
aviinioo
47 subscribers
About aviinioo
ساعت ۲ ظهر شنبه٫ دوشنبه و چهار شنبه ها مقاله آپلود میشه
Similar Channels
Swipe to see more
Posts

صدها گیاه، قارچ و حیوان میتوانند این کار را انجام دهند. اکنون دانشمندان فکر میکنند که زیستتابی ممکن است ۵۴۰ میلیون سال پیش در اقیانوسهای باستانی زمین تکامل یافته باشد. از کرمهای شبتاب تا کرمهای درخشان، جلبکها تا ماهیهای مرکب، مجموعهای خیرهکننده از موجودات میتوانند عملی جادویی را انجام دهند آنها میتوانند از طریق فرآیندی که به عنوان زیستتابی شناخته میشود، نور خود را تولید کنند. و این تنها یک شگفتی زیباییشناختی نیست. این پدیده به طور مستقل حداقل ۱۰۰ بار در طبیعت تکامل یافته و دهها کاربرد متنوع دارد، از فریب طعمه تا به وحشت انداختن شکارچیان و چشمک زدن به جفت احتمالی. اما زندگی چه زمانی برای اولین بار توانایی درخشش در تاریکی را توسعه داد؟ برای دههها، دانشمندان معتقد بودند که قدیمیترین نمونه زیستتابی در حیوانات را میتوان در یک سختپوست دریایی کوچک به نام استراکود یافت که ۲۶۷ میلیون سال پیش زندگی میکرده و میتوانسته خود را روشن کند. اما یک مطالعه جدید که امروز در مجله Proceedings of the Royal Society B منتشر شده است، ساعت زیستتابی را به میزان بسیار زیادی به عقب میبرد. با مطالعه گروهی از موجودات اعماق دریا که اغلب زیستتاب هستند و به نام اختاعیان (octocorals) شناخته میشوند، دانشمندان به این نتیجه رسیدهاند که آنها نیای مشترک نورافشانی داشتهاند که ۵۴۰ میلیون سال پیش زندگی میکرده است. این موجود در طول انفجار کامبرین پدیدار شده است، دورهای در تاریخ زمین با فعالیتهای تکاملی به ظاهر فوقالعاده که شاهد ظهور بسیاری از گروههای اصلی جانوری بودیم که امروز میشناسیم. دانیل دیلئو، زیستشناس اعماق دریا در دانشگاه بینالمللی فلوریدا و نویسنده اصلی این مطالعه، میگوید: «این یک شگفتی بسیار هیجانانگیز و دلپذیر بود.» "زیستتابی و به طور کلی سیگنالدهی نوری، میتواند یکی از قدیمیترین اشکال ارتباطی باشد که شواهدی از آن داریم، که در ابتدا انتظارش را نداشتیم." به عبارت دیگر، دریاها و اقیانوسهای جهان به طور کلی مکانهای تاریکی هستند. اما تقریباً به همان قدمت وجود حیوانات پیچیده، چراغهایی نیز در تاریکی سوسو زدهاند. ــــــــ «تلهها، فانوسها و آژیرها» زیستتابی یک واکنش شیمیایی نور سرد است که نیازمند حضور لوسیفرین، ترکیبی نورساز، میباشد. برخی از موجودات زنده خود لوسیفرین تولید میکنند، در حالی که برخی دیگر آن را از ارگانیسمهای همزیست یا با بلعیدن آن جذب میکنند. برخی حیوانات حتی به باکتریها یا جلبکهای حاوی لوسیفرین جایگاهی راحت در بدن خود میدهند. اما صرف نظر از اینکه لوسیفرین چگونه به دست میآید، سپس با یک کاتالیزور (معمولاً لوسیفراز) ترکیب میشود تا درخشش ایجاد کند، و با توجه به نحوه آرایش مولکولهای لوسیفرین، رنگهای مختلفی منتشر میشود. در حالی که انواع مختلفی از موجودات خشکی زیستتابی دارند، بیشترین آتشبازی بیولوژیکی را میتوان در اقیانوس یافت: سهچهارم حیوانات دریایی به نوعی قادر به روشن کردن خود هستند و تقریباً هیچ محدودیتی برای خلاقیت آنها وجود ندارد. دیلئو میگوید: «بسیار متنوع و متغیر است.» در برخی موارد، زیستتابی میتواند نشانه جستجوی جفت توسط حیوان باشد. شکارچیان با شکمهای غرغرو میتوانند از این فرآیند برای کور کردن و بیحس کردن شام خود، یا کشاندن طعمههای زودباور به دهانشان، یا به عنوان چراغ جستجو برای پیدا کردن یک میانوعده شناور استفاده کنند. زیستتابی همچنین برای دفاع استفاده میشود، از جمله استتار (برای مثال، روشن کردن قسمت زیرین بدن حیوان تا با امواج درخشان سطح دریا ترکیب شود) و به عنوان طعمه (جدا کردن قسمتی از بدن درخشان برای پرت کردن حواس شکارچی پرخور). برخی از سختپوستان اعماق دریا حتی از روشی پر زرق و برق برای محافظت استفاده میکنند. دیلئو میگوید: «آنها یک استفراغ زیستتابی دارند که وقتی غافلگیر میشوند آن را بیرون میریزند.» ممکن است شما هم از اینها خوشتان بیاید. اختاعیان نیز میتوانند در تاریکی بدرخشند. اگرچه از نظر ظاهری شبیه به کلونیهای پولیپ(مرجان های دریایی) با اسکلت سنگی هستند که بسیاری با آنها آشنا هستند، اما این حیوانات نرمتن، ساختاری نرم دارند، به همراه چند ویژگی ریختشناختی دیگر. هدف زیستتابی آنها مورد بحث است. اگرچه این ساکنان بیحرکت اعماق ممکن است گاهی از نور خود برای جذب بیمهرگان خوشمزه برای تکمیل رژیم غذایی خود استفاده کنند، اما آنها به طور قابل توجهی بیشتر زمانی که تحریک میشوند، میدرخشند - شاید برای وحشتاندن یک شکارچی گرسنه. جان کاپلی، بومشناس دریایی در دانشگاه ساوتهمپتون که در کار جدید شرکت نداشته است، میگوید: «این همان چیزی است که ما فرضیه "دزدگیر" مینامیم. زیستتابی برای ایجاد هیاهو استفاده میشود، هیاهویی که توجه شکارچیان احتمالی شکارچی را جلب میکند.» ــــــــ «زمانی روشن و باستانی» جدای از بحثها در مورد هدف، دیلئو و همکارانش میخواستند از اختاعیان برای تلاش برای کشف جاهطلبانهای استفاده کنند: یافتن اولین نیایی که میتوانسته زیستتاب باشد. یک درخت تکاملی اخیر و دقیق از اختاعیان با استفاده از دادههای ژنتیکی نزدیک به ۲۰۰ گونه به آنها این فرصت را داد. ابتدا، فسیلهای اضافی اختاعیان با سن مشخص را در این درخت قرار دادند تا بهتر مشخص شود که دودمانهای مختلف چگونه با هم مرتبط هستند. آنها همچنین شاخههای درختی را که شامل گونههای زیستتاب زنده بودند، نقشهبرداری کردند. سپس، از تجزیه و تحلیلهای آماری برای محاسبه احتمال زیستتاب بودن اجداد مختلف استفاده کردند. در نهایت، تیم ساعت را ۵۴۰ میلیون سال به عقب برگرداند - به زمان نیای مشترک اختاعیان، موجودی که تقریباً مطمئناً قادر به خودتابی بود. دیلئو میگوید: «ما فکر میکردیم که احتمال زیادی وجود دارد که سن آخرین نیای مشترک صدها میلیون سال باشد. نمیدانستیم چقدر قدیمی است!» این که زیستتابی میتواند به انفجار کامبرین ردیابی شود، یافتهای ظریف است. کاپلی، با اشاره به حیواناتی که توانایی تشخیص نور را تکامل دادند، میگوید: «این زمانی است که میدانستیم چشمها در حال ظهور بودند.» منطقی است که زیستتابی تقریباً در همان زمان پدیدار شود. «فکر نمیکنم اصلاً تصادفی باشد.» اما آن درخشش اولیه احتمالاً برای هدف امروزی مانند دزدگیر استفاده نمیشده است. دیلئو میگوید: «ما فکر میکنیم که این تولید نور بیشتر یک محصول جانبی ثانویه بوده است» - یک درخشش ناخواسته که توسط واکنش بیوشیمیایی دیگری ایجاد شده است. اما با گذشت زمان، واکنشهای زیستتابی «حفظ شدند زیرا شروع به خدمت به این عملکرد واقعاً مهم ارتباطی یا سیگنالدهی نوری کردند.» ممکن است منشاء زیستتابی حتی به قبل از دوره کامبرین برگردد. شاید، به دلیل کمبود فسیلهای قدیمیتر از این دوره، دانشمندان هرگز نتوانند به طور قطعی بفهمند که این نور ستارگان زیر آب چه زمانی برای اولین بار پدیدار شده است. اما به لطف آن اشتعال اولیه، مجموعهای از موجودات زنده امروزه میتوانند محیط اطراف خود را روشن کنند - و فرصتهای بیشماری برای مطالعه این توانایی قابل توجه به محققان میدهند. دیلئو میگوید: «خیلی چیزهای بیشتری برای کشف وجود دارد.» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ Source National Geographic Persian Edition by aviinioo


