کیهانی و قانون طبیعی عشق به مرکز است. 2. طواف؛ نماد وحدت در کثرت: همه در یک جهت، با یک هدف می چرخند؛ زیرا در طواف، میلیونها انسان از نژادها، زبانها و ملیتهای گوناگون، در یک صف، به یک جهت و با یک هدف میچرخند. این هماهنگی، نمادی است از وحدت امت اسلامی حول محور توحید. آری، حج، تمرین عملی همگرایی امت و گذر از مرزهای قومی و جغرافیایی است. طواف، فنا در جماعت و بقا بالله است. طواف، تمرینی است برای عبور از خود و پیوستن به جمع. در این حلقهی توحیدی، فردیت رنگ میبازد و روح انسان در بستر امت و جماعت رشد مییابد. به تعبیر صوفیانه، سالک در طواف، از «خود» خالی میشود تا در «او» باقی گردد. 3. طواف؛ سیر از خلق به حق: آغاز طواف از حجرالاسود می شود و عهد با خداوند متعال بسته می شود. طواف با استلام حجرالاسود آغاز میشود و تعهدی جدید با خدای متعال بسته می شود؛ حجر، سنگی از بهشت است که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم آن را دست خداوند متعال در زمین دانسته است (تفسير مقاتل، ج 5 ص 197). این استلام، نمادی است از تجدید عهد با خالق و بازگشت به پیمان الست، آنجا که می فرماید: «أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ؟ قَالُوا بَلَى؛ آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: بلی، هستی.» (الأعراف: ۱۷۲) هفت دور طواف، سلوک کامل آدمی است. عدد هفت، عددی مقدس در عرفان اسلامی است. هفت دور طواف، اشاره به هفت مرحلهی سیر الی الله دارد: از توبه و تخلیه گرفته تا فنا و بقا. این سلوک، انسان را از غفلت به ذکر و از ظلمات به نور میبرد. 4. احرام و طواف؛ نوسازی معنوی: احرام؛ در واقع اعلان ترک دنیازدگی است. لباس احرام، شبیه کفن است. ساده، بیدوخت و بیزینت. این لباس، اعلان عبور از تعلقات دنیوی و آمادهسازی برای ملاقات با خداست. طواف؛ بازسازی رابطه با خداوند متعال است. طواف، تطهیر روح و بازگشت به فطرت است. در اثری از حضرت عبدالله بن عباس چنین منقول است: «مَنْ طَافَ بِالْبَيْتِ خَمْسِينَ سُبُوعًا كَانَ كَيَوْمِ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ؛ کسی پنجاه هفته کعبه را طواف کند، از گناه چنان پاک می شود که گویی نو از مادر تولد شده است.» (مصنف عبدالرزاق، ج 5 ص 269) ۴.۳. طواف، تمرین حضور و خشوع: در طواف، زبان به ذکر مشغول و دل به خدا متوجه است. این حضور قلب، روح را نرم و خاشع میسازد و انسان را برای عهد دوباره با خالق آماده میکند. ۵. طواف؛ رمز جاودانگی عبودیت: تداوم بندگی در بستر زمان صورت می گیرد؛ زیرا طواف، در همه ایام سال انجامپذیر است. این استمرار، نماد تداوم بندگی و تجدید دائمی عهد با خداوند متعال است. طواف، تشبه به طواف فرشتگان است. فرشتگان در آسمان هفتم، به دور بیتالمعمور طواف میکنند: « الْبَيْتُ الْمَعْمُورُ فِي السَّمَاءِ السَّابِعَةِ يَدْخُلُهُ كُلَّ يَوْمٍ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ، ثُمَّ لَا يَعُودُونَ إِلَيْهِ حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ؛ بیت المعمور در آسمان هفتم است، روزانه هفتاد هزار فرشته آن را دور می زنند و تا روز قیات به آنها نوبت دیگر نمی رسد.» (تفسیر مجاهد، ص 622) و این طواف زمینی، اقتدای انسان به عبادت فرشتگان است. طواف حلقه اتصال زمین و آسمان است. طواف، پلی است بین زمین و عرش. زائر در طواف، خود را به نظام کیهانی پیوند میزند و در مدار قرب الهی حرکت میکند. مولوی رحمه الله میگوید: طواف کعبه کردی، لیک اگر دل ز کعبه برنگردد، چه حاصل؟ به گرد خانهاش گشتی، مبارک ولی در خانه باید کرد لانه خلاصه اینکه، طواف، تنها گردشی جسمانی نیست؛ بلکه راهی برای پیوند انسان با مرکز هستی و نقطه توحید است. این حرکت حلقوی، نمادی از جاذبه الهی و نشاندهنده نیاز دائمی انسان به بازگشت و اتصال به خداوند متعال است. طواف یعنی گمکردن خود برای یافتن خدا جل جلاله؛ دور شدن از خویشتنِ خاکی برای رسیدن به مرکز نور، عشق و توحید. از اینرو، رمز معنوی طواف، هم در ظاهر آن نهفته است و هم در باطن عمیق و سلوکآمیز آن. به امید اینکه، این رمز را زائران خانه خدا، درک کنند و طواف شان برای دریافت این رمز معنوی انجام شود. ✍️حبیبی صالحی 24 ثور 1404 ش 16 ذی قعده 1446 ق https://t.me/habibisalehi https://whatsapp.com/channel/0029VaakRD76RGJJ10wxMR2C https://chat.whatsapp.com/FWhhrRbNeCCEOHXiOoiEu9

📑 گونه های حج و تفاوت آنها حج یکی از شعائر مهم اسلامی است که در آن، مؤمن به سوی خانه خدا رهسپار میشود تا با انجام مناسک مشخص، بندگی خود را به شکل کامل اظهار کند. در فقه اسلامی، حج به سه نوع تمتع، قران و افراد تقسیم میشود. در ادامه، با تکیه بر منابع معتبر فقه حنفی، به بررسی تفاوتهای این اقسام پرداخته و ابعاد فقهی، عملی و دلایل ترجیحی هر نوع را تبیین میکند. فقه اسلامی بر اساس ادله کتاب، سنت، اجماع و قیاس، انواع مناسک حج را به سه نوع تقسیم میکند: تمتع، قران و افراد. این تقسیمبندی از عصر نبوی تا کنون مورد عمل مسلمانان قرار داشته و مورد تأیید تمامی مذاهب چهارگانه اهل سنت است. با این حال، فقه حنفی تفاوتهایی در تطبیق عملی، حکم قربانی، نیت احرام و ترتیب مناسک نسبت به دیگر مذاهب دارد که در این نوشته بدان پرداخته میشود. الف: تعریف انواع حج: 1- حج افراد: افراد در فقه حنفی آن است که شخص تنها با نیت حج احرام میبندد و عمرهای را انجام نمیدهد. ( کاسانی، بدائع الصنائع، ج 2 ص 167؛ ابنالهمام، فتح القدیر، ج۲ ص۵۵۰) 2- حج تمتع: در فقه حنفی، تمتع آن است که شخص در ماههای حج، نخست عمره را انجام داده و پس از فارغشدن از آن و تقصیر یا حلق، از احرام خارج شود؛ سپس در ایام حج دوباره احرام برای حج ببنددز (كاساني، بدائع الصنائع، ج 2 ص 168) 3- حج قران: قران آن است که شخص به نیت عمره و حج با یک احرام داخل شده و تا پایان مناسک در همان احرام باقی بماند، نخست مناسک عمره و سپس مناسک حج را انجام می دهد. (کاسانی، بدائع الصنائع، ج 2 ص 167؛ السرخسی، المبسوط، ج۴، ص۱۵۲) مقایسه میان اقسام سهگانه حج ۱. تفاوت در نیت احرام: الف: افراد: تنها نیت حج است. ب: تمتع: عمره در ماههای حج و سپس نیت حج از همان سال است. ج: قران: نیت همزمان عمره و حج است. تحلیل فقهی: حنفیان قائلاند که اگر کسی احرام به عمره بست، سپس قبل از شروع مناسک عمره نیت حج را به آن ضمیمه کرد، این شخص قارن است. (الکاسانی، بدائع الصنائع، ج۲ ص۱۶۴) ۲. تفاوت در ترتیب و کیفیت اعمال: الف: افراد: طواف قدوم، باقیماندن در احرام، انجام مناسک حج؛ سپس اگر خواست عمرهای مستقل انجام دهد. ب: تمتع: طواف و سعی برای عمره، تقصیر یا حلق، خروج از احرام؛ سپس احرام برای حج. ج: قران: طواف قدوم، باقیماندن در احرام، انجام مناسک حج با همان احرام. ۳. تفاوت در انجام قربانی: الف: افراد: قربانی واجب نیست، مگر آنکه نذر کرده باشد. ب: تمتع و قران: قربانی (هَدی) واجب است. دلیل فقهی این مسئله، آیه ۱۹۶ سوره بقره است، خدای