
aviinioo/طبیعت/مقالات/مجلات علمی
18 subscribers
About aviinioo/طبیعت/مقالات/مجلات علمی
سلام مهدی هستم اینجا معتبرترین مقالات, مجلات و اخبار روز دنیا در حوزه زیست شناسی و طبیعت رو برای تمام فارسی زبانان ترجمه و خلاصه میکنم . هدف من انتشار دانش علمی معتبر و بهروز برای تمام علاقهمندان فارسی زبان به طبیعت است. لینک کامینیوتی اونجا مستند/کتاب/پادکست معرفی میشه همچنین خلاصه مقالات هم اونجا گذاشته میشه -------- https://chat.whatsapp.com/EKWiFy6eMPU7AcUh1yEEEZ
Similar Channels
Swipe to see more
Posts

«تاثیرات تغییرات آب و هوایی بر رفتار کروکودیلها: یک مطالعه علمی» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یافتههای یک تحقیق علمی جدید نشان میدهد که تغییرات آب و هوایی در حال تغییر رفتار کروکودیلها است و این مسئله میتواند پیامدهای ناگواری برای بقای این حیوانات داشته باشد. محققان در این مطالعه دریافتند که با افزایش دمای هوا، کروکودیلها زمان بیشتری را صرف خنک کردن بدن خود میکنند و مدت زمان کمتری را به غواصی اختصاص میدهند. این تحقیق که بین سالهای 2008 تا 2023 در ذخیرهگاه حیات وحش استیو ایروین در کوئینزلند استرالیا انجام شد، بر روی 203 کروکودیل رودخانهای (همچنین به نام کروکودیلهای آب شور شناخته میشوند) تمرکز داشت. محققان با استفاده از دستگاههای صوتی کاشته شده در زیر پوست کروکودیلها، دمای بدن آنها را به طور مداوم ردیابی کردند. این دستگاهها سیگنالی به گیرنده نزدیک ارسال میکردند و از ردیابهای اضافی برای نظارت بر زمان غواصی و مدت زمان آن استفاده میشد. نتایج این مطالعه نشان داد که زمانی که دمای محیط گرمتر بود، رفتار خود خنک کننده در کروکودیلها بیشتر مشاهده میشد. محققان به این نتیجه رسیدند که اگر یک کروکودیل برای مدت طولانی (بین 30 دقیقه تا 24 ساعت) شناسایی نمیشد و سپس دوباره با دمای بدن متفاوت (بالاتر یا پایینتر) ظاهر میشد، احتمالاً رفتار خود را برای تنظیم دمای بدن تغییر داده است. کروکودیلها این کار را با قرار گرفتن در معرض نور خورشید برای افزایش دما یا جستجوی مکانهای خنک برای کاهش دما انجام میدهند. بر اساس دادههای ردیابی، کروکودیلها همچنین در زمانهای گرمتر، برای مدت زمان کوتاهتری به زیر آب شیرجه میزدند. در طول دوره مطالعه، محققان حدود 6.5 میلیون خوانش دما از کروکودیلها ثبت کردند و مشاهده نمودند که بالاترین دمای بدن تا 0.55 درجه سانتیگراد افزایش یافته است. نکته قابل توجه این بود که 135 کروکودیل حداقل یک بار دمای بدنشان بالاتر از 32 درجه سانتیگراد ثبت شد و یک کروکودیل در سال 2021 به مدت بیش از یک ماه دمای بدنش بالای 32 درجه سانتیگراد بود. محققان دریافتند که بالاترین دمای بدن کروکودیلها با دورههای ال نینو همزمان بودهاست. ال نینو، پدیدهای طبیعی است که باعث ایجاد جریانهای غیرعادی گرم در اقیانوس آرام و به دنبال آن، دورههای گرم و خشک در خشکی میشود. به باور دانشمندان، فراوانی دورههای ال نینو به دلیل تغییرات آب و هوایی در حال افزایش است. هنوز به طور دقیق مشخص نیست که چگونه این تغییرات رفتاری بر بقای کروکودیلها تأثیر خواهد گذاشت. اگرچه کروکودیلها به دماهای بالا سازگار شدهاند، اما افزایش دورههای هوای گرم ممکن است توانایی آنها را در شکار کاهش دهد. کروکودیلها به عنوان شکارچیانی کمینگر شناخته میشوند که معمولاً برای غافلگیری طعمه در سواحل رودخانه به زیر آب میروند. تغییر رفتار آنها به این معناست که هر دقیقهای که صرف خنک کردن بدن خود میکنند، زمانی است که از دست میدهند و نمیتوانند به فعالیتهای حیاتی دیگری مانند شکار، تولید مثل یا جستجوی غذا بپردازند. این امر میتواند در آینده تأثیرات غیرمستقیمی بر سلامت و بقای آنها داشته باشد. مطالعات آزمایشگاهی همچنین نشان داده است که کروکودیلها در زمان گرم شدن هوا، نمیتوانند نفس خود را برای مدت طولانی حبس کنند و زمان بیشتری طول میکشد تا دوباره به سطح آب بیایند. این مسئله میتواند توانایی آنها را در شکار و کمینکردن طعمه تحت تأثیر قرار دهد. این تحقیق نشان میدهد که تغییرات آب و هوایی نه تنها بر محیط زیست و گونههای مختلف تاثیر میگذارد، بلکه رفتار حیوانات را نیز تغییر داده و میتواند پیامدهای جدی برای بقای آنها داشته باشد. ادامه تحقیقات در این زمینه ضروری است تا درک بهتری از اثرات بلندمدت این تغییرات رفتاری بر جمعیت کروکودیلها و سایر گونههای جانوری به دست آید. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ منبع: National Geographic Indonesia


« ژول ورن اختراعاتی که از دل داستان ها بیرون آمدند. نگاهی به اختراعات پیش بینی شده توسط ژول ورن» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ژول ورن، نویسنده فرانسوی قرن نوزدهم، نه تنها با رمانهای ماجراجویانهاش قلبها را تسخیر کرد، بلکه با تخیل بیحد و مرز خود، اختراعاتی را به تصویر کشید که در زمان او، فراتر از داستانهای علمی-تخیلی به نظر میرسیدند. ورن، با نگاهی رویایی و ذهنیتی خلاق، دنیایی از فناوریهای پیشرفته را در صفحات رمانهایش زنده کرد. شگفتانگیز است که بسیاری از این ایدهها، با گذر زمان، رنگ واقعیت به خود گرفتند، هرچند نه همیشه به شکلی که او در داستانهایش تصور کرده بود. در این مقاله، به سفری در میان ده اختراع شگفتانگیز میرویم که ژول ورن در رمانهایش پیشبینی کرد و به بررسی سرنوشت آنها در دنیای واقعی میپردازیم. خواهیم دید که کدام یک به حقیقت پیوستند، کدامها هنوز در حد رویا باقی ماندهاند و ایدههای ناب ورن، چه شباهتها و تفاوتهایی با معادلهای واقعی خود دارند. ۱. زیردریایی ناتیلوس: سفری به اعماق واقعیت (با کمی تفاوت) در رمان مشهور "بیست هزار فرسنگ زیر دریا"، ژول ورن کاپیتان نمو مرموز و زیردریایی پیشرفتهاش، ناتیلوس را به جهانیان معرفی کرد. این زیردریایی که در سال ۱۸۷۰ در رمان متولد شد، با نیروی برق کار میکرد، کاملاً خودکفا بود و به لطف سیستم باتریهای قابل شارژ، میتوانست مدتهای طولانی در اعماق اقیانوس به گشت و گذار بپردازد. در سال ۱۸۸۸، نخستین زیردریایی الکتریکی کاربردی به نام "Gymnote" در فرانسه ساخته شد. اگرچه این زیردریایی اولیه، بسیار ابتداییتر از ناتیلوس افسانهای بود و استقلال محدودی داشت، اما گامی بزرگ به سوی تحقق رویای ورن محسوب میشد. با گذشت زمان، زیردریاییهای پیچیدهتر و پیشرفتهتری با استقلال بیشتر، مانند زیردریاییهای هستهای، پا به عرصه وجود گذاشتند. با این حال، هیچگاه تجمل، خودکفایی و کاربری غیرنظامی ناتیلوس، در زیردریاییهای واقعی بازسازی نشد، چرا که این وسایل نقلیه، عمدتاً برای اهداف نظامی توسعه یافتند. ۲. شهرهای زیرآبی: رویایی دست نیافته (فعلاً!) کاپیتان نمو، در "بیست هزار فرسنگ زیر دریا"، رویای ایجاد یک جامعه آرمانشهری در زیر آب را در سر داشت، جامعهای کاملاً خودکفا با مزارع زیرآبی و سازههای مسکونی