حالت خوابیدن شما میتواند باعث مشکلات مختلفی از کمردرد گرفته تا رفلاکس اسید معده شود. یک تغییر ساده در وضعیت خوابیدن میتواند سلامتی شما را به شکل چشمگیری بهبود بخشد. در سالهای اخیر، تحقیقات زیادی نشان داده است که یک تغییر ساده مانند خوابیدن به پهلو میتواند راه حلی برای کاهش کمردرد، سوزش سر دل و آپنه خواب باشد؛ مشکلاتی که دهها میلیون نفر را تحت تأثیر قرار میدهند. البته این حالت خوابیدن برای همه مشکلات مرتبط با خواب مؤثر نیست. راج داسگوپتا، پزشک متخصص ریه و اختلالات خواب در بیمارستان یادبود هانتینگتون در کالیفرنیا میگوید: «خوابیدن به پهلو مزایای مشخصی نسبت به خوابیدن به شکم یا پشت دارد، اما فقط برای گروههای خاصی از افراد.» در ادامه، آنچه باید درباره افرادی که بیشترین سود را از خوابیدن به پهلو میبرند و نحوه تغییر وضعیت از خوابیدن به پشت یا شکم به خواب راحت به پهلو بدانید، آورده شده است. ــــــ چگونه خوابیدن به پهلو به آپنه خواب کمک میکند اگر به پشت میخوابید، احتمالاً خر و پف میکنید. خر و پف میتواند به خودی خود مشکلساز باشد، اما همچنین یکی از علائم آپنه انسدادی خواب است – حالتی که در بین افرادی که به پشت میخوابند شایع است. رافائل پلایو، استاد بالینی در بخش پزشکی خواب دانشگاه استنفورد، توضیح میدهد: «این انسداد معمولاً توسط زبان شما ایجاد میشود که گرانش به آن کمک میکند تا هنگام خوابیدن به پشت، روی دهانه گلویتان شل شود.» این انسداد جریان هوا را مختل کرده و باعث وقفهها یا مکثهایی در تنفس شما میشود که به آن آپنه میگویند و میتواند از چند ثانیه تا بیش از یک دقیقه طول بکشد. این آپنهها نه تنها خواب را مختل میکنند، بلکه میتوانند از رسیدن اکسیژن به ریهها، مغز و قلب نیز جلوگیری کنند. در نتیجه، افراد مبتلا به خوبی نمیخوابند و ممکن است دچار خوابآلودگی در طول روز شوند که «میتواند باعث اختلال شناختی، تصادف، مشکلات کیفیت زندگی و اختلالات خلقی شود»؛ این را میر کریگر، استاد بازنشسته پزشکی در دانشکده پزشکی ییل و نویسنده کتاب «راز خواب: چرا یک استراحت شبانه خوب برای زندگی بهتر و سالمتر حیاتی است» میگوید. در صورت عدم درمان، آپنههای مکرر همچنین عوارض قلبی عروقی نامطلوب را نشان دادهاند. سونیا آنکولی-اسرائیل، دانشمند خواب در مرکز بیولوژی شبانهروزی دانشگاه کالیفرنیا، سن دیگو میگوید: «نگرانکنندهترین مسائل با آپنه خواب درمان نشده، خطر بالاتر سکته مغزی، فشار خون بالا، بیماری قلبی، زوال عقل و حتی مرگ است.» خوابیدن به پهلو میتواند با اجازه دادن به زبان برای قرار گرفتن طبیعی در کنار دهان به جای پشت گلو، از چنین مشکلاتی جلوگیری کند. داسگوپتا میگوید: «شواهد محکمی وجود دارد که خوابیدن به این شکل به باز نگه داشتن راه هوایی کمک میکند که میتواند هم خر و پف و هم تعداد وقفههای تنفسی شما را کاهش دهد.» این وضعیت خواب همچنین بر موقعیت کام نرم و حنجره شما تأثیر میگذارد و «شکل و اندازه راه هوایی فوقانی شما را تغییر میدهد»؛ این را سوزان ردلاین، مدیر برنامههای اپیدمیولوژی پزشکی خواب و پزشکی خواب و قلب و عروق در بیمارستان بریگهام و زنان، توضیح میدهد. او توضیح میدهد که این آناتومی بهبود یافته راه هوایی حتی میتواند «قابل مقایسه با استفاده از دستگاه دهانی برای آپنه خواب» باشد. ــــــــ «چگونه خوابیدن به پهلو میتواند به کمردرد کمک کند؟!» در مورد کمردرد، متاآنالیزها نشان میدهند که خوابیدن به یک طرف بدن نیز بهتر از خوابیدن به پشت است و به طور قابل توجهی برتر از خوابیدن به شکم است. الکساندر ویدنوویچ، استاد نورولوژی خواب در دانشکده پزشکی هاروارد، میگوید: «خوابیدن به شکم برای افراد مبتلا به کمردرد توصیه نمیشود، زیرا این وضعیت کمترین حمایت را برای کمر فراهم میکند.» در مقابل، خوابیدن به پهلو برای افراد مبتلا به کمردرد بهتر است، زیرا به حفظ انحنای طبیعی ستون فقرات کمک کرده و فشار روی کمر را کاهش میدهد. داسگوپتا میگوید که خوابیدن به پهلو همچنین درد لگن را کاهش داده و فشار را از اندامهای داخلی دور میکند - که به ویژه برای زنان باردار و افراد دارای اضافه وزن مهم است. در حالی که فقط خوابیدن به پهلو میتواند به کاهش فشار و درد کمک کند، پلایو میگوید که انجام این کار با یک بالش بین زانوها میتواند همراستایی ستون فقرات و علائم را بیشتر بهبود بخشد. ــــــ «چگونه خوابیدن به پهلو میتواند به سوزش سر دل کمک کند؟!» خوابیدن به پشت همچنین میتواند رفلاکس اسید را افزایش دهد. این امر باعث سوزش مشخص در قفسه سینه میشود که به آن سوزش سر دل میگویند و در صورت عدم درمان، میتواند منجر به زخم، مشکلات بلع، بیرونزدگی معده از طریق دیافراگم که به آن فتق هیاتال میگویند، و حتی افزایش خطر سرطان مری شود. تحقیقات نشان میدهد که خوابیدن به پهلو با قرار دادن مری بالای معده از سوزش سر دل و بیماری رفلاکس معده (GERD) جلوگیری میکند، بنابراین برای محتویات معده سختتر است که به مری برگردند. به دلیل شکل معده، موقعیت روده کوچک، و زاویه اتصال بین مری و معده، خوابیدن به طور خاص روی سمت چپ بدن در پیشگیری از سوزش سر دل موثرتر از خوابیدن روی سمت راست نشان داده شده است. یک مطالعه در سال 2022 در American Journal of Gastroenterology یافتههای مشابهی را نشان میدهد. کریگر میگوید که خوابیدن به پهلو مزیت اضافی تسریع روند هضم را با حرکت دادن محتویات معده به بخش اول روده کوچک، معروف به دوازدهه، دارد. این بدان معناست که غذا و اسید معده کمتری برای برگشت به مری وجود دارد. ویدنوویچ اضافه میکند که خوابیدن روی بالش ضخیمتر یا بالا آوردن سر تخت میتواند رفلاکس اسید را بیشتر کاهش دهد. نحوه انتقال به خوابیدن به پهلو در حالی که افراد مبتلا به آپنه خواب، کمردرد یا سوزش سر دل همگی به دنبال تسکین هستند، تغییر از خوابیدن به شکم یا پشت به خوابیدن به پهلو گاهی اوقات میتواند مانند یک رویای دور به نظر برسد. اما انجام این کار آسانتر از آن چیزی است که بسیاری از مردم تصور میکنند. جنیفر مارتین، متخصص پزشکی خواب و رئیس هیئت مدیره آکادمی پزشکی خواب آمریکا، توصیه میکند: «مطمئن شوید که فضای کافی برای قرار گرفتن در یک وضعیت راحت دارید—به خصوص اگر تخت خود را با شریک خواب خود به اشتراک میگذارید.» سپس، بدن خود را برای ترجیح دادن خواب به پهلو در طول شب آماده کنید، با گذاشتن یک بالش بدنی پشت خود، قرار دادن یک حوله بزرگ لولهشده در یک طرف، یا دوختن یک توپ تنیس در یک طرف بلوز خواب خود تا غلتیدن به پشت را ناراحتکننده کند. همچنین دستگاههای پوشیدنی مختلفی برای خرید در دسترس هستند که در صورت غلتیدن به پشت یا شکم، لرزش یا صدا ایجاد میکنند. برنامههای تلفن هوشمند خر و پف نیز گزینه دیگری هستند که میتوانند به شما اطلاع دهند تا اگر شروع به خر و پف کردید، به پهلو برگردید. کریگر اضافه میکند: «و یک آرنج از طرف شریک تخت شما که با خر و پف شما بیدار شده است، میتواند شما را وادار کند که فوراً به پهلو برگردید.» مارتین میگوید: «همچنین عاقلانه است که مطمئن شوید محیط خواب شما آرام، تاریک و خنک است، زیرا اگر از قبل سعی در سازگاری با وضعیت خواب جدیدی دارید، مختل شدن توسط عوامل محیطی میتواند بسیار مزاحم باشد.» و اگر همچنان نمیتوانید با خوابیدن به پهلو راحت باشید و خوب نمیخوابید، به یک متخصص خواب مراجعه کنید تا از نظر اختلالات خواب احتمالی ارزیابی شوید. ـــــــــــــــــــــــــــــــ Source National Geraphic Persian Edition by aviinioo