متعال میفرماید: «فَمَن تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ؛ هرکسی از عمره بهره مند گردد؛ سپس اعمال حج را آغاز کند، آنچه از قربانی برای او میسر شد، ذبح کند.» (البقره: 196) مفسرین حنفی بر این باورند که این حکم شامل قارن نیز میشود. (ابنعابدین شامی، رد المحتار، ج۲ ص۴۹۸) ۴. تفاوت در مدت احرام: الف: تمتع: دو احرام مجزا، با فاصلهای کوتاه است. ب: قران و افراد: احرام ممتد تا پایان ایام تشریق است. (السرخسی، المبسوط، ج۴، ص۱۵۶) ۵. حکم اهل مکه: در فقه حنفی، اهل مکه نمیتوانند حج تمتع و قرآن انجام دهند، چون شرط آن «خارج بودن از حرم» است. اهل مکه تنها حج افراد انجام می دهند. (الکاسانی، بدائع الصنائع، ج۲ ص169) 6. ترجیح اقسام حج در فقه حنفی: در مذهب حنفی، قران افضلترین نوع حج برای حاجیان خارج از مکه دانسته شده است. (الکاسانی، بدائع الصنائع، ج ص 2 ص 175؛ الطحاوی، شرح معانی الآثار، ج۲ ص۴۰) دلایل ترجیح قران: فقه حنفی با استناد به عمل پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم و روایات صحاح، حج قران را ترجیح میدهد: الف: عمل رسول الله (ص) در حجةالوداع قران بود. (ابن الهمام، فتح القدیر، ج۲ ص۵۵۲؛ محمد بخاری، صحیح البخاری، ح ۱۵۶۸) ب: جمع بین دو عبادت در یک احرام، ثواب بیشتری دارد. (الکاسانی، بدائع الصنائع، ج ص 2 ص 175) ج: قربانی از احکام آن است که موجب فضیلت میگردد و دو قربانی در آن انجام می شود. (الکاسانی، بدائع الصنائع، ج ص 2 ص 175) د: هردو احرام حج و عمره از آفاق انجام می شود. (الکاسانی، بدائع الصنائع، ج ص 2 ص 175) تطبیق تاریخی: امام ابوحنیفه نقل کرده است که بیشترین صحابهای که با پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم حج کردند، قران انجام دادند. (الطحاوی، شرح معانی الآثار، ج۲، ص۳۸) عبدالله بن مسعود رضی الله عنه نیز میفرمود: «ما رأیت النبی إلا محرماً بالحج والعمرة معاً؛ هرگاه که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را دیده ام، احرام حج و عمره، هردو را بسته بود.» (مسلم نیشاپوری، صحیح مسلم، ح ۱۲۳۹) خلاصه اینکه، فقه حنفی بر پایه تحلیل دقیق نصوص و عملکرد پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم، حج قران را برای غیر اهل مکه افضل میداند. تمتع برای کسی است که قربانی ندارد یا عمره را جدا میخواهد انجام دهد. حج افراد نیز برای اهل مکه یا کسانی که فقط نیت حج دارند مشروع است. شناخت این سه نوع حج برای زائران خانه خدا اهمیت فراوان دارد تا بر اساس توان، نیت و شرایط خود، بهترین نوع آن را در این سفر مبارک معنوی، انتخاب نمایند. ✍️حبیبی صالحی 27 ثور 1404 ش 19 ذی قعده 1446 ق https://t.me/habibisalehi https://chat.whatsapp.com/FWhhrRbNeCCEOHXiOoiEu9 https://whatsapp.com/channel/0029VaakRD76RGJJ10wxMR2C

📑 احسان؛ عالیترین مرتبه دینداری اسلام دینی است که در آن ایمان نه تنها به ظاهر اعمال، بلکه به کیفیت و نیت درونی آن نیز توجه دارد. در حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم که به «حدیث جبرئیل» معروف است، مراتب دینداری به سه بخش: اسلام، ایمان و احسان تقسیم شدهاند. این سه مرحله، مراتب رشد انسان در عبودیت را نشان میدهند. در این میان، احسان بلندترین درجه و غایت سیر الی الله است که در آن عبد، خویش را در محضر پروردگار احساس میکند. همچنان احسان به عنوان عالیترین مرحله از مراتب دینداری در اسلام، نقش بنیادینی در تکامل