پایدار، دور از جنگها و کشمکشهای دنیای روی زمین. این رویا، هرگز در رمان محقق نشد و همچنان یک ایده ناب باقی ماند. اگرچه زیستگاههای زیرآبی در طول زمان ساخته شدهاند، اما این سازهها، فضاهای کوچک و محدودی هستند که از طریق سطح زمین قابل دسترسیاند، مانند آکواریومها یا رستورانهای زیرآبی. هنوز خبری از شهرهای زیرآبی بزرگ و قابل سکونت، چه برسد به شهرهای خودکفا، نیست. به نظر میرسد که رویای شهرهای زیرآبی ورن، هنوز بسیار دور از دسترس باشد، اگر اساساً دستیافتنی باشد. مشکلات فنی متعددی، تحقق دیدگاه کاپیتان نمو را در حال حاضر غیرممکن میسازد. از منظر ساختاری، فشار آب در اعماق دریا، نیازمند استفاده از مواد بسیار مقاوم و کاملاً نفوذناپذیر به آب است، و هر چه ساختوساز عمیقتر شود، این چالش دشوارتر میگردد. از نظر خودکفایی نیز، دو مسئله اساسی وجود دارد: حفظ سیستمهای پشتیبانی حیات پایدار در زیر دریا و مدیریت تولید غذا در مقیاسی که بتواند جمعیت ساکنان شهر را تغذیه کند. ۳. موشک فضایی: سفری به ماه، به روشی متفاوت در یکی دیگر از رمانهای مشهور ورن، "از زمین تا ماه"، او موشکی سرنشیندار را توصیف میکند که قادر به سفر به ماه و بازگشت به زمین است. این رمان که در سال ۱۸۶۵ منتشر شد، بیش از یک قرن پیش از نخستین سفر سرنشیندار به ماه، این رویداد را پیشبینی کرد. در آن زمان، چنین ایدهای کاملاً علمی-تخیلی به نظر میرسید. با این حال، فناوری به کار رفته در واقعیت، تفاوت چشمگیری با تصور ورن داشت، به ویژه در زمینه پرتاب موشک از زمین. در رمان، موشک با استفاده از یک توپ غولپیکر پرتاب میشود، روشی که به دلیل نیروی عظیمی که برای پرتاب موشک به ترموسفر (بالاتر از ۱۰۰ کیلومتری سطح زمین) لازم است، غیرممکن به نظر میرسد. سیستمهای موشکی واقعی، مبتنی بر پیشرانههای قدرتمند و سوختهای شیمیایی هستند. ۴. هلیکوپتر و پهپاد: پرواز عمودی و ظهور آلباتروس مدرن و در رمان "رابور فاتح" (۱۸۸۶)، ورن "آلباتروس" را به تصویر کشید، یک هواپیمای چندملخی که به پرواز عمودی دست مییافت. این ایده، پیشدرآمدی بر هلیکوپتر بود. اصل کارکرد هر دو وسیله مشابه است: استفاده از روتورهایی که با سرعت بالا میچرخند تا وسیله را در هوا نگه دارند. با این حال، آلباتروسِ ورن با نیروی برق کار میکرد و سرعتهای چشمگیری داشت، در حالی که هلیکوپترهای مدرن به موتورهای احتراقی متکی هستند و سرعت آنها محدودتر است. با این وجود، ایده آلباتروس در دوران مدرن، با اختراع پهپادها، دوباره زنده شده است. پهپادها شباهتهای بسیاری با وسیله نقلیه خیالی ورن دارند. نقطه قوت آنها، استفاده از مواد سبکوزن و الکتریسیته به عنوان منبع انرژی است که به آنها اجازه میدهد به سرعتهای قابل توجهی نسبت به اندازه خود دست یابند. اما هنوز وسیلهای سرنشیندار که مزایای هر دو اختراع را ترکیب کند، به وجود نیامده است. ۵. کشتی یخشکن: فتح قطب شمال، به سبک ورن بالاخره، به اختراعی میرسیم که بدون هیچ "اما و اگر"ی به واقعیت پیوست. در سال ۱۸۹۷، ورن رمان "ابوالهول یخی" را منتشر کرد، یکی از داستانهای کمتر شناختهشده او که حول محور سفری به قطب جنوب میچرخد. شخصیتهای داستان، با یک کشتی یخشکن سفر میکنند، چیزی که امروزه برای ما کاملاً عادی به نظر میرسد، اما در زمان ورن، با فناوریهای دریایی موجود، وجود نداشت. حتی بهترین کشتیها نیز در برابر کوههای یخ آسیبپذیر بودند، نمونه تلخ آن، کشتی تایتانیک بود که در سال ۱۹۱۲ غرق شد، کشتیای که علیرغم این فاجعه، در زمان خود فوقالعاده ایمن محسوب میشد. ورن در رمان خود، زیاد روی فناوری کشتی یخشکن تمرکز نکرد و "Halbrane"، کشتی داستانی خود را صرفاً به عنوان یک کشتی فوقالعاده محکم توصیف کرد. یخشکنهای واقعی، به نیروی بیرحمانه متکی هستند. آنها بدنهای تقویتشده و موتورهای قدرتمندی دارند که به آنها اجازه میدهد با نیروی کافی یخ را بشکنند و شکل خاص بدنه آنها، به شکافتن یخهای فشرده کمک میکند. تنها یک سال پس از انتشار رمان ورن، اولین یخشکن واقعی جهان، "پرماک"، در روسیه ساخته شد. ۶. قطار پرسرعت: سرعت در ریلها، پیش از زمان ورن رمانهای بسیاری نوشت که برخی از آنها کمتر شناخته شدهاند. برای مثال، میتوان به رمان "مصیبتهای یک چینی در چین" (۱۸۷۹) اشاره کرد که در آن، یک اختراع بسیار جالب و کاربردی معرفی میشود: قطاری که با سرعت بالا حرکت میکند. این مفهوم، شبیه به قطارهای پرسرعت امروزی است، هرچند ورن جزئیات دقیقی از فناوری آن ارائه نمیدهد. باید در نظر داشت که در زمان او، قطارها به حداکثر سرعت حدود ۶۰ کیلومتر در ساعت میرسیدند، بنابراین ایده او از "سرعت بالا"، بسیار فراتر از واقعیت آن زمان بود. در حال حاضر، سریعترین قطار موجود، یک قطار شناور مغناطیسی (Maglev) است که میتواند تقریباً دو برابر سریعتر از قطارهای پرسرعت معمولی حرکت کند. رکورد فعلی که در سال ۲۰۱۵ توسط یک مدل آزمایشی ثبت شد، ۶۰۳ کیلومتر در ساعت است. اما در عمل، قطارهای عملیاتی مسافربری تنها به سرعت ۴۳۱ کیلومتر در ساعت میرسند، چرا که وزن مسافران و بار آنها، سرعت را کاهش میدهد. ۷. وسایل نقلیه هوای فشرده: پاک اما ناکارآمد در سال ۱۸۸۹، ورن داستان کوتاهی با عنوان "روزی از روزنامهنگار آمریکایی در سال ۲۸۸۹" منتشر کرد. او در این داستان، جامعهای پیشرفته را به تصویر میکشد که در آن، مردم از وسایل نقلیه بسیار زیستمحیطی استفاده میکنند که با هوای فشرده کار میکنند. ورن، با این ایده، قصد داشت تا به مشکل آلودگی هوا که در شهرهای بزرگ آن زمان به شدت رو به افزایش بود، پاسخ دهد. اختراعی که ورن تصور میکرد، مورد تحقیق قرار گرفت و نمونههای اولیهای از آن ساخته شد، اما در نهایت رها شد، چرا که در عمل ناکارآمد بود. در حالی که هوای فشرده میتواند موتورها را به حرکت درآورد، ذخیرهسازی و بهرهبرداری از آن مشکلساز است. این سیستم، نیازمند مخازن بزرگ هوا است و انرژی لازم برای فشردهسازی هوا، قابل توجه است، به ویژه اگر بخواهید وسیلهای به سنگینی یک خودرو را به حرکت درآورید. به همین دلیل، اکثر وسایل نقلیه پایدار مدرن، الکتریسیته را به عنوان منبع انرژی خود انتخاب کردهاند. ۸. تماسهای ویدیویی: ارتباط تصویری، فراتر از سیم ورن عاشق پیشبینی آینده جوامع بود و هرچند همیشه حق با او نبود، اما در برخی موارد، به طرز شگفتآوری به واقعیت نزدیک میشد. بهترین نمونه از فناوریهایی که او تصور کرد و به واقعیت پیوست، رمان "پاریس در قرن بیستم" است که در سال ۱۸۶۳ نوشته شد، اما تا سال ۱۹۹۴ به فراموشی سپرده شده بود و منتشر نشد. داستان این رمان، در پاریسِ آیندهنگر در سال ۱۹۶۰ اتفاق میافتد، جایی که فناوری به طرز باورنکردنی پیشرفت کرده است... البته برای زمان ورن. این رمان، احتمالاً رویاییترین اثر ورن است، چرا که ایدههای متعددی را مطرح میکند که به واقعیت تبدیل شدهاند، مانند متروی برقی، اتومبیلهای گازسوز، نور فلورسنت و یک سیستم ارتباطی صوتی و