یک پیشنهاد جدید از نپال با هدف سختتر کردن الزامات و بهبود ایمنی کوهنوردان در بلندترین قله جهان ارائه شده است، اما چنین پیشنهادهایی به ندرت به قانون تبدیل میشوند. ماه گذشته، همزمان با آغاز فصل صعود ۲۰۲۵ در کوه اورست، مجلس اعلای نپال یک لایحه گردشگری را معرفی کرد که شامل مجموعهای از قوانین جدید است. این قوانین به طور قابل توجهی استانداردهای لازم برای افرادی که مجاز به تلاش برای صعود به کوه هستند، افراد مجاز به راهنمایی و هزینهها را افزایش میدهد. پیشنهاد امسال شامل این الزامات است که متقاضیان اورست باید ابتدا یک قله ۷۰۰۰ متری واقع در نپال را صعود کرده باشند، همچنین تمامی راهنماها باید شهروند نپال باشند، گواهی سلامت پزشکی باید از مراکز تأیید شده در داخل کشور دریافت شود، هزینههای جدید زباله و بیمه برای پوشش هزینههای گزاف بیرون آوردن اجساد از کوه نیز الزامی است. واشنگتن پست گزارش داده است که هزینه بیرون آوردن جسد از کوه اورست بین ۳۰,۰۰۰ تا ۷۰,۰۰۰ دلار متغیر است. ـــــــ «چرا قوانین جدید به ندرت اجرا میشوند؟» اعلامیههایی از این دست تقریباً هر ساله اتفاق میافتند: دولت قوانین جدیدی را برای بهبود ایمنی و پاسخگویی در قله پیشنهاد میکند، مانند ممنوعیت صعودهای انفرادی و هلیکوپترها، یا الزامی کردن تراشههای ردیاب و جمعآوری فضولات انسانی. اما این قوانین به ندرت اجرا میشوند. این امر به دلیل مخالفت شرکتهای راهنما و عدم توانایی در تصویب قوانین پیشنهادی است. لایحه فعلی هنوز در حال پیشنویس است و باید از هر دو مجلس پارلمان عبور کند، به این معنی که تغییرات احتمالی وجود دارد. بحثبرانگیزترین قوانین، الزام صعود به قله ۷۰۰۰ متری و الزام راهنمای نپالی است. هر دو قانون قبلاً نیز پیشنهاد شدهاند یا بسیار شبیه به پیشنهادهای قبلی بودهاند، اما هرگز به قانون تبدیل نشدهاند. به گفته لاکپا ریتا شرپا، که به مدت دو دهه در کوه اورست راهنمایی کرده و ۱۷ بار به قله صعود کرده است، برخی از این ایدههای جدید به طور کلی خوب هستند — مانند اطمینان از تجربه کوهنوردان در ارتفاع — اما موارد مشابه در گذشته نیز پیشنهاد شده و «هرگز تصویب یا اجرا نشدهاند.» او به دشواری اجرای این قوانین اشاره کرد که مستلزم نظارت دولت بر صدها شرکت و کوهنورد است، آن هم در میان تغییرات زیاد در وزارت گردشگری و شیوع رشوه در کشور. (وزارتخانه به درخواست برای اظهارنظر در مورد اتهامات رشوه در نپال پاسخ نداد.) آلن آرنت، که در سال ۲۰۱۱ به اورست صعود کرد و سالهاست که وبلاگنویس اورست است و بیش از یک دهه این پیشنهادهای سالانه قوانین را پیگیری میکند، گفت: «دلیل این کار این است که آنها میخواهند تجارت را ترویج کنند و این تصور را ایجاد کنند که در تلاشند تا کوهنوردی در نپال را ایمنتر کنند تا افراد بیشتری برای صعود جذب شوند.» وی افزود: «دلیل اینکه این قوانین اجرا نمیشوند این است که اپراتورها از قوانین پیروی نمیکنند و سپس دولت قوانین را اجرا نمیکند — زیرا همه میدانند که اگر این قوانین را اجرا کنند، تجارت کاهش مییابد.» وزارت فرهنگ، گردشگری و هوانوردی کشوری و هیئت گردشگری نپال به درخواستها برای اظهارنظر پاسخ ندادند. ـــــــ «ایمنی در مقابل درآمدهای گردشگری» گردشگری یکی از بزرگترین صنایع در نپال است و کوه اورست — بلندترین قله جهان — نگین آن است. طبق آخرین دادههای گردشگری، ۳۷۴ کوهنورد از ۴۹ کشور امسال در کوه اورست حضور دارند که تنها از محل هزینههای مجوز ۴ میلیون دلار درآمد کسب کرده است (در مقایسه با ۲.۴۸ میلیون دلار برای ۳۵۹ نفر در سال ۲۰۱۵). چالشهای افزایش تعداد کوهنوردان با ادامه هجوم تعداد زیادی از کوهنوردان به قله در هر سال، کشور از مزایای اقتصادی بهرهمند میشود اما باید با مشکلاتی که این امر به همراه دارد نیز دست و پنجه نرم کند — مانند ترافیک در کوهستان، مسائل مربوط به مدیریت زباله و پسماند و افزایش تلفات. در سال ۲۰۲۳، ۱۸ کوهنورد در اورست جان خود را از دست دادند و در سال ۲۰۲۴ هشت کوهنورد جان باختند. برخی از شایعترین دلایل مرگ در کوهستان عبارتند از بیماری حاد کوهستان (AMS)، سقوط، بیماری/خستگی، ناپدید شدن و بهمن. با افزایش تعداد افراد در کوهستان، کارکنان پشتیبانی باید حجم بیشتری از تجهیزات را از طریق آبشار یخ خطرناک خومبو حمل کنند — محلی که در سال ۲۰۱۵ بهمن باعث کشته شدن ۱۶ شرپا شد در حالی که آنها در حال انجام همین کار بودند. همان سال، به دلایل ایمنی، اکسپدیشنهای آلپنگلو صعودهای خود به اورست را از سمت جنوبی قله در نپال به سمت شمالی، در تبت، منتقل کردند و نوشتند که سمت نپالی «با اعضای تیم بیتجربه و راهنماهای فاقد صلاحیت بیش از حد شلوغ شده است.» لاکپا ریتا گفت که سمت شمالی بسیار کمتر شلوغ و از نظر قوانین بسیار سختگیرانهتر است. او گفت: «در چین، باید از قوانین پیروی کنید، مهم نیست چه اتفاقی بیفتد. اگر از آنها پیروی نکنید، مجوز صعود نخواهید گرفت.» اکسپلوررزوب در سپتامبر ۲۰۲۴ گزارش داد که قوانین تعیین شده توسط انجمن کوهنوردی چین-تبت (CTMA) الزامی میکند که کوهنوردان باید رزومه کوهنوردی و گواهی پزشکی ارائه دهند، یک قله ۷۰۰۰ متری را صعود کرده باشند، توسط یک راهنمای کوهستان حرفهای همراهی شوند و از اکسیژن بالای ۷۰۰۰ متر استفاده کنند. (در سال ۲۰۱۶، ملیسا آرنوت رید اولین زن آمریکایی شد که بدون اکسیژن کمکی به اورست صعود کرد. او از سمت تبت صعود کرد.) ـــــــ «الزام تجربه صعود به قله ۷۰۰۰ متری» یکی از بحثبرانگیزترین پیشنهادها این است که کوهنوردان باید قبل از تلاش برای صعود به اورست، با موفقیت به یکی از قلههای ۷۰۰۰ متری در نپال صعود کرده باشند. این قانون شامل صعود به قلههای ۷۰۰۰ متری در کشورهای دیگر، مانند دنالی یا آکونکاگوآ، یا صعود محبوب آمادهسازی به آما دابلام نپال (که کمی کمتر از ۷۰۰۰ متر و ۶۸۱۲ متر است) نخواهد شد. در حالی که هدف اطمینان از این است که تنها افراد با تجربه ثابت در ارتفاع بالا، پس از چندین فصل مرگبار که با ازدحام بیش از حد و مشتریان ناآماده همراه بود، اجازه صعود به کوه را داشته باشند، آرنت گفت که بسیاری از قلههای ۷۰۰۰ متری پذیرفته شده «دورافتاده و خطرناک» هستند. آنها شامل قلههایی مانند آناپورنا IV، آپی هیمال، تیلیچو پیک و بارونتسه هستند. او گفت که باید برای قلههای محبوب مانند دنالی و آکونکاگوآ که در این الزام لحاظ شوند، انعطافپذیری وجود داشته باشد. واکنش جامعه کوهنوردی نسبت به افزایش سطح تجربه متقاضیان اورست مثبت بوده است و مخالفت بیشتر بر سر جزئیات قانون و اینکه کدام قلهها به حساب میآیند متمرکز است. گرت مدیسون از مدیسون ماونتینیرینگ به CNN گفت که یک قله ۶۵۰۰ متری در هر نقطه از جهان ایده بهتری خواهد بود. سوز کلی، مدیر ادونچر کانسلتنتز، یک شرکت راهنمایی مستقر در نیوزلند، گفت: «ما به طور کلی از هر قانونی که مهارتها و تجربه کوهنوردان مشتاق اورست را افزایش دهد، حمایت میکنیم.» وی افزود: «و بنابراین از افرادی که با رویکردی که میتوانند بدون تجربه قبلی برای صعود تلاش کنند، ممانعت خواهد کرد، همانطور که هر سال در بسیاری از شرکتهای ارزانقیمت که در نپال زیاد هستند، میبینیم.» مقالات زیادی در مورد کوهنوردان بیتجربه در قله نوشته شده است که خود یا دیگران را در خطر قرار میدهند — لاکپا ریتا شرپا گفت که او افرادی را دیده است که هرگز کرامپون نپوشیدهاند و برای صعود تلاش میکنند. این نوع پیشنیاز کوهنوردی چندین بار در ۳۰ سال گذشته مطرح شده است، با این پیشنهاد دولت که کوهنوردان باید قبل از اورست به یک قله ۶۰۰۰ متری صعود کنند. این قانون به دلیل مخالفت شرکتهای اکسپدیشن و کوهنوردان کنار گذاشته شد. لاکپا ریتا، که در گذشته با مقامات برای یافتن راههایی برای رفع مشکل ازدحام صحبت کرده است، گفت: «دلیل اینکه مردم نمیخواهند تعداد کوهنوردان در اورست را کاهش دهند این است که نگران از دست دادن کار خود هستند. همه چیز در مورد پول است.» ـــــــ «معاینات پزشکی» همه کوهنوردان باید گواهی پزشکی مربوط به یک ماه اخیر و از یک موسسه پزشکی مورد تایید دولت در نپال را برای تأیید سلامت خود ارائه دهند. این امر مستلزم این است که یک فرد برای یک اکسپدیشن هزینه کند، به نپال سفر کند و شاید به او گفته شود که برای صعود به اندازه کافی سالم نیست. آرنت فکر میکند که فارغ از قانون، انجام یک معاینه دقیق سلامتی قبل از صعود ایده خوبی است — مانند تست استرس قلبی برای کوهنوردان بالای ۵۰ سال و بررسی سطح آهن برای کوهنوردان زن. ــــــ «راهنماهای نپالی» قانون مبنی بر اینکه سردارها (شرپای ارشد)، راهنماهای ارتفاع بالا و کمککنندگان در اکسپدیشنها