اخلاق فردی، توازن روابط اجتماعی، و تنظیم عدالت در ساحتهای مختلف زندگی دارد. الف: مفهومشناسی: احسان در لغت به معنای نیکی کردن، زیبا ساختن و کامل انجام دادن است (ابن منظور، لسان العرب، کلمه: حسن). در اصطلاح، احسان آن است که انسان الله متعال را چنان عبادت کند که گویی او را میبیند، و اگر او را نمیبیند، بداند که خدا او را میبیند. (محمد بخاری، صحیح البخاری، ح 50). این تعریف نبوي از احسان، دو بعد مهم را شامل است: یکی شهود قلبی: که عبادت را با کیفیت عالی همراه میکند و دیگری مراقبه درونی: که باعث میشود انسان حتی در خفا از گناه بپرهیزد. ب: احسان در قرآن و سنت: در قرآن کریم، احسان بارها مورد توجه قرار گرفته و در فراز آیات معتددی یاد شده است، می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ؛ بیگمان خداوند نیکوکاران را دوست دارد.» (البقرة: 195) همچنین، فرمان الهی درباره احسان به والدین، خویشاوندان، یتیمان و مساکین بارها تکرار شده است (نساء: 36؛ اسراء: 23). از سوی دیگر، پیامبر اکرم (ص) در احادیث متعدد، احسان را غایت ایمان دانسته و فرمودند که: «الإحسان أن تعبد الله كأنك تراه؛ الله متعال را چنان عبادت کنی که گویی او را میبینی.» (مسلم نیشاپوری، صحیح مسلم، ح 9). ج: مراتب دینداری: حدیث جبرئیل دینداری را در سه سطح مطرح میکند: اسلام، ایمان و احسان 1. اسلام: انجام ظاهری اعمال عبادی مانند نماز، روزه، زکات. 2. ایمان: باور قلبی به اصول عقیدتی. 3. احسان: عبادت از روی شهود و حضور قلب. احسان در این تقسیم، مرحله کمال و بلوغ روحی دیندار است که از انجام تکلیف فراتر رفته و به زیبایی در نیت و عمل میانجامد (غزالی، احیاء علومالدین، ج4، ص270). د: ابعاد احسان در زندگی: 1. احسان در اخلاق فردی: محسن در بعد فردی کسی است که همواره خود را در محضر خدا میبیند، از گناه پرهیز میکند، و در عبادت، خلوص و کیفیت را مقدم میدارد. چنین انسانی اهل تواضع، ادب، و حیا است (ابن قیم الجوزی، مدارج السالکین، ج2، ص365). 2. احسان در روابط اجتماعی: در روابط انسانی، احسان فراتر از عدالت است. قرآن در کنار عدالت، احسان را لازم میداند و می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ؛ خدای متعال شما را به عدالت و احسان دستور می دهد.» (النحل: 90). انسان محسن، در روابط اجتماعی اهل گذشت، نیکی، و مهربانی است؛ حتی با دشمن خود. 3. احسان در سیاست و مدیریت: در مدیریت اسلامی، احسان به معنای عدالت، دلسوزی، مشورت و مدارا با مردم است. زمامدار محسن کسی است که خود را خادم مردم میداند، نه ارباب آنان (ابوالحسن ماوردی، الأحکام السلطانیة، ص34). 4. احسان در اقتصاد: احسان در اقتصاد، شامل ميان روي در مصرف، انصاف در معاملات، کمک به نیازمندان، و ترک احتکار و خیانت در بازار است. محسن در تجارت کسی است که از سودجویی بیرحمانه پرهیز میکند و به رفاه عمومی میاندیشد (کاشانی، محجّةالبيضاء، ج4، ص112). 5. احسان در تبلیغ دینی: در دعوت دینی، احسان به معنای محبت، صداقت، و احترام به مخاطب است. پیامبران با احسان دعوت کردند، نه با اجبار و خشونت (طه: 44). هـ: آثار احسان: احسان، نه تنها مرتبهای از دینداری است؛ بلکه ثمراتی عظیم در زندگی فردی، خانوادگی، اجتماعی و اخروی دارد. در ادامه چند موردی از آثار احسان را به طور مختصر بیان می کنیم: 1. رضایت و محبت الهی: آدمی با احسان رضایت خداوند متعال و محبت وی را به دست می آورد. چنانکه می فرماید: «خداوند نیکوکاران را دوست دارد» (البقرة: 195). 