تصویری از راه دور به نام "فونو تله فوتو" که به روشی بسیار شبیه به تماسهای ویدیویی مدرن عمل میکند. اگرچه ورن در ایده اصلی ارتباط صوتی و تصویری از راه دور درست حدس زده بود، اما فونو تله فوتو را به عنوان یک سیستم مبتنی بر کابل، شبیه به تلفن معمولی، تصور میکرد. ایده ورن در سال ۱۸۶۳، مانند یک خیالپردازی محض به نظر میرسید، اما نخستین آزمایشها با ارسال تصاویر از راه دور، در دهه ۱۹۲۰ آغاز شد. انقلاب واقعی تماس ویدیویی، در آغاز قرن بیست و یکم و با گسترش اینترنت و پلتفرمهایی مانند اسکایپ که در سال ۲۰۰۳ در زمینه ارتباطات صوتی و تصویری فوری پیشگام بود، رخ داد. ۹. انرژی خورشیدی: درخشش خورشید، در مقیاسی محدود یکی دیگر از آثار پس از مرگ ورن که در سال ۱۹۱۰ منتشر شد، داستان کوتاه "آدم ابدی" بود. در این داستان، انرژی خورشیدی به عنوان منبع اصلی برق مورد استفاده قرار میگیرد و وابستگی به سوختهای فسیلی از بین میرود. زمانی که ورن این داستان را نوشت، ایده استفاده از انرژی خورشیدی برای تولید برق، از نظر تئوری ممکن بود، اما ناکارآمد به نظر میرسید. اولین سلول خورشیدی ابتدایی در سال ۱۸۸۳ ساخته شده بود، اما بازدهی آن بسیار پایین بود. تا اینکه در سال ۱۹۵۴، اولین سلولهای فتوولتائیک کاربردی ساخته شده از سیلیکون، پا به عرصه وجود گذاشتند. امروزه، انرژی خورشیدی به یک منبع کلیدی تجدیدپذیر تبدیل شده است و برای فناوریهای خاصی مانند ماهوارهها، ضروری است. ما امروز، در حال نزدیکتر شدن به دیدگاه ورن در مورد تمدنی با انرژی خورشیدی هستیم، اما متاسفانه، این امر در تمام اقلیمهای سراسر جهان امکانپذیر نیست. به همین دلیل، استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر، منابع مختلفی مانند خورشید، باد و آب را ترکیب میکند. ۱۰. خانه متحرک فیلشکل: رویایی عجیب، با رگههایی از واقعیت و بالاخره، میرسیم به آنچه که یقیناً خیالپردازانهترین اختراع ورن است، "خانه بخار" (The Steam-House). در رمانی که در سال ۱۸۸۰ منتشر شد، ورن ما را به هند مستعمره میبرد، جایی که گروهی از مسافران بریتانیایی، با یک موتور بخار غولپیکر به شکل فیل، در سراسر شبهقاره هند سفر میکنند. این غول مکانیکی، بر روی یک سیستم حرکتی با نیروی بخار به نام Behemoth کار میکند و چندین واگن را پشت سر خود میکشد که به عنوان اتاقک برای قهرمانان داستان عمل میکنند. این تلاقی بین وسیله نقلیه و اقامتگاه، یک خانه متحرک است که میتواند بدون نیاز به ریل، از جنگل و زمینهای صعبالعبور هند عبور کند، چیزی که در زمان ورن، برای هیچ وسیله نقلیهای کاملاً غیرقابل تصور بود. در حالی که هرگز یک فیل بخار کارکرده، مانند آنچه در رمان وجود دارد، ساخته نشد، ایده یک وسیله نقلیه خودکششی با ساختاری شبیه به خانه، معادلهای واقعی دارد. موتورخانهها، به عنوان ترکیبی بین وسیله نقلیه و محل اقامت، وجود دارند. هیچکدام به شکل فیل نیستند، اما در این دنیا، نمیتوان همه چیز را با هم داشت! ژول ورن، با تخیل بیکران خود، نه تنها داستانهای جذاب و هیجانانگیزی خلق کرد، بلکه با پیشبینی بسیاری از اختراعات آینده، به نوعی، مسیر فناوری را نیز ترسیم نمود. اگرچه برخی از ایدههای او، مانند شهرهای زیرآبی و وسایل نقلیه هوای فشرده، هنوز در حد رویا باقی ماندهاند و برخی دیگر، مانند موشک فضایی و تماسهای ویدیویی، با تفاوتهایی به واقعیت پیوستهاند، اما بسیاری از پیشبینیهای او، از زیردریایی و یخشکن گرفته تا قطار پرسرعت و انرژی خورشیدی، به شکل حیرتانگیزی به حقیقت تبدیل شدهاند. میراث ژول ورن، نه تنها در داستانهایش، بلکه در الهامبخشی به نسلهای آینده از دانشمندان و مهندسان برای تحقق رویاهای دیروز، همواره زنده خواهد ماند. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ Historia National Geographic


«برای یک رژیم غذایی پر پروتئین بهتر، لازم نیست بیشتر گوشت بخورید» ---------------------------------- لازم نیست که به طور کامل از استیک دست بکشید. اما شواهد فزاینده نشان میدهد که رژیم غذایی که پروتئین گیاهی بیشتری را در خود جای میدهد، فواید بسیار زیادی برای سلامتی شما دارد. به گفته کریستوفر گاردنر، مدیر مطالعات تغذیه در استنفورد: (بروکلی منبع پروتئین شگفت انگیزی است) همه میدانند پروتئین یک ماده مغذی ضروری است. به شما انرژی میدهد، سیستم ایمنی بدن را تقویت میکند، پوست و دندانهای سالمتر را فراهم میکند و به ساخت عضلات و استخوانهای قویتر کمک میکند. اما گیاهخواران در دنیایی که بیشتر رژیمهای غذایی پر پروتئین بر گوشتهایی مانند گوشت گاو، خوک یا مرغ تمرکز دارند، چه باید بکنند؟ متخصصان تغذیه میگویند نه تنها امکان دریافت پروتئین کافی از طریق رژیم غذایی گیاهی وجود دارد، بلکه خوردن مقدار بسیار بیشتر آن مزایای متمایزی دارد. در واقع، حجم وسیعی از تحقیقات - از جمله یک مطالعه ۳۰ ساله جدید از محققان دانشکده پزشکی هاروارد - نشان میدهد که خوردن پروتئین گیاهی بیشتر میتواند به کاهش خطر سرطان و بیماریهای قلبی و همچنین ارائه مزایای شگفتانگیز برای سلامتی کمک کند. (واقعاً به چه مقدار پروتئین نیاز دارید؟ این عوامل را در نظر بگیرید.) آندره گلن، نویسنده اصلی این تحقیق و دانشمند مدعو در بخش تغذیه دانشکده بهداشت عمومی تی.اچ. چان هاروارد میگوید: «میانگین آمریکاییها نسبت پروتئین گیاهی به حیوانی ۱:۳ میخورند، اما یافتههای ما نشان میدهد که نسبت حداقل ۱:۲ در پیشگیری از بیماریهای قلبی عروقی بسیار مؤثرتر است.» به همین دلیل است که دستورالعملهای غذایی به روز شده جدید برای آمریکاییها خواستار افزایش کلی مصرف پروتئین گیاهی شده است. در اینجا برخی از مزایای منحصر به فرد خوردن غذاهای گیاهی بیشتر و همچنین نکات عملی در مورد چگونگی انجام این کار آورده شده است. پروتئین گیاهی چیست؟ دریافت پروتئینهای گیاهی بیشتر در رژیم غذایی شما ممکن است آسانتر از آن چیزی باشد که فکر میکنید، زیرا منابع پروتئین گیاهی فراوان هستند - و تعدادی از آنها حتی منابع "کامل" هستند که هر نه اسید آمینه مورد نیاز بدن را دارند. جیل ویزنبرگر، متخصص تغذیه ثبت شده مستقر در ویرجینیا و نویسنده کتاب "پیش دیابت: راهنمای کامل" میگوید: «این منابع شامل پسته، دانه شاهدانه، کینوا و غذاهای سویا مانند توفو، شیر سویا، ادامام و سویای تخمیر شده (تمپه) است.» سایر غذاهایی که سرشار از پروتئینهای گیاهی هستند عبارتند از: طیف وسیعی از دانهها، حبوبات، مغزها و غلاتی مانند عدس، گردو، تخمه آفتابگردان، لوبیا سیاه، لوبیای چیتی، لوبیای قرمز، اسپیرولینا، دانه چیا، نخود، تخم کتان، بادام، لپه، بادام زمینی، جو دوسر، سیتان (گلوتن گندم) و غلات باستانی مانند گندم سیاه، جو و تف. دانهها مواد مغذی زیادی را در فضای بسیار کوچکی بستهبندی میکنند - از جمله پروتئین و فیبر. ردیف بالا: تخمه آفتابگردان و دانه شاهدانه. (لوبیا سیاه. لوبیای چیتی. کانلینی. آنها از نظر