باید شهروند نپال باشند، قبلاً نیز پیشنهاد شده است و سیاستهای مشابهی در سایر کشورها با گردشگری ارتفاع بالا وجود دارد (اکوادور نیز دارای یک فرمان مشابه است که استفاده از راهنماهای محلی را در برخی قلهها الزامی میکند). در کوه رینیر واشنگتن، تنها سه شرکت راهنمای آمریکایی مجاز به فعالیت در کوه هستند و ۱۵ شرکت راهنما میتوانند برای سفرهای یکباره در کوه درخواست دهند. لاکپا ریتا معتقد است که پیشنهادهایی از این دست فرصتهای بهتری به راهنمایان یا کارمندان نپالی میدهند و امکان کسب درآمد بیشتر را فراهم میکنند، اما تاکید کرد که نظارت و اجرای آن دشوار خواهد بود. ــــــ «مسیرهای جدید و رکوردها» در صورت تلاش برای مسیر جدیدی در کوه اورست، کوهنوردان باید از وزارت گردشگری مجوز بگیرند. کوهنوردان باید به آن مسیر پایبند باشند و تنها در صورت اضطرار و با تایید یک افسر رابط دولتی میتوانند مسیر را تغییر دهند. کوهنوردانی که در حال تلاش برای هر نوع رکوردی هستند، باید از قبل آن را اعلام کنند. ــــــ «بیمه فوت و هزینه جمعآوری زباله» یک الزام بیمه جدید، هزینه گزاف و اغلب خطرناک برداشتن اجساد از کوه را پوشش خواهد داد. و برای رسیدگی بهتر به مشکل زباله در کوه، مبلغ ۴۰۰۰ دلار سپرده زباله که قابل استرداد بود، با یک هزینه غیرقابل استرداد زباله جایگزین خواهد شد، و وزارت گردشگری مسئول مدیریت و برداشتن زباله از قله خواهد بود. به گفته لاکپا ریتا، قوانینی از این دست که بر انطباق شرکتهای اکسپدیشن تمرکز دارند، در مقابل پیگیری گواهیهای پزشکی و صعود هر کوهنورد، احتمال موفقیت بیشتری دارند. ـــــــ «مدیریت پسماند انسانی» لاکپا ریتا گفت که یکی از قوانینی که در حال اجرا است، الزام اخیر برای خارج کردن فضولات انسانی از کوه با استفاده از کیسههای پسماند انسانی است. او گفت که با مقامات محلی تماس ویدیویی داشته تا نحوه اجرای این کار را به آنها بگوید. هنگامی که او سردار برای شرکت آلپاین اسنتس اینترنشنال مستقر در سیاتل بود، شرپاهای خود را ملزم به استفاده از این کیسهها در کوهستان میکرد، حتی قبل از اینکه قوانینی در این زمینه وجود داشته باشد. او گفت: «برای موفقیت چنین کارهایی، شرکتهای اکسپدیشن باید بسیار صادق باشند.» در سال ۲۰۱۵ واشنگتن پست گزارش داد که کوهنوردان حدود ۲۶,۵۰۰ پوند فضولات انسانی را در هر فصل رها میکنند و این قله را «بمب ساعتی مدفوع» نامید. ــــــ «آینده مبهم» اینکه آیا هیچ یک از پیشنهادهای اخیر اجرا خواهند شد — و مهمتر از آن، به اجرا درخواهند آمد — نامشخص است. آرنت کوهنوردان را تشویق میکند که به قوانین پیشنهادی نگاه کنند، تصمیم بگیرند که چه چیزی به صورت شخصی منطقی است، و چگونگی اعمال آنها را خودشان دریابند. بسیاری از شرکتهای راهنمایی، مانند آلپاین اسنتس اینترنشنال و فورتباخ ادونچرز، از قبل از مشتریان اورست خود تجربه در ارتفاع بالا را الزامی میکنند. فعلاً، این فصل در اورست در حال پایان است. آرنت در وبلاگ خود نوشت که مجموع صعودها به اورست، از هر دو طرف قله، به «حداقل ۵۲۵ نفر» میرسد. ـــــــــــــــــــــــــ Source National Geographic Persian Edition by aviinioo


از باران اسید سولفوریک تا بادهای فراصوت متان، برای مقابله با شرایط آب و هوایی سیارات دیگر به چیزی بیش از یک ژاکت ضدآب و کرم ضدآفتاب قوی نیاز دارید. ما اغلب از آب و هوا گله میکنیم، به خصوص حالا که رویدادهای آب و هوایی شدیدتر روی زمین رایجتر شدهاند، اما اگر تعطیلات آخر هفتهمان را با بادهایی با سرعت ۸۷۰۰ کیلومتر در ساعت یا دماهایی که سرب را ذوب میکنند، سپری میکردیم چه؟ ــــــ آب و هوا، خوب یا بد، تنها پدیدهای دائمی در سیاره ما نیست - بلکه در اعماق فضا نیز شایع و حتی شدیدتر است. بیایید از نزدیک شروع کنیم، با همسایهمان زهره، غیرقابل سکونتترین نقطه در منظومه شمسی. اساساً زهره یک جهنم کتاب مقدس است. زهره با جوی غلیظ که بیشتر از دی اکسید کربن تشکیل شده، فشاری جوی ۹۰ برابر زمین دارد. این جو بیشتر تابش خورشید را به دام میاندازد، به این معنی که دما در زهره میتواند به ۴۶۰ درجه سانتیگراد برسد - بنابراین اگر پا به این سیاره بگذارید، در عرض چند ثانیه له شده و خواهید جوشید. اما اگر این به اندازه کافی دردناک نیست، باران در زهره از اسید سولفوریک بسیار خورنده تشکیل شده است که پوست هر مسافر بینسیارهای را به شدت میسوزاند. به دلیل دمای بسیار بالای سطح سیاره، این باران قبل از رسیدن به زمین تبخیر میشود. با این حال، عجیبتر اینکه در زهره "برف" وجود دارد. نه از نوعی که بتوانید با آن گلوله برفی بسازید: این برف از بقایای یخبندان بازالتی فلزاتی تشکیل شده که توسط جو آن بخار شدهاند. ــــــ در انتهای دیگر منظومه شمسی، سیارات غول پیکر گازی اورانوس و نپتون را داریم. دومی، دورترین سیاره ما، خانه ابرهای یخ زده متان و خشنترین بادها در منظومه شمسی است. به دلیل توپوگرافی سیاره که نسبتاً مسطح است، چیزی برای کاهش سرعت این بادهای فراصوت متان که میتوانند به سرعت ۱۵۰۰ مایل در ساعت (حدود ۲۴۰۰ کیلومتر در ساعت) برسند، وجود ندارد. علاوه بر شنیدن صدای شکستن دیوار صوتی، بازدید از اینجا شامل باران الماس نیز میشود، به لطف فشرده شدن کربن در جو. اما لازم نیست نگران برخورد سنگهای در حال سقوط باشید، زیرا قبلاً فوراً منجمد شدهاید. تام لودن، پژوهشگر فوق دکترا در دانشگاه وارویک است و کمی شبیه یک هواشناس بینکهکشانی است – شغل او کشف شرایط جوی در سیارات دیگر است. او میگوید: "جو بالایی زهره در واقع یکی از قابل سکونتترین مکانها در منظومه شمسی است، به جز زمین." بالای ابرهای اسید سولفوریک آن، نقطهای وجود دارد که فشار تقریباً برابر با سیاره ماست. "شما نمیتوانستید جو را تنفس کنید، اما میتوانید تصور کنید که در یک بالن بزرگ هوای گرم یا چیزی شبیه به آن که با جو زمین پر شده، هستید. و اگر ماسک اکسیژن داشتید، احتمالاً میتوانستید در اینجا با تیشرت و شلوارک مشکلی نداشته باشید." تخصص لودن سیارات فراخورشیدی (آنهایی که خارج از منظومه شمسی ما به دور خورشید میچرخند) است، به خصوص سیارهای با نام جذاب HD 189733b. این دنیای آبی تیره که حدود ۶۳ سال نوری فاصله دارد، کاندیدای خوبی برای داشتن شدیدترین آب و هوای شناخته شده در سیارهای دیگر است. ممکن است زیبا به نظر برسد، اما شرایط آب و هوایی آن به طرز فاجعهباری وحشتناک است. با بادهایی با سرعت ۵۰۰۰ مایل در ساعت (حدود ۸۰۰۰ کیلومتر در ساعت - قویترین بادهای ثبت شده روی زمین ۴۰۷ کیلومتر در ساعت است) و همچنین ۲۰ برابر نزدیکتر به خورشید خود از ماست، با دمای جوی ۱۶۰۰ درجه سانتیگراد – دمای گدازه مذاب. لودن میگوید: "سنگها در سیاره ما در اینجا به مایع یا گاز تبدیل میشوند." و همچنین باران شیشه مذاب میبارد. به صورت افقی. لودن میگوید سیاراتی با اندازه و جرم مشابه زمین وجود دارند که به دور ستارههای کوتوله M کوچکتر یا "کوتولههای قرمز" میچرخند. اینکه آیا آنها قابل سکونت هستند، سوال دیگری است. برای اینکه به اندازه کافی گرم باشند و آب مایع روی سطح خود داشته باشند، یک سیاره باید "قفل جزر و مدی" باشد - همانطور که ماه ما نسبت به زمین است. این به این معنی است که یک طرف همیشه روز و طرف دیگر همیشه شب خواهد بود. "وقتی مدلهای کامپیوتری میسازید، رویدادهای در حد طوفان را مشاهده میکنید که از سمت روز به سمت شب حرکت میکنند. هر آب مایعی در سمت روز بخار شده و به ابرها تبدیل میشود، که به سمت شب رانده میشوند، یخ میزنند و به صورت برف میبارند. یک سمت بیابان و یک سمت قطبی خواهید داشت." واقعاً هیچ جایی مثل خانه نیست. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ Source BBC EARTH Persian Edition by aviinioo