2. آرامش باطنی و طمأنینه قلبی: انسان های محسن از اضطراب و تردید رهایی می یابند و به آرامش باطنی و سکون قلبی دست می یابند. 3. قرب معنوی و درجات بلند بهشت: انسان های محسن در نتیجه ای احسان شان، از قرب معنوی برخوردار شده و به درجات بلند بهشت نایل می شوند. خدای متعال می فرماید: «لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا الْحُسْنَى وَزِيَادَةٌ؛ برای کسانی که احسان کرده اند، پاداش نیکو (بهشت) و افزون بر آن (رؤیت باری تعالی) است.» (یونس: 26) 4. محبوبیت اجتماعی: احسان باعث ایجاد اعتماد عمومی گردیده و در جامعه، انسجام و نظم به وجود می آید و روابط اجتماعی محکم میشود. 5. عامل نجات: احسان آدمی را از بلاهای دنیوی و اخروی و سرانجام از گرفت خداوند متعال نجات می دهد. خدای متعال فرموده اند: «ما علی المحسنین من سبیل؛ بر نیکوکاران هیچ راه سرزنش نیست.» (التوبة: 91). 6. تزکیه نفس: احسان موجب پالایش نفس از صفات رذیله میگردد. 7. اصلاح ساختار زندگی: احسان، عدالت را تحقق میبخشد و ساختارهای اجتماعی و اقتصادی زندگی انسان، اصلاح می گردد. 8. پایداری در راه حق: انسان های محسن در نتیجه احسان و نیکوکاری شان، در راه حق پایدار می مانند و از آن منحرف نمی گردند. خدای متعال می فرماید: «إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَيَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ؛ همانا هرکس پرهیزگاری کند و صبر نماید، بی گمان خدای متعال پاداش نیکوکاران را ضایع نمی کند.» (یوسف: 90) خلاصه اینکه، احسان عالیترین مرحله از دینداری است که مؤمن را از مرز تکلیفگرایی عبور داده و به عشق، مراقبه، نیکی و زیبایی میرساند. چنین روحیهای اگر در سطح فردی، خانوادگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نهادینه شود، نه تنها که انسانساز است؛ بلکه تمدنساز نیز خواهد بود. ✍️حبیبی صالحی 23 ثور 1404 ق https://t.me/habibisalehi https://chat.whatsapp.com/FWhhrRbNeCCEOHXiOoiEu9 https://whatsapp.com/channel/0029VaakRD76RGJJ10wxMR2C

📑سعی صفا و مروه؛ تلاش عاشقانه در میان خوف و رجا سعی بین صفا و مروه یکی از مهمترین و پرمعناترین مراحل مناسک حج و عمره است که در آن زائراه خانه خدا، در بین دو تپه صفا و مروه به حرکت در میآیند. این عمل بهطور ظاهری یک حرکت فیزیکی است؛ اما در بُعد معنوی، سعی نمایانگر تلاش عاشقانه و صادقانه انسان در مسیر رسیدن به رضا و قرب الهی است. در ادامه، به تحلیل سعی صفا و مروه از دیدگاه معنوی و عرفانی پرداخته و نشان میدهیم که این عمل چگونه نمایانگر مبارزه در میان خوف و رجا و تلاش برای رسیدن به مقامات عالیه در سیر و سلوک روحانی است. سعی صفا و مروه بهعنوان یکی از مناسک مهم حج، از دورههای پیش از اسلام در میان اعراب وجود داشت و در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم، بهعنوان یک عمل عبادی با ویژگیهای خاص شرعی مطرح گردید. این عمل معنای عمیقتری فراتر از یک فعالیت فیزیکی ساده دارد. در حقیقت، سعی یکی از رموز سلوک معنوی است که در آن انسان تلاش میکند تا با عبور از میان دو نقطه، یکی از خوف و دیگری از رجا، بهسوی قرب الهی حرکت کند. ۱. تاریخچه سعی صفا و مروه: سعی میان صفا و مروه بهعنوان یکی از اعمال اصلی حج از زمان حضرت ابراهیم علیه السلام و خانوادهاش آغاز شده است. در قرآن کریم نیز بهطور صریح به این عمل اشاره شده و خداوند متعال میفرماید: «إِنَّ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّـهِ؛ همانا صفا و مروه از شعائر (نشانه های) خدای متعال است.» (البقره: 158) این آیه شریفه بهوضوح نشان میدهد که سعی بین صفا و مروه از شعایر خداوند متعال است و انجام آن در مناسک حج جایگاه ویژهای دارد. از آن زمان تاکنون، مسلمانان با پیروی از سنت خانواده ابراهیمی و سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم این عمل را بهعنوان نمادی از تلاش و عبور از سختیها برای رسیدن به خداوند متعال انجام میدهند. ۲. سعی بین صفا و مروه از دیدگاه فقهی: در فقه اسلامی، سعی میان صفا و مروه بهعنوان یک عمل واجب در مناسک حج و عمره شناخته میشود. حاجیان باید هفت مرتبه میان این دو تپه حرکت کنند، بهطوریکه یک دور از صفا به مروه، یک دور سعی کامل شمرده می شود. هرچند این عمل در ظاهر یک حرکت بدنی است، اما در معنای عمیقتر، نوعی تمرین روحی و جسمی برای رسیدن به هدف عالی انسانی است. آری، حرکت از صفا به مروه نمادی از حرکت بهسوی خداوند متعال و و در حقیقت، ترک دنیا و تعلقات آن است. ۳. سعی میان صفا و مروه و رمز تلاش عاشقانه: سعی میان صفا و مروه نهفقط بهعنوان یک حرکت جسمانی؛ بلکه بهعنوان نمادی از تلاش عاشقانه در مسیر قرب الهی تلقی میشود. در این مسیر، حاجی باید در میان دو تپه حرکت کند که نمایانگر دو حالت مختلف روحی انسان است: صفا: نماینده صفای باطن و تقوا است، جایی که انسان باید از تمام گناهها و زشتیها خود را پاک کند و بهسوی خداوند متعال حرکت کند. مروه: نماینده حرکت بهسوی معشوق است، جایی که انسان با تمام وجود در جستجوی رضایت و قرب خداوند متعال است. حرکت میان این دو تپه نهفقط یک حرکت فیزیکی بلکه حرکتی است از خوف و رجا، جایی که انسان در حرکت از صفا به مروه و برعکس، در حالتِ ترس از عذاب الهی و امید به رحمت خداوند قرار میگیرد. این حرکت در حقیقت، نمادی از سلوک عاشقانه و کوشش انسان برای رسیدن به معشوق الهی است. ۴. سعی صفا و مروه؛ تلاش میان خوف و رجا: خوف و رجا دو ویژگی اساسی در مسیر سلوک معنوی هستند که در بسیاری از اعمال عبادی مسلمانان نمود پیدا میکنند. سعی میان صفا و مروه نیز نمونهای از این تلاش میان خوف و رجا است. خوف: در مرحله صفا، انسان باید از گناه و آلودگیهای روحی بترسد و از آنها دوری کند. این مرحله نمایانگر ترس از عذاب الهی و تلاش برای پاکسازی از ناپاکیهاست. رجا: در مرحله مروه، انسان باید به رحمت و مغفرت الهی امید داشته باشد و بهسوی خداوند متعال حرکت کند. این مرحله نمادی از امید به بخشش خداوند و رسیدن به قرب الهی است. در این حالت، انسان با حرکت میان صفا و مروه، در واقع بهطور همزمان از خوف خداوند متعال و از رجا به رحمت او حرکت میکند. این تلاش عاشقانه میان این دو نقطه، یکی از نشانههای تلاش انسان در مسیر رسیدن به کمال و سعادت ابدی است. ۵. سعی صفا و مروه در آثار عرفانی: عرفای اسلامی به سعی میان صفا و مروه از منظر عمیقتری پرداختهاند و آن را نمادی از سلوک درونی و تکامل روحی انسان دانستهاند. در آثار بزرگان عرفانی چون مولانا، سعی میان صفا و مروه بهعنوان نمادی از تلاش در مسیر عشق الهی و نزدیکی به معشوق تفسیر شده است. مولانای جان می گوید: «جان چشم تو ببوسد و بر پات سر نهد/ ای مروه را بدیده و بر رفته بر صفا». (مثنوی معنوی) خلاصه اینکه، سعی میان صفا و مروه نهفقط یک عمل فقهی در مناسک حج است؛ بلکه نمادی از تلاش عاشقانه در مسیر رسیدن به قرب الهی