تغذیهای چگونه مقایسه میشوند؟) سبزیجات رایج مانند ذرت زرد، سیب زمینی، آووکادو، نخود سبز، کلم بروکسل و مارچوبه نیز مقادیر قابل احترامی پروتئین دارند. کریستوفر گاردنر، مدیر مطالعات تغذیه در مرکز تحقیقات پیشگیری استنفورد در کالیفرنیا میگوید: «همچنین اغلب برای مردم تعجب آور است که بروکلی چه مقدار پروتئین دارد - نزدیک به دو گرم در یک فنجان.» ویزنبرگر میگوید: «در حالی که این غذاها ممکن است به صورت جداگانه به اندازه منابع پروتئین حیوانی اسید آمینه نداشته باشند، اما وقتی در طول روز انواع غذاهای گیاهی را میخوریم، تمام اسیدهای آمینه مورد نیاز خود را دریافت میکنیم.» مزایای پروتئین گیاهی نسبت به پروتئینهای حیوانی خوردن پروتئین گیاهی بیشتر مهم است - اما نه فقط به دلیل پروتئین به تنهایی. گاردنر توضیح میدهد: «اگرچه این ماده مغذی برای سلامت کلی ضروری است، اما اکثر قریب به اتفاق آمریکاییها نیاز به پروتئین خود را برآورده کرده و از آن فراتر میروند و موارد نادری از کمبود پروتئین در جمعیت عمومی وجود دارد - حتی در بین گیاهخواران و وگانها.» او میگوید: «در عین حال، میانگین مصرف فیبر آمریکاییها تقریباً نصف مقدار توصیه شده است.» این یکی از بزرگترین مزایای پروتئین گیاهی را برجسته میکند: غذاهایی مانند عدس، نخود سبز، بروکلی، ذرت، دانه چیا، جو، سیب زمینی، کینوا و پسته همگی سرشار از فیبر هستند که برای سلامت دستگاه گوارش، تنظیم قند خون، کاهش سطح کلسترول LDL (بد) و کاهش خطر سرطان و بیماریهای قلبی حیاتی است. (آیا ممکن است کلسترول شما خیلی پایین بیاید؟) منابع گیاهی پروتئین همچنین سرشار از مواد مغذی دیگر مانند منیزیم، مس، منگنز، سلنیوم، ریبوفلاوین و ویتامینهای A، C، K و E هستند - ویتامینها و مواد معدنی که اغلب در پروتئینهای حیوانی وجود ندارند. جن مسر، متخصص تغذیه ثبت شده و رئیس آکادمی تغذیه و رژیم غذایی نیوهمپشایر میگوید: پروتئینهای گیاهی همچنین آنتی اکسیدانها و فیتوشیمیاییهای مهمی را ارائه میدهند. به علاوه چربیهای تک غیراشباع و چند غیراشباع سالم برای قلب. آنها معمولاً کالری بسیار کمتری نیز دارند. ویزنبرگر میگوید: «این، همراه با این واقعیت که نشان داده شده رژیمهای غذایی پر فیبر سیر کننده هستند، از جمله دلایلی است که افرادی که پروتئین گیاهی میخورند، تمایل به داشتن دور کمر کوچکتر و وزن بدن اضافی کمتر دارند.» در همین حال، معایب واقعی برای منابع پروتئین حیوانی وجود دارد. به عنوان مثال، لورا بلوز، متخصص تغذیه ثبت شده و دانشیار بخش علوم تغذیه در دانشگاه کرنل، میگوید که گوشت قرمز و فرآوری شده حاوی سطوح بالایی از چربیهای اشباع شده است - که تحقیقات نشان میدهد میتواند به بیماریهای قلبی عروقی و سایر مشکلات قلبی کمک کند. گوشت قرمز همچنین توسط آژانس بینالمللی تحقیقات سرطان به عنوان یک ماده سرطانزای گروه ۲ طبقهبندی شده است، به این معنی که "احتمالاً" باعث سرطان در انسان میشود - اگرچه مقداری که در آن این اتفاق میافتد تعریف نشده است. (گوشتهای فرآوری شده مانند هات داگ، گوشتهای اغذیه فروشی و بیکن به عنوان یک ماده سرطانزای گروه ۱ طبقهبندی میشوند، به این معنی که شناخته شده است که باعث سرطان میشوند.) (اینها بهترین منابع پروتئین برای یک رژیم غذایی متعادل هستند.) اما این بدان معنا نیست که شما باید تمام پروتئینهای حیوانی را نفی کنید: گوشت آهن بیشتری دارد و تقریباً هر منبع پروتئین حیوانی حاوی اسیدهای آمینه ضروری بیشتری نسبت به بیشتر منابع گیاهی است. شما همچنین میتوانید پروتئین بسیار بیشتری را در یک وعده گوشت دریافت کنید و برای عضله سازی لاغر بهتر است. کارولین نیوبری، پزشک معالج، دانشمند تغذیه و متخصص گوارش در مرکز پزشکی ویل کرنل در شهر نیویورک میگوید: «درس ساده این است که ما باید پروتئینهای گیاهی بیشتری بخوریم و در عین حال گوشت کمتری بخوریم.» چگونه پروتئین گیاهی بیشتری را در رژیم غذایی خود بگنجانید انجام این کار اغلب به یک موضوع جایگزینی تبدیل میشود. نیوبری پیشنهاد میدهد: «گوشت گاو چرخ کرده در تاکو را میتوان با عدس جایگزین کرد، قارچهای کبابی میتوانند جایگزین همبرگر شوند و توفو میتواند به عنوان منبع اصلی پروتئین در یک سرخ کردنی استفاده شود.» اگر ایده حذف کامل گوشت غیرقابل تصور است، به سادگی ترکیب کردن یک وعده کوچکتر گوشت با سبزیجات، حبوبات، مغزها، دانهها یا غلات غنی از پروتئین را در نظر بگیرید. بلوز توصیه میکند: «برای تکمیل غذای کسادیا مرغ خود، لوبیا سیاه اضافه کنید یا سالاد استیک را با ریختن گردو یا تخمه آفتابگردان روی آن تقویت کنید.» شما همچنین میتوانید اسموتیها را با توفوی ابریشمی به جای ماست به تنهایی تقویت کنید. از پاستای مبتنی بر حبوبات به جای پاستای سنتی استفاده کنید. سوپهای مبتنی بر حبوبات را به سوپهای مرغ یا گوشت گاو ترجیح دهید؛ یا سبزیجات یا چیپس خود را به جای سس رنچ در هوموس فرو کنید. یکی دیگر از ترفندهای محبوب و آسان که توسط جولیا زومپانو، متخصص تغذیه ثبت شده در مرکز تغذیه انسانی کلینیک کلیولند پیشنهاد شده است، گنجاندن "دوشنبههای بدون گوشت" در برنامه خود یا پخش وعدههای غذایی گیاهی بیشتر در چند روز است. او توصیه میکند: «هدفگذاری برای سه وعده غذایی بدون گوشت در هفته.» ویزنبرگر پیشنهاد میدهد: «با افزودن گیاهان به غذاهایی که از قبل میخورید شروع کنید.» «سپس چند چیز جدید را امتحان کنید، مانند افزودن مغزها، دانه چیا و دانه شاهدانه به بلغور جو دوسر یا ماست، ریختن نخود در سوپ یا سالاد یا امتحان کردن ادامام.» او میگوید: «هر چه بیشتر رژیم غذایی خود را بر غذاهای گیاهی سالم و انواع مختلف آنها متمرکز کنید، فواید سلامتی بیشتری باید انتظار داشته باشید.» ----------------------------------- منبع: National Geographic


«مهندسان طبیعت: چگونه سگهای آبی دولت چک را از بنبست آبی نجات دادند» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ هشت سگ آبی مشتاق در جمهوری چک، با ساخت سدی طبیعی و کارآمد، نه تنها پروژهای پرهزینه و متوقفشده را به سرانجام رساندند، بلکه دولت این کشور را از پرداخت 1.2 میلیون دلار هزینه ساخت سد بینیاز کردند. این رویداد غیرمنتظره، بار دیگر قدرت و اهمیت مهندسان اکوسیستم، یعنی حیواناتی که با تغییر محیط خود، فواید بیشماری را برای طبیعت و انسان به ارمغان میآورند، به اثبات رساند. پروژه ساخت سد جدید در منطقه بردی جمهوری چک، پس از هفت سال برنامهریزی و با وجود تخصیص بودجهای بالغ بر یک میلیون دلار، به دلیل عدم صدور مجوزهای لازم متوقف شده بود. در حالی که مقامات در جستجوی راه حلی برای رفع مشکلات آبی منطقه بودند، طبیعت به شکل غیرمنتظرهای وارد عمل شد. ساکنان منطقه در یک صبح زمستانی در ماه ژانویه، با منظرهای شگفتانگیز روبرو شدند: یک سد کامل، ساخته شده توسط هشت سگ آبی، به صورت کاملاً رایگان! یاروسلاو اوبرمایر، رئیس دفتر بوهمیای