اژدها اینجاست! تقریباً... اگر به اروپا و اژدها فکر کنید، احتمالاً پرچم ولز، سنت جورج یا یکی از بسیاری از جانوران سنگی که قلعهها، پلها یا میدانهای شهر این قاره را زینت میدهند، به ذهن شما خطور میکند. اما همه ما میدانیم که اژدهای واقعی چندان به زندگی عمومی عادت ندارند و اژدهای واقعی اروپا دنیایی مرموز و زیرزمینی را ترجیح میدهد، در اعماق هزارتویی از غارها. اولمها سمندرهای کوچک نابینایی هستند که در شبکههای غاری بوسنی و هرزگوین، کرواسی، ایتالیا، اسلوونی و فرانسه یافت میشوند. ویژگیهای متمایز آنها چیزی است که طیفی از نامها را به آنها داده است. به دلیل بدن مارمانند و آبششهای چیندارشان، افسانههای قرون وسطایی آنها را بچهاژدها میپنداشتند. آنها همچنین کرمخاکی مرطوب (močeril) و "ماهی-انسان" (čovječja ribica) نامیده میشوند، زیرا ظاهری ترکیبی از این دو گونه دارند. دلیل این امر آن است که پوست آنها شفاف و بدون رنگدانه است و ظاهری شبیه به گوشت روحمانند انسان به آنها میدهد. در واقع، اگر به شکم آنها نگاه کنید، میتوانید اندامهای داخلیشان را ببینید! ــــــــ بدن یک اولم کاملاً با محیط خود در تاریکی مطلق سازگار شده است. اولمهای بالغ کاملاً نابینا هستند و چشمانی رشدنیافته دارند که با لایهای از پوست پوشیده شده است. با این حال، لاروهای اولم برای چهار ماه اول زندگی خود چشمهای طبیعی دارند قبل از اینکه شروع به پسرفت کنند. بنابراین آنها باید به "حسهای فوقالعاده" دیگر تکیه کنند و سرشان مجهز به گیرندههای شیمیایی، مکانیکی و الکتریکی است. این گیرندهها به آنها کمک میکنند به ترتیب مواد شیمیایی، فشار و میدانهای الکتریکی ضعیف در آب را تشخیص دهند این صلاح آنها برای شکار لارو حشرات، خرچنگهای کوچک و حلزونها است. آنها میتوانند در یک وعده غذایی حجم زیادی غذا بخورند و قادرند ذخایر حیاتی مواد مغذی را در کبد خود برای دورههای کمبود ذخیره کنند. آزمایشها نشان میدهند که اولمها با کاهش فعالیت متابولیک و جذب مجدد بافتهای خود میتوانند تا 10 سال بدون غذا زنده بمانند. واقعیتی شگفتانگیز که با این واقعیت که اولمها میتوانند تا 100 سال عمر کنند، جذابتر میشود. اولمها موجودات فوقالعاده اجتماعی هستند، البته نر های جنسی فرق میکنند! نرهای فعال جنسی از گروه جدا میشوند و منزوی و قلمروگرا میشوند. در این منطقه تازه به دست آمده، آنها فرمولی ترشح میکنند تا جفتها را جذب کنند. اگر با موفقیت جفتگیری کنند، ماده سپس برای تخمگذاری بین 5 تا 70 تخم به جای دیگری میرود، جایی که از آنها مراقبت میکند. بر خلاف اکثر دوزیستان دیگر، لاروهای اولم دگردیسی نمیکنند. در عوض، لاروها مستقیماً در حدود 4 ماهگی به بزرگسال تبدیل میشوند. اولمها در سن 10 تا 15 سالگی به بلوغ جنسی میرسند و میتوانند در تمام طول سال جفتگیری کنند. آب برای زندگی اولم حیاتی است. آنها زیر آب میخورند، میخوابند و تولید مثل میکنند. به این ترتیب، اولمها به آب تمیز نیاز دارند و نسبت به تغییرات در کیفیت و دما آب آسیبپذیر هستند. آنها برای 200 میلیون سال در محیطی ثابت زندگی کردهاند. متأسفانه، این شرایط شروع به تغییر کرده است. آلودگی آب و تغییر زیستگاه دلایل اصلی کاهش جمعیت اولم هستند. آب کثیف و آلوده، از منابعی مانند ساخت و ساز تا کشاورزی، به سیستمهای غار نفوذ میکند و ترکیب آبهای خانه اولم را تغییر میدهد. به طور غمانگیز، با کاهش جمعیت اولم، ارزش آنها برای کلکسیونرها افزایش مییابد. تهدید از سوی کلکسیونرهای بازار سیاه رشد میکند. رقابت برای درک بهتر اولم به منظور حفاظت از آنها در جریان است. در فرانسه، دانشمندان از دهه 1950 در آزمایشگاههای زیرزمینی در حال مطالعه اولمهای در اسارت بودهاند تا سعی کنند سازوکارهای بیولوژیکی سازگاری این گونهها با محیط خود را که میلیونها سال بدون تغییر باقی مانده است، درک کنند. ـــــــ تیم تولید Seven Worlds, One Planet با زیستشناسان در اسلوونی در سیستم غار معروف Postojna همکاری کرد که در آن یک برنامه تحقیقاتی و تکثیر در اسارت در حال انجام است. در سال 2013 دانشمندان در اینجا برای اولین بار شاهد تخمگذاری یک ماده در اسارت بودند و توانستند رشد جنینها را مستند کنند. یک پروژه حفاظت بلندمدت نیز در کرواسی برای حفاظت از زیستگاههای غاری زیرزمینی که محل زندگی اولم هستند، در حال اجرا است. هدف آن توسعه یک برنامه تحقیقاتی حفاظتی برای اولم در کرواسی با اهداف توسعه یک تکنیک پیشگام برای ارزیابی ژنتیک جمعیت اولم، افزایش آگاهی عمومی در مورد این گونه و انجام مطالعات جمعیتی در سه سایت است که به برنامه ملی مدیریت و اقدام کمک خواهد کرد. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ Source BBC EARTH Persian Edition by aviinioo


پارک ملی بند امیر اولین پارک ملی افغانستان است که در ولایت بامیان واقع شده است. این پارک به خاطر مجموعهای از شش دریاچهٔ عمیق و آبی رنگ که توسط سدهای طبیعی ساخته شده از تراورتن (نوعی سنگ آهک رسوبی) از هم جدا شدهاند، شهرت جهانی دارد. این پارک در مرکز افغانستان، در ولایت بامیان و در نزدیکی دره معروف بامیان (که زمانی محل مجسمههای بزرگ بودا بود) قرار دارد. بند امیر نه تنها به خاطر دریاچههای فیروزهای و مناظر طبیعی خیرهکنندهاش شناخته میشود، بلکه به دلیل تنوع زیستی و حیات وحش منحصر به فردش نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. موقعیت جغرافیایی این پارک، در قلب رشتهکوههای هندوکش زیستگاه مناسبی برای گونههای مختلف جانوری و گیاهی فراهم کرده است. این منطقه به دلیل داشتن شش دریاچهٔ فیروزهای و مناظر طبیعی خیرهکننده، یکی از زیباترین و منحصر به فردترین جاذبههای گردشگری افغانستان به شمار میرود. بند امیر، علاوه بر ارزشهای طبیعی، دارای اهمیت فرهنگی و تاریخی نیز هست. در باورهای محلی، این منطقه مقدس شمرده میشود. بند امیر در تاریخ ۲۲ آوریل ۲۰۰۹ رسماً به عنوان اولین پارک ملی افغانستان اعلام شد. این منطقه از دیرباز به دلیل زیبایی طبیعیاش مورد توجه بوده است. معنی نام: "بند امیر" به معنی "سدِ امیر" یا "بندِ فرمانروا" است. بر اساس باورهای محلی، این سدها توسط حضرت علی (ع)، خلیفه چهارم، ساخته شدهاند و نام "امیر" به ایشان اشاره دارد. ــــــــــــ «جغرافیای بند امیر و تأثیر آن بر حیات وحش» شش دریاچه اصلی این مجموعه عبارتند از: بند هیبت (بزرگترین و عمیقترین دریاچه) بند غلامان/ بند قنبر/ بند پنیرـ بند پودینه و بند ذوالفقار رنگ آبی خیرهکننده این دریاچهها ناشی از شفافیت آب و وجود مواد معدنی در آن است. ویژگی منحصربهفرد بند امیر، سدهای طبیعی آن است که از رسوب کربنات کلسیم (تراورتن) در طول هزاران سال تشکیل شدهاند. آب سرشار از مواد معدنی از میان شکافها و گسلها جریان یافته و بهتدریج این دیوارههای طبیعی را ایجاد کرده است که آب را در پشت خود نگه میدارند. •|ارتفاع و اقلیم: بند امیر در ارتفاع حدود 3000 متری از سطح دریا واقع شده است. این ارتفاع بالا، همراه با اقلیم سرد کوهستانی، شرایط خاصی را برای زندگی گیاهان و جانوران ایجاد کرده است. •|دریاچهها و تالابها: وجود شش دریاچهٔ آب شیرین و تالابهای اطراف آنها، منابع آبی حیاتی برای حیات وحش منطقه فراهم میکنند. این منابع آبی، زیستگاه مناسبی برای انواع پرندگان آبزی، ماهیها و دیگر موجودات آبزی هستند. •|کوهها و صخرهها: صخرههای آهکی و کوههای اطراف بند امیر، پناهگاه امنی برای گونههای کوهستانی مانند بز کوهی، گوسفند کوهی و پلنگ برفی فراهم میکنند. ویژگیهای منحصر به فرد: •|دریاچههای تراورتنی: دریاچههای بند امیر، با دیوارههای سنگی تراورتن که به طور طبیعی تشکیل شدهاند، از نظر زمینشناسی بسیار حائز اهمیت هستند. رنگ فیروزهای و آبی شفاف آب این دریاچهها، در کنار صخرههای سفید تراورتن، منظرهای بینظیر ایجاد میکند. ـــــــــ «تنوع زیستی و گونههای جانوری شاخص» در منطقهای وسیع که با کمبود آب مواجه است، دریاچههای