است. این عمل، که از خوف و رجا در دل انسان شکل میگیرد، نمایانگر مسیر سختی است که انسان باید برای رسیدن به کمال طی کند. از دیدگاه عرفانی، سعی صفا و مروه نمادی از سلوک روحانی است که در آن انسان از خوف خداوند و از رجا به رحمت و بخشش الهی حرکت میکند. در این مسیر، انسان در تلاش است تا از تعلقات دنیوی رها شود و بهسوی معشوق الهی حرکت کند. بنابراین، سعی میان صفا و مروه نهفقط یک حرکت فیزیکی؛ بلکه یک تمرین معنوی و روحانی است که میتواند انسان را در مسیر قرب الهی قرار دهد. ✍️حبیبی صالحی 27 ثور 1404 ش 19 ذی قعده 1446 ق https://t.me/habibisalehi https://chat.whatsapp.com/FWhhrRbNeCCEOHXiOoiEu9 https://whatsapp.com/channel/0029VaakRD76RGJJ10wxMR2C

📑طواف؛ حرکت به سوی مرکز توحید طواف، یکی از ارکان اصلی مناسک حج است که در آن مسلمانان در اطراف کعبه، مرکز توحید و یکتاپرستی، به چرخش در میآیند. این عمل به ظاهر یک حرکت فیزیکی است، اما در بُعد معنوی و عرفانی، طواف نماد حرکت روحانی انسان در مسیر خداشناسی و نزدیکی به معشوق الهی است. در این نوشته، طواف بهعنوان نمادی از حرکت بهسوی مرکز توحید و رمز حرکت بهسوی حقیقت واحد بررسی میشود. همچنین، ارتباط طواف با اصول توحید و آثار آن در سلوک معنوی انسانها مورد تحلیل قرار خواهد گرفت. طواف در لغت به معنای چرخیدن و در اصطلاح شرعی بهمعنای حرکت و هفت بار دور زدن در اطراف کعبه است. این عمل یکی از عبادات مهم مسلمانان در مناسک حج و عمره محسوب می شود. کعبه، بهعنوان مرکز توحید، در نگاه مسلمانان محلی است که در آن تجلی یگانگی و بینظیری خداوند متعال است. در قرآن کریم نیز بهطور ضمنی به طواف اشاره شده و این عمل بهعنوان نمادی از بندگی خالصانه و عبودیت در برابر خداوند معرفی میشود. اما طواف تنها یک حرکت فیزیکی نیست؛ بلکه در معنای عمیقتری، طواف نمایانگر حرکت روحانی انسان در جهت توحید و یکتاپرستی است. 1- طواف در قرآن و حدیث: طواف بهعنوان یک عمل عبادی در قرآن کریم و احادیث پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم جایگاه ویژهای دارد. در قرآن کریم، خداوند میفرماید: «وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ لِّيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ؛ و در میان مردم به حج ندا بده، تا پیاده و سوار بر هر شتر لاغری از هر راه دوری به سوی بیایند. تا شاه منافع گوناگون خویش باشند، و در روزهای معین نام خدای متعال را بر چهارپایانی که به آن ها روزی داده ایم، یاد کنند، پس از گوشت آن بخورید و بی نوای فقیر را نیز غذا بدهید.» (حج: 27-28). در این آیه، خداوند متعال از حج و مناسک آن از جمله طواف سخن میگوید. همچنین در حدیثی ازعبدالله بن عمر رضی الله عنهما آمده است که: «طواف خانه خدا عبادت است.» (محمد الشافعی، مسند الشافعي، ج 1 ص 348) این آیات و احادیث نشاندهنده اهمیت بالای طواف در اسلام و ارتباط مستقیم آن با عبودیت و بندگی خداوند است. ۲. طواف و توحید: حرکت به سوی مرکز یکتاپرستی: کعبه، بهعنوان خانه خداوند متعال، در مرکز جهان اسلام قرار دارد و طواف، حرکت در اطراف این خانه مقدس، نماد حرکت انسان در جهت تحقق توحید است. درواقع، کعبه نهتنها خانه¬ی خداوند متعال است؛ بلکه نماد تجلی یگانگی و بینظیری خداوند متعال در جهان است. طواف نمایانگر یک حرکت بهسوی مرکز است، مرکز توحید که هیچ چیز و هیچکس جز خداوند متعال در آن مقام وجود ندارد. در این حرکت، انسان با چرخش