مرکزی آژانس حفاظت از طبیعت و چشمانداز چک، در مصاحبه با رادیو پراگ اینترنشنال با لحنی توأم با حیرت و تحسین گفت: «سگهای آبی همیشه بهترین را میدانند. در این نقطه، هیچ کاری از سگهای آبی من را شگفتزده نمیکند.» سگهای آبی، این جوندگان نیمه آبزی، با استفاده از مصالح طبیعی مانند سنگ، گل و چوب، سدهایی در مسیر نهرها بنا میکنند. این سدها منجر به تشکیل تالابهایی میشوند که به "تالابهای سگ آبی" شهرت دارند. این تالابها نه تنها زیستگاه امن و منبع غذایی برای خود سگهای آبی فراهم میکنند، بلکه اکوسیستمهای غنی و متنوعی را برای گونههای دیگر از جمله حشرات آبزی، ماهیها، دوزیستان، پرندگان بزرگی همچون حواصیلها و درناها، و حتی پستاندارانی مانند گوزن موس و گاومیشهای کوهاندار آمریکایی ایجاد میکنند. علاوه بر مزایای زیستمحیطی، سدهای سگ آبی نقش مهمی در کنترل سیل، کاهش خطر آتشسوزی (به عنوان آتشبندهای طبیعی) و ذخیرهسازی کربن دارند. توانایی سگهای آبی در ایجاد این سازههای عظیم، آنها را به نمونهای برجسته از "مهندسان اکوسیستم" تبدیل کرده است. بزرگترین سد سگ آبی ثبتشده در جهان، با طولی معادل هفت زمین فوتبال، در پارک ملی وود بوفالو در کانادا قرار دارد و به حدی عظیم است که از فضا نیز قابل مشاهده است. این سازهها نشاندهنده قدرت بینظیر این حیوانات در تغییر و شکلدهی محیط اطراف خود هستند. با وجود گزارشهایی مبنی بر ساخت سد توسط سگهای آبی به صورت "یک شبه"، گرهارد شواب، کارشناس مدیریت سگهای آبی در باواریا، با دیده تردید به این ادعا مینگرد و معتقد است ساخت یک سد واقعی به زمان بیشتری نیاز دارد. به احتمال زیاد، فعالیت سگهای آبی برای مدتی نادیده گرفته شده و ناگهان تکمیل سد به چشم آمده است. داستان سگهای آبی جمهوری چک، نمونهای از فواید شگفتانگیز همزیستی انسان و طبیعت را به تصویر میکشد. در حالی که انسانها با صرف هزینههای گزاف و طی مراحل پیچیده اداری در تلاش برای حل مشکلات آبی بودند، سگهای آبی با استفاده از تواناییهای ذاتی خود، راه حلی پایدار و مقرونبهصرفه ارائه دادند. این رویداد، نقطه عطفی در نگرش مقامات جمهوری چک نسبت به نقش سگهای آبی در اکوسیستم منطقه بود. به جای مقابله با سدسازی طبیعی این حیوانات، آنها با درک ارزش اکولوژیکی این اقدام، به سگهای آبی اجازه دادند به کار خود ادامه دهند و از مزایای سد طبیعی بهرهمند شوند. این داستان آموزنده، تلنگری است برای ما انسانها تا با دیدگاهی بازتر و احترام بیشتر به نقش حیوانات در طبیعت بنگریم و از ظرفیتهای آنها در جهت حفظ و بهبود محیط زیست خود بهره ببریم. شاید، کلید حل بسیاری از مشکلات زیستمحیطی ما، نه در پروژههای پرهزینه و دستساز بشر، بلکه در همکاری با مهندسان طبیعی و مشتاقی همچون سگهای آبی باشد. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ منبع: National Geographic


«سمت تاریک معدن نیکل در سولاوسی: جنگل زدایی و اثرات اجتماعی» *در حالی که جهان به سمت اقتصاد کم کربن پیش می رود، تقاضا برای نیکل، فلزی حیاتی برای فناوری های انرژی پاک، به شدت در حال افزایش است. با این حال، این انتقال سبز سایه تاریکی نیز دارد: استخراج معادن نیکل، به ویژه در مناطقی مانند سولاوسی اندونزی، با پیامدهای زیست محیطی و اجتماعی ویرانگر همراه است. تحقیقی جدید با رویکردی دقیق به بررسی تاثیرات پنهان این صنعت بر جنگل ها و جوامع محلی در سولاوسی پرداخته است. *محققان با بررسی تغییرات در ۷۷۲۱ روستا بین سال های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۸ دریافتند که جنگل زدایی در روستاهای محل استخراج نیکل تقریبا دو برابر شده است. این یافته تکان دهنده نشان می دهد که گسترش معادن نیکل با چه سرعتی در حال بلعیدن جنگل های ارزشمند این منطقه است. اما تاثیرات مخرب معدن نیکل تنها به از بین رفتن جنگل ها محدود نمی شود. جوامع محلی که معیشت آنها به طور سنتی به جنگل و منابع طبیعی وابسته است، به شدت تحت تاثیر این توسعه قرار گرفته اند. محققان تاکید می کنند که فرآیندهای مشاوره و کسب رضایت فراگیر از جوامع، ابزاری حیاتی برای به حداقل رساندن اثرات منفی استخراج معادن است. این فرآیندها باید اطمینان حاصل کنند که توسعه معادن به شیوه ای مسئولانه انجام می شود و به معیشت و زندگی کسانی که به محیط زیست وابسته هستند آسیبی وارد نمی کند. مشارکت فعال جوامع محلی در فرآیندهای تصمیم گیری کلیدی برای ایجاد اعتماد بین جوامع و شرکت های معدنی است و می تواند به اشتراک عادلانه تر منافع حاصل از معدنکاری کمک کند. مطالعات انجام شده در سولاوسی نشان داده است که دخالت جوامع محلی در ارزیابی فرآیند تولید نیکل می تواند منجر به شناسایی و اجرای اقدامات اصلاحی برای بهبود وضعیت محیط زیست و جوامع آسیب دیده شود. *علاوه بر این، بازخورد جوامع محلی فراتر از انطباق قانونی با قوانین و مقررات پیش می رود. این بازخوردها می توانند به همسو کردن فعالیت های معدنی با آرزوها و شرایط خاص جوامعی که مستقیماً تحت تاثیر قرار گرفته اند، کمک کنند. این رویکرد اطمینان می دهد که توسعه معادن به نیازهای واقعی جوامع محلی پاسخ می دهد و صرفاً به دنبال سودآوری شرکت ها نیست. با این حال، مشارکت جوامع محلی به تنهایی کافی نیست. محققان تاکید می کنند که ایجاد یک سیستم نظارت و پاسخگویی قوی نیز بسیار مهم است. نظارت و ارزیابی منظم عملیات معدن از ابتدا تا انتها، نه تنها برای معادن نیکل بلکه برای استخراج سایر کالاها، یک ضرورت است. شرکت های معدنی باید در قبال آسیب های زیست محیطی و اجتماعی که ایجاد می کنند پاسخگو باشند و شیوه های موفقیت آمیز در صنعت باید به عنوان الگو برای دیگران معرفی و ترویج شوند. نظارت مستقل توسط سازمان های غیردولتی و گروه های محلی می تواند نقش مهمی در افزایش شفافیت و تضمین مسئولیت پذیری شرکت های معدنی ایفا کند. این سازمان ها می توانند به عنوان ناظران بی طرف، عملکرد شرکت ها را ارزیابی کرده و بهترین شیوه ها را در صنعت ترویج دهند. محققان با هشداری جدی می گویند: «ما در حال مسابقه با زمان هستیم». با سرعت گرفتن روند انتقال به اقتصاد کم کربن، نیاز به اقدام فوری برای جلوگیری از آسیب های جبران ناپذیر زیست محیطی و اجتماعی در سطح جهانی بیش از پیش احساس می شود. مقاله تدوین شده بر اساس این تحقیق، زنگ هشداری برای لزوم توجه به جنبه های تاریک استخراج نیکل و اتخاذ رویکردهای مسئولانه تر و پایدارتر در این صنعت است. صرفاً با در نظر گرفتن تمامی ابعاد زیست محیطی و اجتماعی می توان اطمینان حاصل کرد که حرکت به سوی اقتصاد کم کربن، به بهای نابودی محیط زیست و جوامع محلی تمام نخواهد شد. ----------------------------------- منبع: National Geographic Indonesia