بند امیر منبع دائمی و حیاتی آب شیرین هستند. این امر بهخودیخود بسیاری از گونههای جانوری را که به منابع آبی وابسته هستند، جذب میکند. حاشیه دریاچهها و مناطق مرطوب اطراف آنها، پوشش گیاهی محدودی مانند نیزارها و علفزارها را پشتیبانی میکند که برای برخی گونهها غذا و پناهگاه فراهم میکند. این تضاد با محیط خشک اطراف، بند امیر را به یک "واحه" زیستی تبدیل کرده است. ــــــ •|پرندگان بند امیر به عنوان یک زیستگاه مهم برای پرندگان، بهویژه پرندگان آبزی و کنارآبزی، شناخته میشود. این دریاچهها مکانی برای استراحت و تغذیه پرندگان مهاجر در مسیر پروازشان هستند. گونههای مختلفی از مرغابیها، چنگرها، کشیمها و دیگر پرندگان وابسته به تالاب در این منطقه مشاهده شدهاند. صخرهها و دامنههای اطراف نیز میتوانند زیستگاه مناسبی برای پرندگان شکاری و گونههای دیگری مانند کبک باشند. برخی منابع از احتمال حضور گونههای خاص منطقه مانند صعوه برفی افغان (Afghan Snowfinch) در ارتفاعات بالاتر پیرامون پارک نام بردهاند. به دلیل اهمیت آن برای پرندگان، این منطقه پتانسیل شناخته شدن به عنوان "منطقه مهم پرندگان" (IBA - Important Bird Area) را دارد، هرچند که مطالعات جامع و بهروز ممکن است محدود باشد. بند امیر، زیستگاه بیش از ۱۷۰ گونه پرنده است. انواع عقابها، شاهینها، قرقیها، کبکها و دیگر پرندگان شکاری و غیرشکاری در این منطقه یافت میشوند. دریاچهها و تالابها، محل مناسبی برای زندگی انواع پرندگان آبزی مانند اردکها، غازها و لکلکها هستند. پرندگان مهاجر نیز در فصول مختلف سال، بند امیر را به عنوان محل استراحت و تغذیه انتخاب میکنند. ـــــ •|پستانداران منطقه وسیعتر بامیان و کوههای هندوکش زیستگاه پستاندارانی مانند بز کوهی (آیبکس)، گوسفند وحشی اوریال، گرگ، روباه و پستانداران کوچکتر نظیر خرگوش و موشخرما است. پارک ملی بند امیر، به عنوان یک منطقه حفاظتشده، پتانسیل این را دارد که پناهگاه امنتری برای این گونهها در مقایسه با مناطق حفاظتنشده اطراف فراهم کند، هرچند که دههها درگیری و فعالیتهای انسانی ممکن است جمعیت آنها را در نزدیکی دریاچهها تحت فشار قرار داده باشد. هدف از ایجاد پارک، کمک به حفاظت از همین گونهها بوده است. گوسفند کوهی و بز کوهی، از جمله پستانداران شاخص این منطقه هستند که در صخرهها و کوههای اطراف زندگی میکنند. پلنگ برفی، یکی از گونههای نادر و در معرض خطر انقراض، نیز در ارتفاعات بند امیر دیده شده است. گرگ خاکستری، روباه سرخ و خرگوش نیز از دیگر پستانداران این منطقه هستند. ــــــ •|حیات آبزی دریاچههای بند امیر دارای جمعیت ماهی هستند. اگرچه ممکن است تنوع گونهای بالایی نداشته باشند، اما وجود ماهیها بخشی از زنجیره غذایی اکوسیستم آبی را تشکیل میدهد و برای پرندگان ماهیخوار اهمیت دارد. دریاچههای بند امیر، زیستگاه نوعی ماهی خاص به نام «چوش» هستند که به رنگ زرد طلایی بوده و از نظر اکولوژیکی اهمیت بالایی دارند. ـــــــــــــ «چالشهای حفاظتی» •|شکار غیرقانونی: شکار غیرقانونی، به ویژه شکار پرندگان و پستانداران، یکی از تهدیدات اصلی برای حیات وحش بند امیر است. •|تخریب زیستگاهها: تخریب زیستگاهها به دلیل فعالیتهای انسانی، مانند چرای بیرویه دام و جمعآوری گیاهان، از دیگر چالشهای پیش روی حفاظت از حیات وحش این منطقه است. •|تغییرات اقلیمی: تغییرات اقلیمی، مانند خشکسالی و افزایش دما، میتواند تأثیرات منفی بر حیات وحش بند امیر داشته باشد. •|حفاظت از محیط زیست: با افزایش تعداد گردشگران، حفاظت از محیط زیست این منطقه، از جمله جلوگیری از آلودگی آب و تخریب دیوارههای تراورتن، از اهمیت بالایی برخوردار است. •|توسعه پایدار گردشگری: ایجاد زیرساختهای مناسب برای گردشگران، بدون آسیب رساندن به محیط زیست، یکی از چالشهای اصلی پیش روی این پارک ملی است. پارک ملی بند امیر، با زیباییهای طبیعی و فرهنگی خود، میتواند نقش مهمی در توسعه گردشگری و حفاظت از محیط زیست افغانستان ایفا کند ــــــــ «تلاشهای حفاظتی» •|ایجاد پارک ملی بند امیر، گامی مهم در جهت حفاظت از تنوع زیستی و حیات وحش این منطقه بوده است. •|اجرای قوانین و مقررات سختگیرانه برای جلوگیری از شکار غیرقانونی و تخریب زیستگاهها، ضروری است. •|افزایش آگاهی عمومی در مورد اهمیت حفاظت از حیات وحش بند امیر، نقش مهمی در موفقیت برنامههای حفاظتی دارد. ـــــــ «جاذبههای گردشگری» •|دریاچههای ششگانه: بند غلامان، بند قنبر، بند هیبت، بند پنیر، بند ذوالفقار و بند پودینه، دریاچههای ششگانهای هستند که هر کدام زیبایی خاص خود را دارند. •|مناظر طبیعی: کوهها، درهها و دشتهای اطراف بند امیر، مناظر طبیعی چشمنوازی را به نمایش میگذارند. •|فعالیتهای تفریحی: قایقسواری، پیادهروی، عکاسی و کمپینگ، از جمله فعالیتهای تفریحی محبوب در این منطقه هستند. ــــــــ به عنوان اولین پارک ملی افغانستان، بند امیر اهمیت نمادین بالایی دارد. تأسیس آن نشاندهنده اولین گام رسمی و جدی کشور برای حفاظت از میراث طبیعی و تنوع زیستیاش بود. بند امیر، با تنوع زیستی و حیات وحش منحصر به فرد خود، یکی از گنجینههای طبیعی ارزشمند افغانستان است که حفاظت از آن، نیازمند تلاشهای هماهنگ و مستمر است. پارک ملی بند امیر، با زیباییهای طبیعی و فرهنگی خود، میتواند نقش مهمی در توسعه گردشگری و حفاظت از محیط زیست افغانستان ایفا کند. ـــــــــــــــــــــ By aviinioo


غواصی زیردریایی تا عمق ۱۰۰۰ متری زیر میدانهای یخ قطب جنوب، تیم "سیاره آبی ۲" را قادر ساخت تا حیات شگفتانگیزی را برای قسمت "اعماق" این مستند ضبط کند. پیش از این، هیچ انسانی از چنین اعماقی در قطب جنو راب بازدید نکرده بود. این سفر به ناشناختهها که دو سال طول کشید تا آماده شود، نه تنها منجر به سکانسی خیرهکننده شده که ما را به دنیایی بیگانه، سرشار از زیستتوده و مملو از حیات میکشاند، بلکه فرصتهایی را نیز برای مطالعات علمی گشوده است. اکتشاف در اعماق اقیانوس به همان اندازه اکتشاف در فضای بیرونی دشوار است؛ ما نقشههای دقیقتری از سطح مریخ نسبت به کف اقیانوس داریم. سفر به این دنیای ناشناخته به ما بینشی در مورد موجوداتی که در چنین شرایط سختی رشد میکنند میدهد و به دانشمندان نمای منحصربهفردی از حیات در بستر دریا ارائه میکند آمادهسازی این سفر اکتشافی دو سال طول کشید یک کانال عمیق در نوک شمالی شبهجزیره قطب جنوب (که به طرز شومی به عنوان "کوچه کوه یخ" شناخته میشود) در نهایت برای غواصی انتخاب شد. این مکان چالشهای خاص خود را داشت زیردریایی باید از میان یخهای متحرک عبور میکرد که برخی از کوههای یخ به اندازه خودروها و برخی دیگر به اندازه هاید پارک لندن بودند. جیمز هانیبورن، تهیهکننده اجرایی، چالش فنی عظیم مذاکره در کوچه کوه یخ را شبیه به یک بازی غولآسای مهاجمان فضایی توصیف میکند و هیچ کس نمیدانست زیردریاییها تحت چنین فشاری چگونه کنار خواهند آمد. پیش از این، وسایل نقلیه هدایتپذیر از راه دور (ROVs) از اعماق اقیانوس منجمد جنوبی بازدید کرده بودند و یافتههای اولیه نشان میداد که فراوانی حیات را میتوان در اعماق یخی یافت که حتی با صخرههای مرجانی استوایی نیز رقابت میکند. این سفر اکتشافی قطعاً ناامیدکننده نبود. خدمه "سیاره آبی ۲" بستر دریایی را پر از حیات کشف کردند، از ماهی "اژدهای یخی" گرفته تا عنکبوتهای دریایی غولپیکر؛ حلزونماهیهای قطب جنوب و ستارههای پری شناور. ـــــــ دکتر جان کاپلی، دانشیار دانشگاه ساوتهمپتون، نیروی محرکه این سفر اکتشافی بوده است. کاپلی میگوید: "فرستادن انسانها به عمق یک کیلومتری اقیانوس در اطراف قطب جنوب برای اولین بار نشان میدهد که دیگر هیچ بخشی از سیاره آبی ما وجود ندارد که برای ما غیرقابل دسترس باشد، اگر اراده رفتن به آنجا را داشته باشیم." "برخلاف شرایط سخت قطب جنوب بالای امواج، اعماق اقیانوس در اینجا