در اطراف کعبه، بهطور نمادین در حرکت بهسوی حقیقت واحد و بیچون و چرای خداوند متعال است. هر دوری که حاجی در اطراف کعبه میزند، در واقع بهسمت مرکز توحید حرکت میکند و این حرکت، مانند سیر و سلوک روحانی در زندگی انسان است که هدف آن رسیدن به قرب الهی است. ۳. طواف و تذکر توحید: طواف، همانطور که در ظاهر در اطراف کعبه صورت میگیرد، در باطن، یک حرکت معنوی است که انسان را به یاد توحید و یکتاپرستی میاندازد. این عمل، بهعنوان یکی از مهمترین مناسک حج، به مسلمانان یادآوری میکند که تنها خداوند متعال است که شایسته¬ی پرستش و بندگی است و تمام موجودات و مخلوقات باید در خدمت او قرار گیرند. حرکت در اطراف کعبه، در حقیقت نمادی از حرکت در مسیر توحید خداوند متعال است، و این حرکت، بهعنوان نمادی از سیر و سلوک معنوی، انسان را از تعلقات دنیوی جدا میکند و بهسوی خداوند میبرد. در این مسیر، انسان باید از تمام عوامل بازدارنده و پردههای تفرقهآمیز رها شود و تنها بر خداوند متعال تمرکز کند. این حرکت در طواف، نهفقط بهعنوان یک عمل فیزیکی؛ بلکه بهعنوان یک تمرین معنوی برای رسیدن به کمال و نزدیکی به خداوند متعال تعبیر میشود. ۴. طواف در دیدگاههای عرفانی: عرفای اسلامی، طواف را نمادی از سلوک معنوی و روحانی میدانند. در آثار بزرگان عرفانی مانند مولانا، طواف بهعنوان نمادی از حرکت روحانی و تلاشی برای رسیدن به حقیقت واحد تفسیر میشود. این سخن مولانا بهوضوح نشان میدهد که طواف، نهفقط یک حرکت فیزیکی در اطراف خانه خدا است، بلکه یک حرکت روحانی در جهت پاکسازی دل از تعلقات دنیوی و حرکت بهسوی توحید خداوند متعال است. در این دیدگاه، طواف نمادی از سیر و سلوک روحانی است که در آن انسان باید از خود عبور کند و به حقیقت الهی نزدیک شود. ۵. طواف و تلاش برای تحقق توحید در زندگی روزمره: طواف تنها در مناسک حج بهعنوان یک عمل فیزیکی و عبادی مطرح نیست؛ بلکه باید این مفهوم را در زندگی روزمره نیز پیادهسازی کرد. انسان مسلمان باید در تمام جنبههای زندگی خود، از طریق افعال، رفتارها، و گفتارهایش، حرکت بهسوی توحید را در نظر داشته باشد. در حقیقت، طواف در حج نمادی از طواف در زندگی است، جایی که انسان باید در اطراف مرکز توحید که همان خداوند متعال است حرکت کند. هر عمل مسلمان باید با نیت قرب به خداوند متعال انجام گیرد و از هر چیزی که انسان را از این حرکت بازدارد، باید دوری کند. بنابراین، طواف، بهعنوان یک عمل معنوی، باید در تمام جنبههای زندگی فردی و اجتماعی مسلمان منعطف و پیادهسازی شود. خلاصه اینکه، طواف، بهعنوان یکی از ارکان اصلی حج، نمادی از حرکت انسان بهسوی مرکز توحید است. این عمل نهفقط یک حرکت فیزیکی در اطراف کعبه است؛ بلکه نمادی از حرکت روحانی و سلوک در جهت خداشناسی و قرب الهی است. در این حرکت، انسان از تعلقات دنیوی رها میشود و بهسوی حقیقت واحد و بیچون و چرای خداوند حرکت میکند. طواف همچنین یادآور تلاش انسان برای تحقق توحید در زندگی روزمره است، جایی که مسلمان باید در تمامی ابعاد زندگی خود، از افعال و رفتارها تا نیتها و انگیزهها، حرکت بهسوی خداوند و توحید را دنبال کند. در نهایت، طواف نهفقط یک عمل عبادی است؛ بلکه یک تمرین معنوی برای پاکسازی دل و نزدیک شدن به خداوند جل جلاله است. ✍️حبیبی صالحی 25 ثور 1404 ش 17 ذی قعده 1446 ق https://t.me/habibisalehi https://chat.whatsapp.com/FWhhrRbNeCCEOHXiOoiEu9 https://whatsapp.com/channel/0029VaakRD76RGJJ10wxMR2C