«یکی از بزرگترین ماهی های آب شیرین زمین در حال بازگشت است، یک پیروزی "دو سر سود" نادر.» ----------------------------------- در عصری که خبرهای محیط زیستی اغلب ناگوار و دلسردکنندهاند، داستان احیای ماهی آراپایما، یکی از بزرگترین ماهیان آبهای شیرین جهان، بارقه امیدی است. این ماهی غولپیکر که تا ۱۰ فوت طول و ۵۰۰ پوند وزن دارد، زمانی به دلیل صید بیرویه در رودخانههای برزیل رو به نابودی بود. اما اکنون، به لطف تلاش جوامع محلی، این گونه نه تنها از خطر انقراض نجات یافته، بلکه جمعیت آن به طور چشمگیری افزایش یافته و در عین حال، زندگی مردم محلی را نیز بهبود بخشیده است. ماهی آراپایما، که در آبهای گرم و پرپیچوخم آمازون زندگی میکند، به دلیل گوشت لذیذش همواره مورد توجه بوده است. با این حال، صید بیرویه در دهههای اخیر، نسل این ماهی را به شدت تهدید کرد. مطالعهای در سال ۲۰۱۴ نشان داد که تقاضا برای گوشت آراپایما منجر به صید بیرویه و نابودی جمعیت آن در سه چهارم جوامع ماهیگیری مورد بررسی شده است و حتی در برخی مناطق به طور کامل ناپدید شده بود. دولت برزیل برای مقابله با این بحران، شبکهای گسترده از مناطق حفاظتشده در سراسر آمازون ایجاد کرد و در چندین ایالت، صید آراپایما ممنوع شد. دانشمندان نیز به منظور مدیریت بهتر این گونه، روشی برای شمارش آراپایماها در زیستگاههای دریاچهای آنها ابداع کردند که از تکنیکهای مورد استفاده برای سرشماری نهنگها در اقیانوس الهام گرفته بود. نکته جالب توجه این بود که ماهرترین افراد در شمارش این ماهیها، ماهیگیران محلی بودند. لئاندرو کاستلو، بومشناس مناطق گرمسیری از مرکز تغییرات جهانی ویرجینیا تک، که در توسعه مدل شمارش آراپایما همکاری داشته است، میگوید: «در کسری از ثانیه که یک آراپایما به سطح آب میآید، یک ماهیگیر باتجربه میتواند اندازه، وزن و جهت حرکت آن را تشخیص دهد.» حدود ۱۵ سال پیش، ژوآو کامپوس-سیلوا، بومشناس برزیلی و کاوشگر نشنال جئوگرافیک، که ابتدا بر روی پرندگان مطالعه میکرد، توجه خود را به تنوع زیستی آمازون معطوف کرد و همکاری نزدیکی با ساکنان جامعه سائو ریموندو در حاشیه رودخانه ژوروآ آغاز نمود. او از تلاشهای یک گروه محلی به نام انجمن تولیدکنندگان روستایی کاراواری برای مدیریت مناطق حفاظتشده آراپایما نیز حمایت کرد. جامعه سائو ریموندو با تلفیق دانش سنتی خود با روشهای علمی، تلاشهای حفاظتی را به طور موثری بومیسازی کردند. کامپوس-سیلوا میگوید: «آنها کاهش ذخایر ماهیگیری خود را دیده بودند و مشتاقانه به دنبال راه حلهایی برای بهبود این وضعیت بودند.» بر اساس شمارش ماهیها، این جامعه سهمیه صید پایداری را تعیین کرد و دولت فدرال اجازه برداشت حداکثر ۳۰ درصد از آراپایماهای بالغ را در مناطق حفاظتشده صادر نمود. همچنین، صید ماهیهای زیر پنج فوت ممنوع اعلام شد. بیشتر آراپایماها درست پس از بالا آمدن آبهای فصلی و گسترش آنها به جنگل تخمریزی میکنند. هنگامی که آب در فصل خشک فروکش میکند، ماهیها در دریاچهها و کانالهای رودخانهای جدا شده محصور میشوند. در این زمان است که مجوز صید صادر میشود. با گسترش این راهبرد به سایر جوامع حاشیه رودخانه ژوروآ، کامپوس-سیلوا از مزایای اقتصادی و اجتماعی حاصل از آن برای مردم محلی شگفتزده شد. علاوه بر افزایش درآمد خانوارها، درآمدهای بهبود یافته ماهیگیری در مدارس محلی، مراکز بهداشتی و زیرساختهای اساسی سرمایهگذاری مجدد شد. کامپوس-سیلوا میگوید: «مردم متوجه شدند که از طریق حفاظت، میتوانند زندگی بهتری داشته باشند.» این ابتکارات جامعهمحور، جایگاه زنان را نیز ارتقا داده است. زنان در آمازون به طور فزایندهای نقشهای بیشتری را در قایقها بر عهده میگیرند و فعالانهتر در فرایندهای تصمیمگیری مشارکت میکنند. تحقیقات نشان میدهد که زنان برای اولین بار از ماهیگیری در آمازون درآمد کسب میکنند که به ریشهکن کردن فقر عمومی کمک میکند. کامپوس-سیلوا در سال ۲۰۱۸ موسسه ژوروآ را تاسیس کرد، یک سازمان غیرانتفاعی مستقر در مانائوس که به ترویج حفاظت از تنوع زیستی و بهبود کیفیت زندگی جوامع محلی میپردازد. او از آن زمان کار خود را به سایر بخشهای آمازون برزیل و همچنین رودخانه اوکایالی در پرو، یکی دیگر از شاخههای اصلی رودخانه آمازون با جمعیت بومی قابل توجه، گسترش داده است. او و سایر دانشمندان به کسب بینش عمیقتری در مورد حرکت، بومشناسی و پویایی جمعیت آراپایما ادامه میدهند، از جمله از طریق برچسبگذاری و ردیابی رادیویی ماهیها. به عنوان مثال، آنها دریافتهاند که برای اینکه جمعیت آراپایما سالم تلقی شود، باید حداقل ۳۰ ماهی در هر کیلومتر مربع از دشت سیلابی وجود داشته باشد. داستان آراپایما نمونهای الهامبخش از چگونگی همکاری جوامع محلی و دانشمندان برای حفاظت از گونههای در معرض خطر و بهبود معیشت مردم است. این داستان نشان میدهد که پاسخ بسیاری از مشکلات محیط زیستی آمازون، در دست جوامع محلی و دانش بومی آنها نهفته است. کامپوس-سیلوا میگوید: «برای دهههای متمادی، مردم برای یافتن راهحل مشکلات آمازون به بیرون نگاه کردهاند، اما داستان آراپایما نشان میدهد که پاسخها اغلب در دستان مردم محلی و جوامع ساکن در جنگل است. آنها حافظان دانش بومی هستند.» آراپایماها برای تنفس به سطح آب میآیند و از مثانه شنای شبیه ریه برای جذب اکسیژن استفاده میکنند. این رفتار سطحی شدن، صید آراپایماها را آسان میکند. اما همین رفتار، فرصتی برای ماهیگیران باتجربه فراهم میکند تا با دقت آنها را شمارش کنند و به حفظ این گونه ارزشمند کمک نمایند. داستان آراپایما نه تنها یک پیروزی برای بقای این گونهی باشکوه است، بلکه الگویی موفق برای حفاظت از سایر گونههای بزرگ آبزی در آمازون و سراسر جهان به شمار میرود و نقش حیاتی جوامع محلی در رهبری تلاشهای موفقیتآمیز حفاظتی را برجسته میسازد.---------------------------------- منبع: National Geographic


پشت پرده مشاهدات عجیب «دایناسور» در کنگو چیست؟ این مقاله به بررسی افسانه موکل-مبمبه، موجودی افسانهای در حوضه کنگو، میپردازد و افزایش مشاهدات آن را به جنگلزدایی مرتبط میداند. در اعماق پارک ملی اودزالا-کوکوآ، افسانه موکل-مبمبه برای مردم محلی زنده است، و بسیاری باور دارند که با افزایش جنگلزدایی و نزدیک شدن سکونتگاههای انسانی به زیستگاههای حیات وحش، برخوردها با حیوانات بزرگ و ناشناخته بیشتر شده و این مشاهدات موکل-مبمبه را افزایش داده است. سلا آبونگو، محیطبان کنگویی، در سال 2003 تجربه شخصی خود را به یاد میآورد که یک فیل جنگلی بزرگ را با موکل-مبمبه اشتباه گرفت. او و دیگران معتقدند که افسانه موکل-مبمبه ریشه در فولکلور محلی دارد اما با تغییرات محیط زیستی و کوچک شدن جنگلها، بازتابی از واقعیت جدید اکوسیستم شده است. لورا ولاچوا، حافظ محیط زیست، اشاره میکند که در سکونتگاههای بزرگتر که مردم به دیدن حیوانات بزرگ عادت ندارند، روبرو شدن با آنها به طور ناگهانی، منجر به این باور میشود که موکل-مبمبه را دیدهاند. در میان مردم بومی باآکا، داستانهای «کسی که رودخانهها را متوقف میکند» قرنها وجود داشته است. اگر چنین