پناهگاهی برای حیات است - به لطف تقریباً ۲۴ ساعت نور خورشید در جایی که ما در آن غواصی میکردیم، شکوفایی پلانکتونها و تغذیه کریلها از آنها، به نوبه خود اطمینان حاصل میکند که غذای فراوانی به کف دریا میرسد. فراوانی حیات در آنجا دیدنی است، با اسفنجهای بشکهای دو متری و عنکبوتهای دریایی غولپیکر با پاهایی به طول ۴۰ سانتیمتر." این فراوانی حیات تا حدی به دلیل جریانی رو به پایین است که شبیه به برف زیر آب است و بیصدا میبارد. مواد مغذی در سطح برای پلانکتونها مهم هستند، اما آنچه واقعاً اعماق اینجا را تغذیه میکند، فضولات کریلها است که گلی نرم و غنی را در کف دریا تشکیل میدهد. علاوه بر فراوانی بیمهرگان دریایی، خدمه برخی از گونههای قابل توجه ماهی را نیز فیلمبرداری کردند که در این زیستگاه ساکن شدهاند. کاپلی یکی از مشاهدات مورد علاقه خود را به یاد میآورد: "یکی از ماهیهای مورد علاقه من که دیدیم، "اژدهای یخی" بود که خون شفاف بدون هموگلوبین حملکننده اکسیژن دارد که رنگ قرمز به خون ما میدهد. در آب سرد، اکسیژن کافی مستقیماً در مایع خون ماهی حل میشود تا آن را زنده نگه دارد." یک ستاره پری در آبهای عمیق گذرگاه قطب جنوب میرقصد. ــــــــ دادههای جدید کشف شده در این سفر اکتشافی پیامدهایی برای سیاستهای ماهیگیری در قطب جنوب و مناطق حفاظتشده دریایی در منطقه دارد. کاپلی میگوید: "در این غواصیها، ما زندگی روزمره حیوانات اعماق دریا در قطب جنوب را تماشا کردیم، که به ما کمک میکند تا آنها را بسیار بهتر از مطالعه نمونههای جمعآوری شده با تور یا ترال از کشتیها درک کنیم - و به ما کمک میکند تا بررسی کنیم که چگونه زندگی خودمان به این محیط دورافتاده و در عین حال شکننده متصل است." ـــــــــــــــــــــــــــ Source BBC EARTH Persian Edition by aviinioo


«مهندسان طبیعت: چگونه سگهای آبی دولت چک را از بنبست آبی نجات دادند» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ هشت سگ آبی مشتاق در جمهوری چک، با ساخت سدی طبیعی و کارآمد، نه تنها پروژهای پرهزینه و متوقفشده را به سرانجام رساندند، بلکه دولت این کشور را از پرداخت 1.2 میلیون دلار هزینه ساخت سد بینیاز کردند. این رویداد غیرمنتظره، بار دیگر قدرت و اهمیت مهندسان اکوسیستم، یعنی حیواناتی که با تغییر محیط خود، فواید بیشماری را برای طبیعت و انسان به ارمغان میآورند، به اثبات رساند. پروژه ساخت سد جدید در منطقه بردی جمهوری چک، پس از هفت سال برنامهریزی و با وجود تخصیص بودجهای بالغ بر یک میلیون دلار، به دلیل عدم صدور مجوزهای لازم متوقف شده بود. در حالی که مقامات در جستجوی راه حلی برای رفع مشکلات آبی منطقه بودند، طبیعت به شکل غیرمنتظرهای وارد عمل شد. ساکنان منطقه در یک صبح زمستانی در ماه ژانویه، با منظرهای شگفتانگیز روبرو شدند: یک سد کامل، ساخته شده توسط هشت سگ آبی، به صورت کاملاً رایگان! یاروسلاو اوبرمایر، رئیس دفتر بوهمیای مرکزی آژانس حفاظت از طبیعت و چشمانداز چک، در مصاحبه با رادیو پراگ اینترنشنال با لحنی توأم با حیرت و تحسین گفت: «سگهای آبی همیشه بهترین را میدانند. در این نقطه، هیچ کاری از سگهای آبی من را شگفتزده نمیکند.» سگهای آبی، این جوندگان نیمه آبزی، با استفاده از مصالح طبیعی مانند سنگ، گل و چوب، سدهایی در مسیر نهرها بنا میکنند. این سدها منجر به تشکیل تالابهایی میشوند که به "تالابهای سگ آبی" شهرت دارند. این تالابها نه تنها زیستگاه امن و منبع غذایی برای خود سگهای آبی فراهم میکنند، بلکه اکوسیستمهای غنی و متنوعی را برای گونههای دیگر از جمله حشرات آبزی، ماهیها، دوزیستان، پرندگان بزرگی همچون حواصیلها و درناها، و حتی پستاندارانی مانند گوزن موس و گاومیشهای کوهاندار آمریکایی ایجاد میکنند. علاوه بر مزایای زیستمحیطی، سدهای سگ آبی نقش مهمی در کنترل سیل، کاهش خطر آتشسوزی (به عنوان آتشبندهای طبیعی) و ذخیرهسازی کربن دارند. توانایی سگهای آبی در ایجاد این سازههای عظیم، آنها را به نمونهای برجسته از "مهندسان اکوسیستم" تبدیل کرده است. بزرگترین سد سگ آبی ثبتشده در جهان، با طولی معادل هفت زمین فوتبال، در پارک ملی وود بوفالو در کانادا قرار دارد و به حدی عظیم است که از فضا نیز قابل مشاهده است. این سازهها نشاندهنده قدرت بینظیر این حیوانات در تغییر و شکلدهی محیط اطراف خود هستند. با وجود گزارشهایی مبنی بر ساخت سد توسط سگهای آبی به صورت "یک شبه"، گرهارد شواب، کارشناس مدیریت سگهای آبی در باواریا، با دیده تردید به این ادعا مینگرد و معتقد است ساخت یک سد واقعی به زمان بیشتری نیاز دارد. به احتمال زیاد، فعالیت سگهای آبی برای مدتی نادیده گرفته شده و ناگهان تکمیل سد به چشم آمده است. داستان سگهای آبی جمهوری چک، نمونهای از فواید شگفتانگیز همزیستی انسان و طبیعت را به تصویر میکشد. در حالی که انسانها با صرف هزینههای گزاف و طی مراحل پیچیده اداری در تلاش برای حل مشکلات آبی بودند، سگهای آبی با استفاده از تواناییهای ذاتی خود، راه حلی پایدار و مقرونبهصرفه ارائه دادند. این رویداد، نقطه عطفی در نگرش مقامات جمهوری چک نسبت به نقش سگهای آبی در اکوسیستم منطقه بود. به جای مقابله با سدسازی طبیعی این حیوانات، آنها با درک ارزش اکولوژیکی این اقدام، به سگهای آبی اجازه دادند به کار خود ادامه دهند و از مزایای سد طبیعی بهرهمند شوند. این داستان آموزنده، تلنگری است برای ما انسانها تا با دیدگاهی بازتر و احترام بیشتر به نقش حیوانات در طبیعت بنگریم و از ظرفیتهای آنها در جهت حفظ و بهبود محیط زیست خود بهره ببریم. شاید، کلید حل بسیاری از مشکلات زیستمحیطی ما، نه در پروژههای پرهزینه و دستساز بشر، بلکه در همکاری با مهندسان طبیعی و مشتاقی همچون سگهای آبی باشد. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ منبع: National Geographic


«یکی از بزرگترین ماهی های آب شیرین زمین در حال بازگشت است، یک پیروزی "دو سر سود" نادر.» ----------------------------------- در عصری که خبرهای محیط زیستی اغلب ناگوار و دلسردکنندهاند، داستان احیای ماهی آراپایما، یکی از بزرگترین ماهیان آبهای شیرین جهان، بارقه امیدی است. این ماهی غولپیکر که تا ۱۰ فوت طول و ۵۰۰ پوند وزن دارد، زمانی به دلیل صید بیرویه در رودخانههای برزیل رو به نابودی بود. اما اکنون، به لطف تلاش جوامع محلی، این گونه نه تنها از خطر انقراض نجات یافته، بلکه جمعیت آن به طور چشمگیری افزایش یافته و در عین حال، زندگی مردم محلی را نیز بهبود بخشیده است. ماهی آراپایما، که در آبهای گرم و پرپیچوخم آمازون زندگی میکند، به دلیل گوشت لذیذش همواره مورد توجه بوده است. با این حال، صید بیرویه در دهههای اخیر، نسل این ماهی را به شدت تهدید کرد. مطالعهای در سال ۲۰۱۴ نشان داد که تقاضا برای گوشت آراپایما منجر به صید بیرویه و نابودی جمعیت آن در سه چهارم جوامع ماهیگیری مورد بررسی شده است و حتی در برخی مناطق به طور کامل ناپدید شده بود. دولت برزیل برای مقابله با این بحران، شبکهای گسترده از مناطق حفاظتشده در سراسر آمازون ایجاد کرد و در چندین ایالت، صید آراپایما ممنوع شد. دانشمندان نیز به منظور مدیریت بهتر این گونه، روشی برای شمارش آراپایماها در زیستگاههای دریاچهای آنها ابداع کردند که از تکنیکهای مورد استفاده برای سرشماری نهنگها در اقیانوس الهام گرفته بود. نکته جالب توجه این بود که ماهرترین افراد در شمارش این ماهیها، ماهیگیران محلی بودند. لئاندرو کاستلو، بومشناس مناطق گرمسیری از مرکز تغییرات جهانی ویرجینیا تک، که در توسعه مدل شمارش آراپایما همکاری داشته است، میگوید: «در کسری از ثانیه که یک آراپایما به سطح آب میآید، یک ماهیگیر باتجربه میتواند اندازه، وزن و جهت حرکت آن را تشخیص دهد.» حدود ۱۵ سال پیش، ژوآو کامپوس-سیلوا، بومشناس برزیلی و کاوشگر نشنال جئوگرافیک، که ابتدا بر روی پرندگان