موجودی وجود داشته باشد، احتمالاً در دریاچه تله زندگی میکند، منطقهای که علیرغم دوری، به دلیل کشاورزی بریده بریده و سوخته و از بین رفتن جنگلها، زیستگاه گوریلها و سایر حیوانات را تهدید میکند. جوزف اویانج، زیستشناس کنگو، مشاهده کرد که چگونه پاکسازی جنگل برای کشاورزی باعث سرگردانی گوریلها و نسبت دادن صداهای آنها به موکل-مبمبه توسط مردم محلی میشود. آلارد بلوم از WWF میگوید که در این افسانهها ممکن است حقیقتی وجود داشته باشد، اما باور ندارد که موکل-مبمبه یک دایناسور باشد و احتمالاً مشاهدات اشتباه گرفتن حیوانات واقعی با این افسانه است. حوضه کنگو، دومین جنگل بارانی بزرگ جهان و «ریههای آفریقا»، اکوسیستمی حیاتی برای جذب دی اکسید کربن و حفظ تنوع زیستی است، اما به شدت در معرض تهدید کشاورزی، چوببرداری، استخراج معادن و فساد دولتی قرار دارد. از بین رفتن جنگلهای بارانی نه تنها پیامدهای جهانی دارد، بلکه باعث افزایش نزدیکی انسان و حیات وحش و تسهیل انتقال بیماریهای مشترک بین انسان و دام مانند ابولا و کووید-19 میشود. همچنین، جنگلزدایی باعث میشود که حیوانات در معرض خطر مانند گوریلها و شامپانزهها بیشتر به بیماری مبتلا شوند. در نهایت، آبونگو تاکید میکند که افسانه موکل-مبمبه و اشتباه گرفتن حیوانات با آن، ناشی از جنگلزدایی است و بیماریهای مشترک بین انسان و دام همچنان گسترش مییابند زیرا انسانها بیشتر به جنگل تجاوز میکنند و کنگو همچنان در حال ناپدید شدن است. ---------------------------------- لینک صفحه اصلی https://on.natgeo.com/42ReMjA


ادرار هوایی مطالعه جدیدی نشان داده است که دلفینهای نر رودخانه آمازون، رفتاری به نام "ادرار هوایی" از خود نشان میدهند، به این صورت که به پشت میغلتند و فوارهای از ادرار را به هوا پرتاب میکنند. این رفتار که پیش از این نیز مشاهده شده بود، در این مطالعه به صورت مکرر ثبت شده و نشان میدهد که رایجتر از تصورات قبلی است. دانشمندان حدس میزنند که این رفتار ممکن است کارکرد اجتماعی داشته باشد، به عنوان مثال، به نرها کمک کند تا "کیفیت" خود را به نرهای دیگر نشان دهند. از آنجایی که دلفینها حس بویایی ضعیفی دارند و به حس چشایی برای ارتباطات شیمیایی متکی هستند، این ادرار هوایی ممکن است نوعی علامتگذاری شیمیایی باشد. مطالعهای قبلی نشان داده بود که دلفینهای پوزهبطری میتوانند دوستان خود را از طریق طعم ادرار تشخیص دهند و این مطالعه جدید، احتمال وجود سیستم ارتباط شیمیایی در دلفینهای رودخانه آمازون را نیز مطرح میکند. با این حال، هنوز مشخص نیست که هدف دقیق این رفتار چیست و نیاز به تحقیقات بیشتری برای درک کامل آن وجود دارد. محققان تاکید دارند که آلودگی آبها ممکن است بر این سیستم ارتباط شیمیایی تاثیر منفی بگذارد و حفاظت از این گونه در معرض خطر را دشوارتر کند. ---------------------------------- لینک صفحه اصلی https://on.natgeo.com/4htCMxW


پاسخ علمی: اولین حیوان خانگی انسان چه حیوانی بود؟ اولین حیوان خانگی انسان از دیدگاه علم حیوانات خانگی بخش جدایی ناپذیر زندگی انسان ها هستند و تنوع چشمگیری در میان آنها دیده می شود. اما در بین این گوناگونی، سوالی اساسی مطرح می شود: نخستین حیوانی که انسان اهلی کرد، کدام بود؟ برای یافتن پاسخ علمی به این پرسش، لازم است تا به یافته های باستان شناسی در سراسر جهان رجوع کنیم. بررسی های علمی باستان شناسان بین المللی، پاسخی روشن را آشکار می سازد: سگ ها، اولین حیوان خانگی انسان بوده اند. بر اساس اظهارات اسلیت، تعیین زمان دقیق اهلی شدن سگ ها توسط انسان به طور قطع امکان پذیر نیست، اما تخمین های موجود، بازه زمانی 15,000 تا 30,000 سال پیش را نشان می دهند. باستان شناسان قادرند تا سگ های اهلی را از گرگ ها از طریق بررسی تفاوت های اسکلتی تشخیص دهند. به عنوان مثال، سگ ها دارای دندان های کوچک تری در مقایسه با گرگ ها هستند. همچنین، سگ ها از تاج ساژیتال کوچک تری برخوردارند. تاج ساژیتال، یک برجستگی استخوانی است که از بالای پیشانی امتداد یافته و به فک متصل می شود. قدیمی ترین استخوان های سگ که در سال 2008 در بلژیک کشف شدند، قدمتی 31,700 ساله دارند. تخمین زده می شود که اهلی شدن سگ ها تقریباً در همین دوران آغاز شده باشد. اسکلت های باستانی سگ ها همچنین در غرب روسیه، در نزدیکی مرز اوکراین و مناطق دیگر در سراسر اروپا، آسیا و استرالیا یافت شده اند. این گستردگی جغرافیایی، نشان دهنده آن است که اهلی کردن سگ ها، یک پدیده فراگیر در سطح جهان بوده است. دانشمندان علاوه بر یافته های باستان شناسی، از شواهد DNA نیز برای تخمین منشاء سگ های خانگی بهره برده اند. نظریه علمی موسوم به "ساعت مولکولی" بیان می دارد که با دانستن نرخ جهش DNA، می توان گاه شماری از تکامل سگ ها را ترسیم نمود. این روش بر این اصل استوار است که با مقایسه DNA گرگ ها و سگ های امروزی که در طول زمان از یکدیگر جدا شده و به گونه های مختلف تبدیل شده اند، و با علم به ساختار ژنوم آنها در حال حاضر، می توان مدت زمان لازم برای وقوع این تغییرات ژنتیکی را تخمین زد. بر اساس این روش علمی، تخمین زده می شود که سگ ها به عنوان یک گونه، قدمتی 15,000 تا 20,000 ساله داشته باشند. با این حال، منتقدان این روش، بر این نکته تاکید دارند که جایگزینی ژن، فرآیندی ثابت نیست. سرعت آن ممکن است افزایش یا کاهش یابد، که این امر می تواند دقت تخمین های مبتنی بر ساعت مولکولی را تحت تاثیر قرار دهد. اما سگ ها در وهله اول چگونه اهلی شدند؟ در اصل، اولین سگ ها، چیزی نبودند جز گرگ های اهلی شده. برخی از محققان بر این باورند که گرگ ها در ابتدا توسط پسماندهای تولید شده توسط سکونتگاه های اولیه انسان، جذب شدند. گرگ هایی که به اندازه کافی جسور بودند تا به انسان ها نزدیک شوند، اما در عین حال به حدی تهاجمی نبودند که مورد حمله قرار بگیرند، از این پسماندها تغذیه می کردند. به مرور زمان، گرگ هایی که با انسان ها تعامل داشتند، دیگر نیازی به آرواره های قوی و دندان های تیز حیوانات وحشی برای شکار نداشتند. حتی بینی آنها نیز به تدریج کوچک تر شد. ویژگی های سگ ها می تواند در عرض چند نسل تغییرات چشمگیری را تجربه کند. پس از فرآیند اولیه "خود اهلی کردن" گرگ ها به سگ، انسان ها به منظور بهره گیری از توانایی های سگ ها در شکار، گله داری، نگهبانی و حمل کالا، به پرورش انتخابی آنها روی آوردند. علاوه بر این کاربردها، انسان ها به تدریج سگ ها را به عنوان حیوانات خانگی و همراهان وفادار پذیرفتند و به طور عمدی سگ ها را به منظور داشتن صفات ظاهری جذاب تر و رفتارهای مطیع تر نیز پرورش دادند. اهلی کردن سایر حیوانات خانگی، در دوره های زمانی بعدی رخ داد. گوسفندها و بزها برای اولین بار حدود 11,000 سال پیش اهلی شدند. در حالی که گربه ها در حدود 7,000 سال قبل از میلاد یا 9,000 سال پیش، همزمان با ظهور کشاورزی، به حیوانات خانگی تبدیل شدند. با جمع آوری و ذخیره غلات توسط انسان ها، موش ها به این منابع غذایی جذب شدند و به دنبال آن، گربه ها نیز برای شکار موش ها به سکونتگاه های انسانی نزدیک شدند. این تعامل متقابل، زمینه را برای اهلی شدن گربه ها فراهم نمود. تقریباً در همان زمان، انسان ها شروع به پرورش گاو به منظور تامین مصرف گوشت نمودند. چندین هزار سال بعد، در حدود 4,000 سال قبل از میلاد، با توسعه مسیرهای تجاری، انسان ها به منظور حمل و نقل کالا، استفاده از گاو، الاغ و شتر را آغاز کردند. اسب ها نیز در نهایت برای سوارکاری و حمل کالا رام شدند. ---------------------------------- لینک صفحه اصلی: https://nationalgeographic.grid.id/read/134216714/menjawab-secara-ilmiah-apa-hewan-peliharaan-pertama-manusia?page=all

«علم baby-speakدر مورد آواز نهنگها چه میگوید؟» ______________________ مطالعهای جدید و شگفتانگیز پرده از رازهای مشترک میان آواهای پیچیده نهنگهای گوژپشت و زبان انسان برداشته است. یافتههای این پژوهش که در مجله معتبر Science منتشر شده، نشان میدهد که هر دو این سیستمهای ارتباطی، ویژگیهای ساختاری مشابهی دارند که یادگیری آنها را آسانتر میسازد. درست مانند آهنگهای پرطرفدار TikTok که به سرعت فراگیر میشوند، نغمههای جدید نهنگهای گوژپشت نیز در میان جمعیتهای مختلف گسترش یافته و جایگزین آوازهای قدیمیتر میشوند. اما چه عاملی این اصوات پیچیده را تا این حد جذاب و به یادماندنی میسازد؟ آواز نهنگهای گوژپشت، همانند زبان انسان، از ساختاری سلسله مراتبی پیروی میکند. هر آهنگ از واحدهای صوتی کوچکی تشکیل شده که با ترکیب شدن، عباراتی را میسازند. این عبارات به نوبه خود، تکرار شده و تمهای اصلی آهنگ را شکل میدهند و در نهایت تمها در کنار هم، یک قطعه آواز کامل را به وجود میآورند. این ساختار شباهت بسیاری به زبان انسان دارد که در آن صداها به کلمات، کلمات به عبارات، عبارات به جملات و جملات به متنهای بزرگتر تبدیل میشوند. یکی از ویژگیهای کلیدی زبان انسان، توزیع فراوانی کلمات است. در هر زبانی، تعداد معدودی از کلمات بسیار پرتکرار هستند، در حالی که بیشتر کلمات به ندرت مورد استفاده قرار میگیرند. مطالعه جدید نشان میدهد که آواز نهنگهای گوژپشت نیز از همین الگو پیروی میکند. این شباهت ساختاری، که به عنوان "توزیع Zipfian" در زبانشناسی شناخته میشود، به احتمال زیاد نقش مهمی در سهولت یادگیری و به خاطر سپردن این سیستمهای ارتباطی ایفا میکند. الهام از نوزادان: روشی نوین برای رمزگشایی آواز نهنگها نقطه آغاز این پژوهش جالب، مشاهدات دانشمندان در مورد نحوه یادگیری زبان توسط نوزادان بود. نوزادان در ابتدای راه، با سیلابی از صداهای نامفهوم و پیوسته زبان مادری خود مواجه میشوند. با این حال، آنها به تدریج و به طور شگفتانگیزی قادر به تفکیک کلمات و الگوهای زبانی در این جریان صوتی میشوند. Ellen Garland، زیستشناس دریایی از دانشگاه سنت اندروز، با الهام از این فرایند یادگیری در نوزادان، به این ایده رسید که شاید بتوان از منطق مشابهی برای تحلیل آواز نهنگها استفاده کرد. او با همکاری Inbal Arnon، روانشناس زبان از دانشگاه عبری اورشلیم، و Simon Kirby، محقق تکامل زبان از دانشگاه ادینبورگ، الگوریتمی را طراحی کردند که بر اساس احتمال توالی صداها عمل میکند. این الگوریتم یاد میگیرد که کدام صداها به احتمال زیاد با یکدیگر میآیند و کدام توالیها نادرتر هستند. صداهایی که به طور مکرر در کنار هم ظاهر میشوند، به احتمال زیاد بخشی از یک واحد معنایی (در زبان انسان، یک کلمه؛ در آواز نهنگ، یک قطعه آهنگ) محسوب میشوند. محققان این الگوریتم را بر روی بیش از ۳۰ ساعت از آوازهای ضبط شده نهنگهای گوژپشت در کالدونیای جدید اعمال کردند. نتیجه شگفتانگیز بود: الگوریتم قطعات آوازی را شناسایی کرد که به طرز چشمگیری با قطعاتی که Ellen Garland به صورت دستی تفکیک کرده بود، همخوانی داشت. مهمتر آنکه، بررسی فراوانی این قطعات نشان داد که آواز نهنگها نیز از همان توزیع Zipfian پیروی میکند که در زبان انسان مشاهده میشود. برای اطمینان از اعتبار نتایج، تیم پژوهشی هزاران مجموعه داده ساختگی را نیز تحلیل کرد و نشان داد که این الگو به طور تصادفی به وجود نیامده و مختص ساختار واقعی آواز نهنگها است. مختصر و مفید: راز دیگری در آواز نهنگها مطالعه مکمل دیگری که در مجله Science Advances منتشر شده، جنبه جالب دیگری از شباهت آواز نهنگها به زبان انسان را آشکار میکند. Mason Youngblood، محقق دانشگاه استونی بروک، دریافت که قطعات آوازی که نهنگها بیشتر از آنها استفاده میکنند، تمایل دارند کوتاهتر باشند. این درست مانند زبان انسان است که کلمات پرکاربردتر، مانند "the" و "of" ، معمولاً کوتاهتر هستند. همچنین، قطعات آوازی طولانیتر اغلب از واحدهای صوتی کوتاهتر تشکیل شدهاند. به گفته Mason Youngblood، این الگو احتمالاً ارتباطی با سهولت تولید صدا دارد. کوتاه کردن اصوات، تلاش فیزیکی کمتری را برای تولید آنها میطلبد. او همچنین متوجه شد که در گونههای دلفین که برای پنهان ماندن از شکارچیان از صداهای بسیار زیر استفاده میکنند، این الگو معکوس میشود. این یافته نشان میدهد که شاید کوتاهی اصوات در آواز نهنگها، علاوه بر سهولت تولید، به منظور اجتناب از جلب توجه شکارچیان نیز تکامل یافته باشد. آیا آواز نهنگ یک زبان است؟ تمام این شباهتها ممکن است این پرسش را در ذهن ایجاد کند که آیا آواز نهنگها را میتوان به عنوان یک زبان واقعی در نظر گرفت؟ با این حال، محققان تاکید میکنند که علیرغم پیچیدگی و ساختارمندی، آواز نهنگها هنوز با زبان انسان تفاوتهای اساسی دارد. Ellen Garland معتقد است که آواز نهنگ بیشتر شبیه به ترانههای انسانی است تا زبان. به گفته او، آواز نهنگها عمدتاً توسط نهنگهای نر برای جذب جفت یا دفع رقبا استفاده میشود و فاقد ویژگی ارجاع به اشیاء و مفاهیم خاص، مانند زبان انسان است. به عبارت دیگر، نهنگها با آواز خود احتمالاً مفاهیم انتزاعی یا اطلاعات مشخصی مانند "غذا اینجاست" را منتقل نمیکنند. آینده پژوهش: قوانین زبانی در قلمرو حیات یافتههای این دو مطالعه، دریچهای نو به سوی درک ما از ارتباطات پیچیده در دنیای حیوانات و اصول زیربنایی ساختار زبان گشوده است. Ellen Garland، Inbal Arnon و Simon Kirby امیدوارند با به کارگیری روشهای مشابه در تحلیل صداهای سایر گونههای جانوری، بهویژه پرندگان آوازخوان، بتوانند الگوهای زبانی مشترک بیشتری را در قلمرو حیات کشف کنند. Shane Gero از پروژه CETI نیز این سوال بنیادین را مطرح میکند که آیا این "قوانین زبانی" که در ارتباطات انسان و نهنگها مشاهده میشود، ریشه در قوانین زیستشناختی عمیقتری دارند؟ پاسخ به این پرسشها، میتواند درک ما از ماهیت زبان و ارتباطات را به طور اساسی متحول سازد. ---------------------------- منبع: National Geographic