مطالعه میکرد، توجه خود را به تنوع زیستی آمازون معطوف کرد و همکاری نزدیکی با ساکنان جامعه سائو ریموندو در حاشیه رودخانه ژوروآ آغاز نمود. او از تلاشهای یک گروه محلی به نام انجمن تولیدکنندگان روستایی کاراواری برای مدیریت مناطق حفاظتشده آراپایما نیز حمایت کرد. جامعه سائو ریموندو با تلفیق دانش سنتی خود با روشهای علمی، تلاشهای حفاظتی را به طور موثری بومیسازی کردند. کامپوس-سیلوا میگوید: «آنها کاهش ذخایر ماهیگیری خود را دیده بودند و مشتاقانه به دنبال راه حلهایی برای بهبود این وضعیت بودند.» بر اساس شمارش ماهیها، این جامعه سهمیه صید پایداری را تعیین کرد و دولت فدرال اجازه برداشت حداکثر ۳۰ درصد از آراپایماهای بالغ را در مناطق حفاظتشده صادر نمود. همچنین، صید ماهیهای زیر پنج فوت ممنوع اعلام شد. بیشتر آراپایماها درست پس از بالا آمدن آبهای فصلی و گسترش آنها به جنگل تخمریزی میکنند. هنگامی که آب در فصل خشک فروکش میکند، ماهیها در دریاچهها و کانالهای رودخانهای جدا شده محصور میشوند. در این زمان است که مجوز صید صادر میشود. با گسترش این راهبرد به سایر جوامع حاشیه رودخانه ژوروآ، کامپوس-سیلوا از مزایای اقتصادی و اجتماعی حاصل از آن برای مردم محلی شگفتزده شد. علاوه بر افزایش درآمد خانوارها، درآمدهای بهبود یافته ماهیگیری در مدارس محلی، مراکز بهداشتی و زیرساختهای اساسی سرمایهگذاری مجدد شد. کامپوس-سیلوا میگوید: «مردم متوجه شدند که از طریق حفاظت، میتوانند زندگی بهتری داشته باشند.» این ابتکارات جامعهمحور، جایگاه زنان را نیز ارتقا داده است. زنان در آمازون به طور فزایندهای نقشهای بیشتری را در قایقها بر عهده میگیرند و فعالانهتر در فرایندهای تصمیمگیری مشارکت میکنند. تحقیقات نشان میدهد که زنان برای اولین بار از ماهیگیری در آمازون درآمد کسب میکنند که به ریشهکن کردن فقر عمومی کمک میکند. کامپوس-سیلوا در سال ۲۰۱۸ موسسه ژوروآ را تاسیس کرد، یک سازمان غیرانتفاعی مستقر در مانائوس که به ترویج حفاظت از تنوع زیستی و بهبود کیفیت زندگی جوامع محلی میپردازد. او از آن زمان کار خود را به سایر بخشهای آمازون برزیل و همچنین رودخانه اوکایالی در پرو، یکی دیگر از شاخههای اصلی رودخانه آمازون با جمعیت بومی قابل توجه، گسترش داده است. او و سایر دانشمندان به کسب بینش عمیقتری در مورد حرکت، بومشناسی و پویایی جمعیت آراپایما ادامه میدهند، از جمله از طریق برچسبگذاری و ردیابی رادیویی ماهیها. به عنوان مثال، آنها دریافتهاند که برای اینکه جمعیت آراپایما سالم تلقی شود، باید حداقل ۳۰ ماهی در هر کیلومتر مربع از دشت سیلابی وجود داشته باشد. داستان آراپایما نمونهای الهامبخش از چگونگی همکاری جوامع محلی و دانشمندان برای حفاظت از گونههای در معرض خطر و بهبود معیشت مردم است. این داستان نشان میدهد که پاسخ بسیاری از مشکلات محیط زیستی آمازون، در دست جوامع محلی و دانش بومی آنها نهفته است. کامپوس-سیلوا میگوید: «برای دهههای متمادی، مردم برای یافتن راهحل مشکلات آمازون به بیرون نگاه کردهاند، اما داستان آراپایما نشان میدهد که پاسخها اغلب در دستان مردم محلی و جوامع ساکن در جنگل است. آنها حافظان دانش بومی هستند.» آراپایماها برای تنفس به سطح آب میآیند و از مثانه شنای شبیه ریه برای جذب اکسیژن استفاده میکنند. این رفتار سطحی شدن، صید آراپایماها را آسان میکند. اما همین رفتار، فرصتی برای ماهیگیران باتجربه فراهم میکند تا با دقت آنها را شمارش کنند و به حفظ این گونه ارزشمند کمک نمایند. داستان آراپایما نه تنها یک پیروزی برای بقای این گونهی باشکوه است، بلکه الگویی موفق برای حفاظت از سایر گونههای بزرگ آبزی در آمازون و سراسر جهان به شمار میرود و نقش حیاتی جوامع محلی در رهبری تلاشهای موفقیتآمیز حفاظتی را برجسته میسازد.---------------------------------- منبع: National Geographic


«تاثیرات تغییرات آب و هوایی بر رفتار کروکودیلها: یک مطالعه علمی» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یافتههای یک تحقیق علمی جدید نشان میدهد که تغییرات آب و هوایی در حال تغییر رفتار کروکودیلها است و این مسئله میتواند پیامدهای ناگواری برای بقای این حیوانات داشته باشد. محققان در این مطالعه دریافتند که با افزایش دمای هوا، کروکودیلها زمان بیشتری را صرف خنک کردن بدن خود میکنند و مدت زمان کمتری را به غواصی اختصاص میدهند. این تحقیق که بین سالهای 2008 تا 2023 در ذخیرهگاه حیات وحش استیو ایروین در کوئینزلند استرالیا انجام شد، بر روی 203 کروکودیل رودخانهای (همچنین به نام کروکودیلهای آب شور شناخته میشوند) تمرکز داشت. محققان با استفاده از دستگاههای صوتی کاشته شده در زیر پوست کروکودیلها، دمای بدن آنها را به طور مداوم ردیابی کردند. این دستگاهها سیگنالی به گیرنده نزدیک ارسال میکردند و از ردیابهای اضافی برای نظارت بر زمان غواصی و مدت زمان آن استفاده میشد. نتایج این مطالعه نشان داد که زمانی که دمای محیط گرمتر بود، رفتار خود خنک کننده در کروکودیلها بیشتر مشاهده میشد. محققان به این نتیجه رسیدند که اگر یک کروکودیل برای مدت طولانی (بین 30 دقیقه تا 24 ساعت) شناسایی نمیشد و سپس دوباره با دمای بدن متفاوت (بالاتر یا پایینتر) ظاهر میشد، احتمالاً رفتار خود را برای تنظیم دمای بدن تغییر داده است. کروکودیلها این کار را با قرار گرفتن در معرض نور خورشید برای افزایش دما یا جستجوی مکانهای خنک برای کاهش دما انجام میدهند. بر اساس دادههای ردیابی، کروکودیلها همچنین در زمانهای گرمتر، برای مدت زمان کوتاهتری به زیر آب شیرجه میزدند. در طول دوره مطالعه، محققان حدود 6.5 میلیون خوانش دما از کروکودیلها ثبت کردند و مشاهده نمودند که بالاترین دمای بدن تا 0.55 درجه سانتیگراد افزایش یافته است. نکته قابل توجه این بود که 135 کروکودیل حداقل یک بار دمای بدنشان بالاتر از 32 درجه سانتیگراد ثبت شد و یک کروکودیل در سال 2021 به مدت بیش از یک ماه دمای بدنش بالای 32 درجه سانتیگراد بود. محققان دریافتند که بالاترین دمای بدن کروکودیلها با دورههای ال نینو همزمان بودهاست. ال نینو، پدیدهای طبیعی است که باعث ایجاد جریانهای غیرعادی گرم در اقیانوس آرام و به دنبال آن، دورههای گرم و خشک در خشکی میشود. به باور دانشمندان، فراوانی دورههای ال نینو به دلیل تغییرات آب و هوایی در حال افزایش است. هنوز به طور دقیق مشخص نیست که چگونه این تغییرات رفتاری بر بقای کروکودیلها تأثیر خواهد گذاشت. اگرچه کروکودیلها به دماهای بالا سازگار شدهاند، اما افزایش دورههای هوای گرم ممکن است توانایی آنها را در شکار کاهش دهد. کروکودیلها به عنوان شکارچیانی کمینگر شناخته میشوند که معمولاً برای غافلگیری طعمه در سواحل رودخانه به زیر آب میروند. تغییر رفتار آنها به این معناست که هر دقیقهای که صرف خنک کردن بدن خود میکنند، زمانی است که از دست میدهند و نمیتوانند به فعالیتهای حیاتی دیگری مانند شکار، تولید مثل یا جستجوی غذا بپردازند. این امر میتواند در آینده تأثیرات غیرمستقیمی بر سلامت و بقای آنها داشته باشد. مطالعات آزمایشگاهی همچنین نشان داده است که کروکودیلها در زمان گرم شدن هوا، نمیتوانند نفس خود را برای مدت طولانی حبس کنند و زمان بیشتری طول میکشد تا دوباره به سطح آب بیایند. این مسئله میتواند توانایی آنها را در شکار و کمینکردن طعمه تحت تأثیر قرار دهد. این تحقیق نشان میدهد که تغییرات آب و هوایی نه تنها بر محیط زیست و گونههای مختلف تاثیر میگذارد، بلکه رفتار حیوانات را نیز تغییر داده و میتواند پیامدهای جدی برای بقای آنها داشته باشد. ادامه تحقیقات در این زمینه ضروری است تا درک بهتری از اثرات بلندمدت این تغییرات رفتاری بر جمعیت کروکودیلها و سایر گونههای جانوری به دست آید. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ منبع: National Geographic Indonesia
